معنی نوغان در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

نوغان. [ن َ / نُو] (اِ) بزر. تخم نوغان. (یادداشت مؤلف). || پیله. (یادداشت مؤلف). || قسمی پیشتاب. (یادداشت مؤلف).قسمی اسلحه ٔ کمری. رجوع به پیشتاب و پیستوله شود.

فرهنگ معین

(نُ) (اِ.) تخم کرم ابریشم یا خود کرم.

فرهنگ عمید

کرم ابریشم،
پیلۀ کرم ابریشم،

حل جدول

تخم کرم ابریشم

پیله کرم ابریشم

پیله

فرهنگ فارسی هوشیار

(اسم) کرم ابریشم. یا اداره نوغان. اداره ای که امور مربوط به تربیت کرم ابریشم و پیله را بعهده دارد.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر