معنی مسائل در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

مسائل. [م َ ءِ](ع اِ) مسایل. ج ِ مسأله.(اقرب الموارد). مسأله ها. موضوعات. موضوعها. رجوع به مسأله و مسایل شود:
با که بگویم حکایت غم عشقت
این همه گفتیم و حل نگشت مسائل.
سعدی.
حلاج بر سر دار این نکته خوش سراید
ازشافعی نپرسند امثال این مسائل.
حافظ.
|| مطالبی که درعلوم بدانها برهان آورند و غرض از آن علم شناختن آنها باشد. و آن یکی از اجزاء سه گانه ٔ علم باشد، اول موضوعات و آن همان است که از عوارض ذاتی آن بحث می گردد، ثانیاً مبادی آن حدود و اجزاء و اعراض موضوعات است و مقدمات بدیهی یا نظری، و ثالثاً مسائل.(از کشاف اصطلاحات الفنون)(از تعریفات جرجانی). محمولات منتسبه به موضوع و جزئیات موضوع علم.
- مسائل شرعیه، امور شرعی. فروع فقهی. احکام شرعی در موضوعات گوناگون. حکم شرع درباره ٔ خبری: ایشان [ملاباشی] بغیر از استدعای وظیفه به جهت طالب علمان... و تحقیق مسائل شرعیه و تعلیم ادعیه و امور مشروعه به هیچ وجه به کار دیگر دخل نمیکردند.(تذکرهالملوک چ دبیرسیاقی ص 1). || ج ِ مَسیل.(ناظم الاطباء)(اقرب الموارد). رجوع به مسیل شود. || ج ِ مَسَل.(اقرب الموارد)(منتهی الارب). رجوع به مسل شود.

فرهنگ عمید

مسئله

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

پرسمانها، پرسشها، دشواری ها، دشواری ها پرسشها

فرهنگ فارسی هوشیار

موضوعات، مساله ها

فرهنگ فارسی آزاد

مَسائِل، سُؤال ها، مطالب، حاجات، درخواست ها (مفرد: مَسأَلَه «مَسئَلَه»)،

مَسائِل، مَسِیل ها، مسیرهای سیل (مفرد: مَسَل جمع های دیگر: أَمسِلَه، مُسُل، مُسلان)،

مَسائِل، نام پانزدهمین ماه تقویم بهائی است که از 21 آذر مطابق 12 دیسمبر آغاز می شود،

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر