معنی تغذیه

فرهنگ معین

تغذیه

(مص م.) خورانیدن، غ ذا دادن، (اِمص.) خوردن. [خوانش: (تَ یِ) [ع. تغذیه]]

فرهنگ عمید

تغذیه

غذا دادن، خوراک دادن،
غذا جذب کردن،

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

تغذیه

خوراک

مترادف و متضاد زبان فارسی

تغذیه

اطعام، خوراک‌دادن، خوراندن، خوردن

فارسی به انگلیسی

تغذیه‌

Feed, Food, Nourishment, Nutrition, Sustenance

فارسی به عربی

تغذیه

انتعاش، تغذیه، غذاء

فرهنگ فارسی هوشیار

تغذیه

غذا دادن، خورش دادن

فارسی به ایتالیایی

تغذیه

alimentazione

معادل ابجد

تغذیه

2115

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری