«اینانا» یا ننه‌سرما کیست؟

در داستان عمونوروز، ننه‌سرما که ریشه‌یابی نامش نیز یادآور نام الهه ماه سومری، «نانا» و به تعبیری همان ایناناست، جانشین این الهه باروری شده است. ننه‌سرما چه شخصیتی اسطوره‌ای باشد با قدمتی هزاران ساله، چه شخصیتی در یک قصه و روایتی کودکانه، قرن‌هاست در آخرین روزهای زمستان نقل مجلس قصه‌های شبانه خانه‌هاست. هرچه هست، به اندازه عمر همه انسان‌ها، زمستان دیده است. در قصه آمده که در انتظار آمدن عمونوروز و رسیدن بهار، لحظه‌شماری می‌کند. گرد و غبار یک‌ساله را می‌روبد، با سفره قلمکار و گلابدان نقره و شمع و چراغ و شیرینی، خانه را پر از عطر خوش دیدار می‌کند.

پیرزن، سال پیش و سال‌های پیش از آن هم این انتظار را تجربه کرده است، اما درست در لحظه رسیدن عمونوروز، خستگی بر او چیره شده و خوابی سنگین او را از دیدار مهمان محروم می‌کند. مهمان می‌آید و می‌رود و تنها رد پایی از گل و سبزه از خود به‌جای می‌گذارد. پیرزن با بوی گل‌های بهاری و آوازه پرستوها بیدار می‌شود و می‌فهمد زمستانی دیگر و سالی دیگر سپری شده و عمونوروز با نفس‌ گرمش بهار را به ارمغان آورده و رفته است. پیرزن که چاره‌ای جز انتظار دوباره ندارد، با خود عهد می‌کند که سال دیگر بیدار خواهد ماند، اما باز قصه از نو آغاز می‌شود.

 

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest
0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا