اشعار مولودی حضرت فاطمه زهرا به مناسبت میلاد آن حضرت
اشعار مولودی حضرت فاطمه (س) را برای روز میلاد آن حضرت در اینجا آوردیه ایم . میلاد حضرت فاطمه بیستم جمادی الثانی می باشد که در تقویم شمسی ما مصادف شده است با ۳ بهمن ۱۴۰۰ .
فرا تر از همه ی جذبه های زیبایی
تو آمدی که جهان را به خود بیارایی
تو آمدی که نخشکد صدای نوزادان
به گورهای نفسگیر جهل آبایی
سلام ام ابیها سلام منشاء ماه
تو کوثر همه ی سوره های “طاهایی”
شنیده ام که دلت شور میزند گاهی
به ناله ای عطشی تاولی تماشایی
شنیده ام که هر از چند گاهی از غربت
به قتلگاه جگرگوشه هات می آیی …
…. که ضجه می زنی و خاک می کنی بر سر
که دست بر کف گودال قتل می سایی
تو را به ریشه ی هر بغض نسبتی دادند
تو مادر همه ی ابرهای دنیایی
+++++++
اشعار مولودی حضرت فاطمه زهرا (س)
جمادى غرق شادى بود آنشب
بشارت را منادى بود آنشب
خدا را شهر مکه ، شهر قرآن
به تایید قضا شد نور باران
حرم سر تا قدم شور و شعف بود
شکوه راز خلقت را هدف بود
منا و مروه اذینى دگر داشت
خم گیسوى شب چینى دگر داشت
کمان رکن را تیرى دگر بود
صفا را سعى و تکبیرى دگر بود
مقام از بى مقامى داد مى زد
شرر بر کاخ استبداد مى زد
شفق ، شعر طلوع فجر مى خواند
حدیث ایه هاى قدر میخواند
فلق معراج شب را ساز مى کرد
گره از کار رجعت باز میکرد
سحر سوداگر شور و طرب بود
طرب چشم انتظار مرگ شب بود
قمر گیسوى خود را تاب میداد
قضا لوح قدر را اب میداد
سپیده اخم خود را باز میکرد
افق را سینه چاک ناز مى کرد
موذن دم بدم تکبیر میگفت
به ما از ایه تطهیر میگفت
غلم بر قاف شب کوبید خورشید
مى از جام فلق نوشید خورشید
زمین ابستن نص علق بود
زمان ائینه دار لطف حق بود
وجود واجب استاد هستى
تجلى کرد در ابعاد هستى
خدیجه تا زهستى نیست گردید
ز هستى نمره او بیست گردید
به روز بیست از ماه جمادى
ندا برخاست از ناى منادى
خدیجه ثروت خود را فدا کرد
فنا شد و ز فناکسب بقا کرد
ز کارش موشکافى کرد خالق
گذشتش را تلافى کرد خالق
در رحمت به رویش نیز واکرد
به او زهراى اطهر را عطا کرد
طریقت را دلیل راه آمد
حقیقت را تجلیگاه آمد
شریعت صورت و معناست زهرا
حقیقت قطره و دریاست زهرا
چه زهرائى که هستى هست . مستش
کلید هستى عالم بدستش
چه زهرائى ، على را پاک همسر
که مادر هست بر شبیر و شبر
پدر او را نه ختم مرسلین است
که او بر خاتم خاتم نگین است
خدا را شاهکار خلقت آمد
که بر اسرار هستى علت آمد
شکوفا شد به امر وحى سرمد
گل بى خار گلزار محمد
به مدح او قلم درمانده گردد
به وصفش واژه ها شرمنده گردد
ورا ذرات عالم مى شناسند
زادم تا به خاتم مى شناسند
نه تنها دم زند ادم ز وصفش
زند دم خالق اعظم ز وصفش
شکوه رمز یا زهراست زهرا
قرار نوح در دریاست زهرا
به زهرا تا توسل کرد آتش
به ابراهیم حق شد سرد آتش
چه نامش برد موسى ، موسوى شد
کلیم حق ز فیض معنوى شد
مسیحازد چو بر دامان او دست
گسست از فرش دل ، در عرش بنشست
بلى صدیقه کبرى است زهرا
قرار کل ما فیهاست ، زهرا
شفاعت در جزا پابست زهراست
نجات ما همه در دست زهراست
++++++
اشعار مولودی حضرت فاطمه دخت پیامبر
باز می باره نور حق روی کویر زمین
شده چراغون همه آسمون و عرش برین
رو دست احمد جلوه ی سوره ی کوثر ببین(۲)
رسیده از ره بانوی جود و کرامت امشب
ملیکه ی عشق روح تقوی و عبادت امشب
به عشق زهرا می خونم نماز حاجت امشب(۲)
اومده عشق مرتضی، کعبه ی اهل ولا، فاطمه امّ ابیها
ذکر لب فرشته ها، همه آسمونیا، شده یا حضرت زهرا
اونیکه تموم هستی، سر به مقدمش می ذارند
برای بوسه به دستش، ملائک آروم ندارند
یا زهرا یا زهرا یا زهرا
*****
آروم قلب قهرمان بدری و خیبری
جان پیمبر به تموم انبیا مادری
وقت مناجات دل ز اهل آسمون می بری(۲)
نام تو ذکر نوح و ابراهیمه و آدمه
کنیز خونه ات ساره و آسیه و مریمه
زیر قدمهات باغ فردوس و همه عالمه(۲)
ماه شبای تار من، باغ و بهار من، ای تمام حاصل من
هدیه ی روز مادرم، واسه ی تو دلبرم، این جون ناقابل من
مرتضی با دیدن تو، درب غصّه رو می بنده
تا میون خونه بی بی، یا علی می گی می خنده
یا زهرا یا زهرا یا زهرا
*****
من چی بخونم وقتی مداح تو ذات خداست
تا به همیشه جبرئیل خادم کوی شماست
نام قشنگت همه دم ذکر لب مرتضی است۲
گدای خونه ات صد هزار تا حاتمه فاطمه
با یک نگاهت کربلا فراهمه فاطمه
جای دشمنت میون جهنمه فاطمه۲
هر کی گدای خونته، عاشقو دیوونته، به همه عالم امیره
اونیکه دل به تو نداد، هستی شو داده به باد، یه گوشه بره بمیره
الهی تا آخر عمر، همیشه از تو بخونم
روز محشر بگی مادر، منم از فاطمیونم
یا زهرا یا زهرا یا زهرا
++++++
اشعار مولودی حضرت فاطمه همسر علی
من به تو محتاجم، ای نیاز عالم
چون غلامت هستم، به خودم می بالم
تو برام دنیایی، تو برام عقبایی
فخرمه تو دنیا، که شدم زهرایی
توی این دل گنجی، قدّ عالم دارم
همه هستیم زهراست، دیگه چی کم دارم
گر چه خار و پستم، توبه ها بشکستم
ولی دارم امید، که بگیری دستم
یازهرا یازهرا:
زیباترین ذکر لب من
آرامش تاب و تب من
زمزمه ی روز و شب من
یا زهرا یا زهرا
یا فاطمه ام ابیها(۳)
*****
تو تموم عشق و، باور من هستی
خودتم می دونی، مادر من هستی
من به غیر از تو دل، به کسی نسپردم
هدیه روز مادر، جونمو آوردم
محشر کبری یک، گردش چشماته
مادری و جنت، خاک زیر پاته
به خدا ما با هم، همه هم آوازیم
عاقبت بهر تو، یه حرم می سازیم
یازهرا یازهرا:
بیا و ذره پروری کن
رهام از این در به دری کن
برام دوباره مادری کن
یا زهرا یا زهرا
یا فاطمه ام ابیها(۳)
*****
همدلیِّ مولا، چه قشنگه با تو
پدر خاک علی، مادر دریا تو
هر کجا لغزیدم، تو دعایم کردی
اگه الان اینجام، تو صدایم کردی
رد نکردی دستم، من ز تو ممنونم
همه ی هستیمو، به شما مدیونم
با گدائیت شاهِ، عالمینم کردی
نوکر دربار، شاه حسینم کردی
یا زهرا یازهرا:
به دام عشق تو اسیرم
کاشکی ازت برات بگیرم
می خوام تو کربلا بمیرم
یا زهرا یا زهرا
یا فاطمه ام ابیها(۳)
++++++
مادرم هستی صفای راه عشق
مادرم هستی فدای راه عشق
می رسد هر دم به گوش قلب ما
از لبت مادر صدای راه عشق
بر در لطف شما یا فاطمه
این دلم باشد گدای راه عشق
گر نباشد در دلم حب شما
راه من باشد جدای راه عشق
مادرم پیچیده از لطف شما
عطر یاسی در هوای راه عشق
کن کرم تا از عنایاتت شود
قلب ما هم آشنای راه عشق
بین دیوار و در ای معشوق یار
جان خود دادی برای راه عشق
راه ما مهر تو شد با ما مگو
راه ما باشد سوای راه عشق
در زمین کربلای پور تو
می رسد از نی نوای راه عشق
+++++++
اشعار مولودی حضرت فاطمه مادر خلقت
ای جلوه گاه رحمت یزدان خوش آمدی
ای فیض بخش عالم امکان خوش آمدی
میلاد تو، طلیعه زیبای خلقت است
اینک به جمع خاک نشینان خوش آمدی
یزدان زخلقت تو به عالم دمید جان
ای مظهر عنایت رحمان خوش آمدی
زهرایی وبتولی وریحانه رسول
ای برترین زجمله نسوان خوش آمدی
باحسن سرمدی به گلستان احمدی
ای نازنین شکوفه قرآن خوش آمدی
درمدح یک عطای تو آیات هل اتی
ای مادح تو حضرت سبحان خوش آمدی
ام ابی و مادر سبطین و زینبین
رکن علی عالی عمران خوش آمدی
زهرا ،رضیه ،راضیه ،مرضیه ،فاطمه
اسماء تو به شاءن تو برهان خوش آمدی
فرمود مصطفی به تو جانم فدای تو
ای جان ماسوا به تو قربان خوش آمدی
شهر مدینه بوی خوش کربلا گرفت
ای مادر تبار شهیدان خوش آمدی
مهرتو راه توشه قبر و قیامت است
با مژده شفاعت و غفران خوش آمدی
کوثر توئی وحضرت مهدی زنسل توست
ای چشمه سار خیر فراوان خوش آمدی
طبع «حسان» زمدح کمال تو عاجز است
ای جلوه گاه رحمت یزدان خوش آمدی
+++++++
من کیم جان جهان ممدوحه جان آفرینم
مادر توحید و بانوی سماوات و زمینم
شمع جمع پنج تن همسنگر حبل المتینم
وجه ربّ العالمین جان ولایت رکن دینم
کوثر و تطهیر و قدر و هل اتی و یا و سینم
من کیم زهرای اطهر دخت ختم المرسلینم
—
کشتی توحید را سکان منم لنگر منم من
خاجه لولاک را دختر منم مادر منم من
چارده معصوم را گردون منم محور منم من
مومنون من قدر من طاها منم کوثر منم من
گوهر عین الحیاتم اختر برج یقینم
من کیم زهرای اطهر دخت ختم المرسلینم
—
نخل سر سبز ولایت اعتدال از من گرفته
صبر و ایثار و فداکاری کمال از من گرفته
مریم عذرا بدان پاکی مدال از من گرفته
خانه شیر خدا مجد و جلال از من گرفته
خشت خشت آن شده محو دعای دلنشینم
من کیم زهرای اطهر دخت ختم المرسلینم
—
من کیم ام الولا ام النبی ام الکتابم
من کیم صومم صلوتم عصمتم نورم حجابم
من کیم بیت امیرالمومنین را آفتابم
اولین شخصیت عالم کند مادر خطابم
برترین مولای خلقت خوانده یار و همنشینم
من کیم زهرای اطهر دخت ختم المرسلینم
—
مادری دارم که ذات حق فرستاده سلامش
شوهری دارم که پیغمبر بود محو جمالش
دختری دارم که نور وحی خیزد از کلامش
فضه ای دارم که گیرد مام عیسی احترامش
شیعه ای دارم که خود یارش به روز واپسینم
من کیم زهرای اطهر دخت ختم المرسلینم
—
دامنی دارم که ثارالله را می پروراند
مصحفی دارم که مانند کتاب الله ماند
حجره ای دارم که حتی کعبه آن را کعبه خواند
منطقی دارم که فریاد علی را می رساند
این من و این مسجد و این خطبه های آتشینم
من کیم زهرای اطهر دخت ختم المرسلینم
—
هر دو بخشیدیم با اخلاص و صدق و پاکی دل
من گلو بند و علی انگشتر خود را به سائل
انّما و هل اتی در شأن ما گردید نازل
من ، امیرالمومنین هر دو اوالامریم ، کامل
آری آری اوست زهرا من امیر المومنینم
من کیم زهرای اطهر دخت ختم المرسلینم
—
من به روی خلق در از نور داور باز کردم
من به خنده عقده از قلب پیمبر باز کردم
من طناب خصم را از دست حیدر باز کردم
من به امر رهبرم بر قاتلم در باز کردم
من تن تنها طرفدار امام المتقینم
من کیم زهرای اطهر دخت ختم المرسلینم
+++++++
اشعار مولودی حضرت فاطمه زهرا (س)
شنیده می شود از آسمان صدایی که…
کشیده شعر مرا باز هم به جایی که …
نبود هیچ کسی جز خدا، خدایی که…
نوشت نام تورا، نام آشنایی که ـ
پس از نوشتن آن آسمان تبسم کرد
و از شنیدنش افلاک دست و پا گم کرد
نوشت فاطمه، شاعر زبانش الکن شد
نوشت فاطمه هفت آسمان مزین شد
نوشت فاطمه تکلیف نور روشن شد
دلیل خلق زمین و زمان معین شد
نوشت فاطمه یعنی خدا غزل گفته است
غزل قصیده ی نابی که در ازل گفته است
نوشت فاطمه تعریف دیگری دارد
ز درک خاک مقام فراتری دارد
خوشا به حال پیمبر چه مادری دارد
درون خانه بهشت معطری دار
پدر همیشه کنارت حضور گرمی داشت
برای وصف تو از عرش واژه بر می داشت
چرا که روی زمین واژه ی وزینی نیست
و شأن وصف تو اوصاف اینچنینی نیست
و جای صحبت این شاعر زمینی نیست
و شعر گفتن ما غیر شرمگینی نیست
خدا فراتر از این واژه ها کشیده تورا
گمان کنم که تورا، اصلا آفریده تورا
که گِرد چادر تو آسمان طواف کند
و زیر سایه ی آن کعبه اعتکاف کند
ملک ببیند و آنگاه اعتراف کند
که این شکوه جهان را پر از عفاف کند
کتاب زندگی ات را مرور باید کرد
مرور کوثر و تطهیر و نور باید ک
در آن زمان که دل از روزگار دلخور بود
و وصف مردمش الهاکم التکاثر بود
درون خانه ی تو نان فقر آجر بود
شبیه شعب ابی طالب از خدا پر بود
بهشت عالم بالا برایت آماده است
حصیر خانه ی مولا به پایت افتاده است
به حکم عشق بنا شد در آسمان علی
علی از آن تو باشد… تو هم از آن علی
چه عاشقانه همه عمر مهربان علی!
به نان خشک علی ساختی، به نان علی
از آسمان نگاهت ستاره می خواهم
اگر اجازه دهی با اشاره می خواهم.
…به یاد آن دل از شهر خسته بنویسم
کنار شعر دو رکعت نشسته بنویسم
شکسته آمده ام تا شکسته بنویسم
و پیش چشم تو با دست بسته بنویسم
به شعر از نفس افتاده جان تازه بده
و مادری کن و این بار هم اجازه بده
به افتخار بگوییم از تبار توایم
هنوز هم که هنوز است بی قرار توایم
اگر چه ما همه در حسرت مزار توایم
کنار حضرت معصومه در کنار توایم
فضای سینه پر از عشق بی کرانه ی توست
کرم نما و فرود آ که خانه خانه ی توست
بیشتر بخوانید :
انشانویسی درباره حضرت فاطمه (س) / تولد و شهادت دخت پیامبر (ص)
شعر ولادت حرت زهرا ام ابیهابانوی دو عالم روززن روزمادرمیلادزهرا