صلیب به فارسی | دیکشنری عربی

صلیب
  • صلیب , خاج , حد وسط , ممزوج , اختلاف , تقلب , قلم کشیدن بر روی , گذشتن , عبور دادن , مصادف شدن , قطع کردن , خلاف میل کسی رفتار کردن , پیودن زدن

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر