تمامی معجزات پیامبر اکرم (ص) به همراه شرح واقعه
قرآن کریم یکی از بزرگترین معجزات پیامبر اکرم (ص) است. در قرآن آیات متعددی وجود دارد که معجزه بودن این کتاب الهی را ثابت می کند .
معجزات پیامبر اکرم (ص)
علاوه بر این آیات فراوانی نیز در قرآن وجود دارد که بخشی از آنها از جهتی معجزه پیامبر اکرم (ص) به حساب می آید؛ نظیر اخبار از آینده، اخبار گذشتگان، معارف بلند الهی و …؛
عاص بن وائل، پیامبر(ص) را به علت نداشتن پسر، ابتر می نامید ، پیامبر (ص) وی را ابتر و نسل خودش را کوثر نامید. این پیش بینی محقق شد و نسلش بعداز پسرانش منقطع شد ولی نسل پیامبر هم چنان پابرجاست.
دیگر مثال خبر از غلبه روم بعد از آن که از سپاه ایران شکست سختی خورده بودند میداد: “رومیان مغلوب شدند! (و این شکست) در سرزمین نزدیکى رخ داد امّا آنان پس از (این) مغلوبیّت بزودى غلبه خواهند کرد”.
قرآن از معجزه دیگر پیامبر به صراحت یاد می کند: و آن اسراء و معراج رسول خدا است. «پاک و منزه است خداوندی که بنده اش را شبانگاهان از مسجد الحرام به مسجد الاقصی برد و …»
این آیه درباره معراج (اسراء) پیامبر (ص) است که خداوند بعد از آوردن پیامبر به مسجد الاقصی وی را تا «قاب قوسین» یا «نزدیکتر از آن» به بالا می برد.
گفت و شنود درختان
در نهج البلاغه آمده است: روزى پیامبر(ص) براى ایجاد انگیزه گرایش به اسلام در یکى از افراد قریش، در برابر دیدگان او درختى را مخاطب قرار داد. درخت از جاى خود حرکت کرد و نزد پیامبر(ص) ایستاد و سپس به دستور آن حضرت به جاى اولیه خود بازگشت. (ابن ابىالحدید، شرح نهج البلاغه، ج ۱۳، ص۲۱۴) در واقعهاى دیگر، درختى به رسالت پیامبر اعظم گواهى داد. (قاضى عیاض، الشفا بتعریف حقوق المصطفى، ج ۱، ص ۲۹۸).این دو معجزه نیز مورد اتفاق علماى شیعه و اهل سنت است و در کتابهاى متعدد آنها نقل شده است.
البته گفت و گو و فرمانبرى جمادات، گیاهان و حیوانات در زندگانى پیامبران گذشته نیز سابقه داشته است؛ چنان که «هدهد» و دیگر حیوانات از سلیمان(ع) فرمانبرى داشتند.(نمل (۲۷)، آیه ۲۰) چهار پرنده کوبیده شده نیز به فراخوان ابراهیم(ع) پاسخ مثبت دادند و پرواز کنان به سوى او شتافتند: «قالَ فَخُذْ أَرْبَعَهً مِنَ الطَّیْرِ فَصُرْهُنَّ إِلَیْکَ ثُمَّ اجْعَلْ عَلى کُلِّ جَبَلٍ مِنْهُنَّ جُزْءاً ثُمَّ ادْعُهُنَّ یَأْتِینَکَ سَعْیاً…» (بقره ـ ۲۶۰)؛ «[خداوند] فرمود: [اى ابراهیم] پس چهار پرنده برگیر و آنها را پیش خود ریز ریز گردان، سپس بر هر کوهى پارهاى از آنها قرار بده؛ آنگاه به سوى تو مىآیند».
زنده کردن یک جوان از انصار که مادر پیر نابینایی داشت.
(منتهی الآمال ج۱ ص ۹۳)
آن حضرت با فاطمه بنت اسد در قبر صحبت کردند.( بصائر، ص ۲۸۷).
تازیانه نورانی
ابـن شـهـر آشـوب روایـت کـرده کـه قـریـش طـُفـَیـْل بـن عـَمـْرو را گـفـتـنـد کـه چـون در مـسـجـدالحـرام داخـل شـوی پـنبه در گوشهای خود پر کن که قرآن خواندن محمّد(ص) را نـشـنوی مبادا تو را فریب دهد؛ چون داخل مسجد شد هر چند پنبه در گوش خود بیشتر فـرو مـی بـرد صدای آن حضرت را بیشتر می شنید پس به این معجزه مسلمان شد و گفت: یـا رسـول اللّه! مـن در مـیـان قوم خود سرکرده و مطاع ایشانم، اگر به من علامتی بدهی ایـشـان را بـه اسلام دعوت می کنم. حضرت فرمود: خداوندا، او را علامتی کرامت کن؛ چون بـه قـوم خـود بـرگـشـت از سـر تـازیـانـه او نـوری مـانـنـد قندیل ساطع بود. (ناقب ابن شهر آشوب ـ ۱۵۹ ـ ۱۶۰ )
تسبیح گفتن انگور
بـه سـنـد مـعـتبر از امّ سلمه منقول است که روزی فاطمه(س) آمد به نزد حـضـرت رسـول(ص) و امـام حسن و امام حسین را برداشته بود و حـریـره سـاخـتـه بـود و بـا خود آورده بود چون داخل شد حضرت فرمود که پسر عمّت را بـرای مـن بطلب.
چون امیرالمؤمنین(ع) حاضر شد امام حسن(ع) را در دامن راست و امام حـسـین (ع) را در دامن چپ و علی و فاطمه را در پیش رو و پسِ سر خود نشانید و عبای خیبری بر ایـشـان پـوشـانـیـد و سـه مـرتـبـه گـفـت: خـداونـدا! ایـنـهـا اهل بیت من اند؛ پس از ایشان دور گردان شکّ و گناه را و پاک گردان ایشان را پاک کردنی. و مـن در مـیـان عـَتـَبـه در ایـسـتـاده بـودم، گـفـتـم: یـا رسـول اللّه! مـن از ایـشـانم؟
فرمود: که بازگشت تو به خیر است امّا از ایشان نیستی. پـس جـبـرئیـل آمـد و طـبـقـی از انـار و انـگـور بـهـشـت آورد چـون حـضـرت رسـول (ص) انـار و انـگـور را در دست گرفت هر دو تسبیح خدا گـفتند و آن حضرت تناول نمود؛ پس به دست حسن و حسین داد و در دست ایشان سبحان اللّه گـفـتـنـد و ایـشـان تـنـاول نـمـودنـد؛ پس به دست علی(ع) داد تسبیح گفتند و آن حـضـرت تـنـاول نـمـود؛ پـس شـخـصـی از صحابه داخل شد و خواست که از انار و انگور بـخـورد. جـبـرئیـل گفت: نمیخورد از این میوهها مگر پیغمبر یا وصیّ پیغمبر یا فرزند پیغمبر (بحار الانوار ج۱۷، ص ۳۵۹)
معجزه شق القمر از معجزات حضرت محمد (ص)
در آخر معجزه شق القمر (شکافته شدن ماه با اشاره حضرت) است که در ابتدای سوره قمر به آن اشاره شده است. در ابتدای سوره قمر خداوند از این معجزه بزرگ پیامبر یاد می کند و می فرماید «قیامت نزدیک شد و ماه شکافته شد».
واقعه شق القمر از این قرار است که، مشرکان مکه (قبل از هجرت) از پیامبر (ص) درخواست آیه و نشانه ای کردند و گفتند: «اگر واقعاً پیامبر خدا هستی ماه را برای ما بشکاف و دو نصف کن، پیامبر (ص) به آنان فرمود: اگر این کار را برای شما انجام دهم ایمان می آورید؟ گفتند آری. آن شب، شب بدر بود یعنی ماه در آسمان کامل بود.
پیامبر اکرم (ص) از پروردگارش خواست تا ماه دو نیم شود، با اشاره پیامبر (ص) ماه به دو نیم شد و عده زیادی این معجزه بزرگ را دیدند اما مشرکان دوباره این معجزه بزرگ را انکار کردند و گفتند محمد (ص) ما را سحر کرد قرآن مجید این انکار مشرکان را به عنوان عادت همیشگی آنان بیان کرده و می فرماید: “و هر گاه (مشرکان) نشانه و معجزهاى را ببینند روى گردانده، مىگویند: «این سحرى مستمر است»! آنها (آیات خدا را) تکذیب کردند و از هواى نفسشان پیروى نمودند و هر امرى قرارگاهى دارد
اسراء و معراج رسول اکرم حضرت محمد (ص)
قرآن از معجزه دیگر پیامبر به صراحت یاد می کند: و آن اسراء و معراج رسول خدا است. «پاک و منزه است خداوندی که بنده اش را شبانگاهان از مسجد الحرام به مسجد الاقصی برد و …»
این آیه درباره معراج (اسراء) پیامبر (ص) است که خداوند بعد از آوردن پیامبر به مسجد الاقصی وی را تا «قاب قوسین» یا «نزدیکتر از آن» [۶] به بالا می برد.
معجزات حضرت محمد که در قرآن آمده اند
- [۱] بقره، ۲۳:” وَ إِن کُنتُمْ فىِ رَیْبٍ مِّمَّا نَزَّلْنَا عَلىَ عَبْدِنَا فَأْتُواْ بِسُورَهٍ مِّن مِّثْلِهِ وَ ادْعُواْ شُهَدَاءَکُم مِّن دُونِ اللَّهِ إِن کُنتُمْ صَادِقِین”.
- [۲] کوثر،۳:” إِنَّ شَانِئَکَ هُوَ الْأَبْتر.
- [۳] بحارالانوار،ج ۱۷،ص ۲۰۳٫
- [۴] روم،۱و ۲ و ۳ :غُلِبَتِ الرُّومُ،فىِ أَدْنىَ الْأَرْضِ وَ هُم مِّن بَعْدِ غَلَبِهِمْ سَیَغْلِبُون.
- [۵] اسراء، ۱٫” سُبْحَانَ الَّذِى أَسْرَى بِعَبْدِهِ لَیْلًا مِّنَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ إِلىَ الْمَسْجِدِ الْأَقْصَا الَّذِى بَارَکْنَا حَوْلَهُ لِنرُِیَهُ مِنْ ءَایَاتِنَا إِنَّهُ هُوَ السَّمِیعُ الْبَصِیر”.
- [۶] نجم،۷ و ۸ و ۹ وَ هُوَ بِالْأُفُقِ الْأَعْلىَ، ثمَُّ دَنَا فَتَدَلىَ،فَکاَنَ قَابَ قَوْسَینِْ أَوْ أَدْنىَ، فَأَوْحَى إِلىَ عَبْدِهِ مَا أَوْحَى- برای آگاهی از تفسیر این آیات نک: طباطبائی، محمد حسین، ترجمه المیزان، ج ۱۹، ص ۳۸ به بعد، انتشارات، دفتر انتشارات اسلامی.
- [۷] قمر، ۱٫ “اقْترََبَتِ السَّاعَهُ وَ انشَقَّ الْقَمَر”.
- [۸] طبرسی، فضل بن حسن، ترجمه معجع البیان، ج ۲۴، ص ۱۰٫
- [۹] وَ إِن یَرَوْاْ ءَایَهً یُعْرِضُواْ وَ یَقُولُواْ سِحْرٌ مُّسْتَمِرٌّ،وَ کَذَّبُواْ وَ اتَّبَعُواْ أَهْوَاءَهُمْ وَ کُلُّ أَمْرٍ مُّسْتَقِر.
سایر معجزات حضرت رسوال اکرم محمد مصطفی
همچنین معجزات دیگری همچون سلام کردن سـنـگ و درخـت بـر آن حـضـرت (امالی شیخ طوسی، ص ۳۴۱، حدیث ۶۹۲، مجلس ۱۲) و تـسـبـیـح سـنـگریـزه در دسـت آن حـضـرت (مناقب ابن شهر آشوب ج ۱، ص ۱۲۶) و شـمـشـیـر شـدن چـوب بـرای عـُکـّاشـه در بـَدْر(همان ماءخذ ج ۱، ص ۱۶۰) و برای عـبـداللّه بـن جـَحـْش در اُحـُد (همان ماءخذ ج۱، ص ۱۶۱) و شـمـشـیـر شـدن بـرگ نـخـل بـرای ابـودُجـانـه بـه مـعـجزه آن حضرت (همان ماءخذ) و فرو رفتن دستهای اسب سـُراقـه بـر زمـیـن در وقـتـی کـه بـه دنـبـال آن حـضـرت رفـت در اوّل هجرت (خرائج راوندی ج ۱، ص ۲۳) و … اشاره کرد.