معنی یالانچی در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

یالانچی. (ترکی، ص) دروغزن. دروغگو. کاذب. لافی. دروغ باف.
- یالانچی پهلوان، (پهلوان دروغگو) آنکه دعویهای بی معنی کند. آنکه مدعی امری است و از عهده برنمی آید. مدعی کاذب.

فرهنگ معین

بی بند و بار، ریسمان - باز. [خوانش: [تر.] (اِ.)]

فرهنگ عمید

دروغ‌گو،
بی‌بند‌وبار،

فرهنگ فارسی هوشیار

ترکی دروغزن، بی بند و بار، ریسمان باز (اسم) (و در ترکی دروغگو) بی بند و بار، ریسمان باز کسیکه دربالای ریسمان ضخیمی که بربالای دوچوب تیرمتصل واز دوسوی بزمین وصل شده کارهای شگفت انگیز کند.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر