معنی پشتیبانی در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

پشتیبانی. [پ ُ] (حامص مرکب) یاری. یارمندی. حمایت. مدد. مظاهرت. کمک.

فرهنگ معین

(~.) (حامص.) یاری، حمایت.

فرهنگ عمید


۱.کمک، مدد،
حمایت،

حل جدول

هواداری

طرفداری

حما

مترادف و متضاد زبان فارسی

تایید، تقویت، حفظ، حمایت، طرفداری، محافظت، مدافعه

فرهنگ فارسی هوشیار

یاری یارمندی کمک مدد مظاهرت.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر