معنی تدهین در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

تدهین. [ت َ] (ع مص) چرب کردن. (تاج المصادر بیهقی) (زوزنی) (غیاث اللغات) (آنندراج). تر کردن چیزی را. (از المنجد) (اقرب الموارد). روغن مالیدن. (غیاث اللغات) (آنندراج). چرب کردن بروغن و روغن مالی. (از ناظم الاطباء).

فرهنگ معین

(تَ) [ع.] (مص م.) چرب کردن، روغن مالی کردن.

فرهنگ عمید

روغن‌مالی کردن، به چیزی روغن مالیدن، چرب کردن،

حل جدول

روغن مالی

مترادف و متضاد زبان فارسی

چرب کردن، روغن‌مالی، روغن مالیدن، روغن‌مالی کردن

فرهنگ فارسی هوشیار

روغن مالیدن چرب کردن چرباندن ‎ (مصدر) چرب کردن روغن مالیدن. ‎-2 (اسم) روغن مالی. روغن مالی کردن

فرهنگ فارسی آزاد

تَدْهِین، روغن زدن، چرب نمودن،

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر