تندخوانی (تحدیر ) سوره بقره + متن و ترجمه همراه با فضیلت سوره بقره
فضیلت سوره بقرهبقره دومین و بزرگترین سوره قرآن است که ۲۸۶ آیه دارد، این سوره در مدینه به پیامبر اکرم نازل شده است. قرآن کتاب دینی مسلمانان است که از ۱۱۴ سوره تشکیل شده است و خواندن هر یک از این سورهها خواص و برکاتی دارد.
و چون به آنان گفته شود همان گونه که مردم ایمان آوردند شما هم ایمان بیاورید مى گویند آیا همان گونه که کم خردان ایمان آورده اند ایمان بیاوریم هشدار که آنان همان کمخردانند ولى نمى دانند (۱۳)
و چون با کسانى که ایمان آورده اند برخورد کنند مى گویند ایمان آوردیم و چون با شیطانهاى خود خلوت کنند مى گویند در حقیقت ما با شماییم ما فقط [آنان را] ریشخند مى کنیم (۱۴)
یا چون [کسانى که در معرض] رگبارى از آسمان که در آن تاریکیها و رعد و برقى است [قرار گرفته اند] از [نهیب] آذرخش [و] بیم مرگ سر انگشتان خود را در گوشهایشان نهند ولى خدا بر کافران احاطه دارد (۱۹)
نزدیک است که برق چشمانشان را برباید هر گاه که بر آنان روشنى بخشد در آن گام زنند و چون راهشان را تاریک کند [بر جاى خود] بایستند و اگر خدا مى خواست شنوایى و بیناییشان را برمى گرفت که خدا بر همه چیز تواناست (۲۰)
همان [خدایى] که زمین را براى شما فرشى [گسترده] و آسمان را بنایى [افراشته] قرار داد و از آسمان آبى فرود آورد و بدان از میوه ها رزقى براى شما بیرون آورد پس براى خدا همتایانى قرار ندهید در حالى که خود میدانید (۲۲)
و کسانى را که ایمان آورده اند و کارهاى شایسته انجام داده اند مژده ده که ایشان را باغهایى خواهد بود که از زیر [درختان] آنها جویها روان است هر گاه میوه اى از آن روزى ایشان شود مى گویند این همان است که پیش از این [نیز] روزى ما بوده و مانند آن [نعمتها] به ایشان داده شود و در آنجا همسرانى پاکیزه خواهند داشت و در آنجا جاودانه بمانند (۲۵)
خداى را از اینکه به پشه اى یا فروتر [یا فراتر] از آن مثل زند شرم نیاید پس کسانى که ایمان آورده اند مى دانند که آن [مثل] از جانب پروردگارشان بجاست ولى کسانى که به کفر گراییده اند مى گویند خدا از این مثل چه قصد داشته است [خدا] بسیارى را با آن گمراه و بسیارى را با آن راهنمایى مى کند و[لى] جز نافرمانان را با آن گمراه نمى کند (۲۶)
همانانى که پیمان خدا را پس از بستن آن مى شکنند و آنچه را خداوند به پیوستنش امر فرموده مى گسلند و در زمین به فساد مى پردازند آنانند که زیانکارانند (۲۷)
و چون پروردگار تو به فرشتگان گفت من در زمین جانشینى خواهم گماشت [فرشتگان] گفتند آیا در آن کسى را مى گمارى که در آن فساد انگیزد و خونها بریزد و حال آنکه ما با ستایش تو [تو را] تنزیه مى کنیم و به تقدیست مى پردازیم فرمود من چیزى مى دانم که شما نمیدانید (۳۰)
فرمود اى آدم ایشان را از اسامى آنان خبر ده و چون [آدم] ایشان را از اسماءشان خبر داد فرمود آیا به شما نگفتم که من نهفته آسمانها و زمین را مى دانم و آنچه را آشکار مى کنید و آنچه را پنهان مى داشتید مى دانم (۳۳)
پس شیطان هر دو را از آن بلغزانید و از آنچه در آن بودند ایشان را به درآورد و فرمودیم فرود آیید شما دشمن همدیگرید و براى شما در زمین قرارگاه و تا چندى برخوردارى خواهد بود (۳۶)
و بدانچه نازل کرده ام که مؤید همان چیزى است که با شماست ایمان آرید و نخستین منکر آن نباشید و آیات مرا به بهایى ناچیز نفروشید و تنها از من پروا کنید (۴۱)
و بترسید از روزى که هیچ کس چیزى [از عذاب خدا] را از کسى دفع نمى کند و نه از او شفاعتى پذیرفته و نه به جاى وى بدلى گرفته مى شود و نه یارى خواهند شد (۴۸)
و [به یاد آرید] آنگاه که شما را از [چنگ] فرعونیان رهانیدیم [آنان] شما را سخت شکنجه میکردند پسران شما را سر مى بریدند و زنهایتان را زنده مى گذاشتند و در آن [امر بلا و] آزمایش بزرگى از جانب پروردگارتان بود (۴۹)
و چون موسى به قوم خود گفت اى قوم من شما با [به پرستش] گرفتن گوساله برخود ستم کردید پس به درگاه آفریننده خود توبه کنید و [خطاکاران] خودتان را به قتل برسانید که این [کار] نزد آفریدگارتان براى شما بهتر است پس [خدا] توبه شما را پذیرفت که او توبه پذیر مهربان است (۵۴)
و بر شما ابر را سایه گستر کردیم و بر شما گزانگبین و بلدرچین فرو فرستادیم [و گفتیم] از خوراکیهاى پاکیزه اى که به شما روزى داده ایم بخورید و[لى آنان] بر ما ستم نکردند بلکه بر خویشتن ستم روا مى داشتند (۵۷)
و [نیز به یادآرید] هنگامى را که گفتیم بدین شهر درآیید و از [نعمتهاى] آن هر گونه خواستید فراوان بخورید و سجده کنان از در [بزرگ] درآیید و بگویید [خداوندا] گناهان ما را بریز تا خطاهاى شما را ببخشاییم و [پاداش] نیکوکاران را خواهیم افزود (۵۸)
اما کسانى که ستم کرده بودند [آن سخن را] به سخن دیگرى غیر از آنچه به ایشان گفته شده بود تبدیل کردند و ما [نیز] بر آنان که ستم کردند به سزاى اینکه نافرمانى پیشه کرده بودند عذابى از آسمان فرو فرستادیم (۵۹)
و هنگامى که موسى براى قوم خود در پى آب برآمد گفتیم با عصایت بر آن تخته سنگ بزن پس دوازده چشمه از آن جوشیدن گرفت [به گونه اى که] هر قبیله اى آبشخور خود را مى دانست [و گفتیم] از روزى خدا بخورید و بیاشامید و[لى] در زمین سر به فساد برمدارید (۶۰)
و چون گفتید اى موسى هرگز بر یک [نوع] خوراک تاب نیاوریم از خداى خود براى ما بخواه تا از آنچه زمین مى رویاند از [قبیل] سبزى و خیار و سیر و عدس و پیاز براى ما برویاند [موسى] گفت آیا به جاى چیز بهتر خواهان چیز پست ترید پس به شهر فرود آیید که آنچه را خواسته اید براى شما [در آنجا مهیا]ست و [داغ] خوارى و نادارى بر [پیشانى] آنان زده شد و به خشم خدا گرفتار آمدند چرا که آنان به نشانه هاى خدا کفر ورزیده بودند و پیامبران را بناحق مى کشتند این از آن روى بود که سرکشى نموده و از حد درگذرانیده بودند (۶۱)
در حقیقت کسانى که [به اسلام] ایمان آورده و کسانى که یهودى شده اند و ترسایان و صابئان هر کس به خدا و روز بازپسین ایمان داشت و کار شایسته کرد پس اجرشان را پیش پروردگارشان خواهند داشت و نه بیمى بر آنان است و نه اندوهناک خواهند شد (۶۲)
و چون از شما پیمان محکم گرفتیم و [کوه] طور را بر فراز شما افراشتیم [و فرمودیم] آنچه را به شما داده ایم به جد و جهد بگیرید و آنچه را در آن است به خاطر داشته باشید باشد که به تقوا گرایید (۶۳)
و هنگامى که موسى به قوم خود گفت خدا به شما فرمان مى دهد که ماده گاوى را سر ببرید گفتند آیا ما را به ریشخند مى گیرى گفت پناه مى برم به خدا که [مبادا] از جاهلان باشم (۶۷)
گفتند پروردگارت را براى ما بخوان تا بر ما روشن سازد که آن چگونه [گاوى] است گفت وى مى فرماید آن ماده گاوى است نه پیر و نه خردسال [بلکه] میانسالى است بین این دو پس آنچه را [بدان] مامورید به جاى آرید (۶۸)
گفتند از پروردگارت بخواه تا بر ما روشن گرداند که آن چگونه [گاوى] باشد زیرا [چگونگى] این ماده گاو بر ما مشتبه شده و[لى با توضیحات بیشتر تو] ما ان شاء الله حتما هدایت خواهیم شد (۷۰)
گفت وى مى فرماید در حقیقت آن ماده گاوى است که نه رام است تا زمین را شخم زند و نه کشتزار را آبیارى کند بى نقص است و هیچ لکه اى در آن نیست گفتند اینک سخن درست آوردى پس آن را سر بریدند و چیزى نمانده بود که نکنند (۷۱)
پس فرمودیم پاره اى از آن [گاو سر بریده را] به آن [مقتول] بزنید [تا زنده شود] این گونه خدا مردگان را زنده مى کند و آیات خود را به شما مى نمایاند باشد که بیندیشید (۷۳)
سپس دلهاى شما بعد از این [واقعه] سخت گردید همانند سنگ یا سخت تر از آن چرا که از برخى سنگها جویهایى بیرون مى زند و پاره اى از آنها مى شکافد و آب از آن خارج مى شود و برخى از آنها از بیم خدا فرو مى ریزد و خدا از آنچه مى کنید غافل نیست (۷۴)
آیا طمع دارید که [اینان] به شما ایمان بیاورند با آنکه گروهى از آنان سخنان خدا را مى شنیدند سپس آن را بعد از فهمیدنش تحریف میکردند و خودشان هم مى دانستند (۷۵)
و [همین یهودیان] چون با کسانى که ایمان آورده اند برخورد کنند مى گویند ما ایمان آورده ایم و وقتى با همدیگر خلوت مى کنند مى گویند چرا از آنچه خداوند بر شما گشوده است براى آنان حکایت مى کنید تا آنان به [استناد] آن پیش پروردگارتان بر ضد شما استدلال کنند آیا فکر نمى کنید (۷۶)
پس واى بر کسانى که کتاب [تحریفشده اى] با دستهاى خود مى نویسند سپس مى گویند این از جانب خداست تا بدان بهاى ناچیزى به دست آرند پس واى بر ایشان از آنچه دستهایشان نوشته و واى بر ایشان از آنچه [از این راه] به دست مى آورند (۷۹)
و گفتند جز روزهایى چند هرگز آتش به ما نخواهد رسید بگو مگر پیمانى از خدا گرفته اید که خدا پیمان خود را هرگز خلاف نخواهد کرد یا آنچه را نمیدانید به دروغ به خدا نسبت مى دهید (۸۰)
و چون از فرزندان اسرائیل پیمان محکم گرفتیم که جز خدا را نپرستید و به پدر و مادر و خویشان و یتیمان و مستمندان احسان کنید و با مردم [به زبان] خوش سخن بگویید و نماز را به پا دارید و زکات را بدهید آنگاه جز اندکى از شما [همگى] به حالت اعراض روى برتافتید (۸۳)
[ولى] باز همین شما هستید که یکدیگر را مى کشید و گروهى از خودتان را از دیارشان بیرون مى رانید و به گناه و تجاوز بر ضد آنان به یکدیگر کمک مى کنید و اگر به اسارت پیش شما آیند به [دادن] فدیه آنان را آزاد مى کنید با آنکه [نه تنها کشتن بلکه] بیرون کردن آنان بر شما حرام شده است آیا شما به پاره اى از کتاب [تورات] ایمان مى آورید و به پاره اى کفر مى ورزید پس جزاى هر کس از شما که چنین کند جز خوارى در زندگى دنیا چیزى نخواهد بود و روز رستاخیز ایشان را به سخت ترین عذابها باز برند و خداوند از آنچه مى کنید غافل نیست (۸۵)
و همانا به موسى کتاب [تورات] را دادیم و پس از او پیامبرانى را پشت سر هم فرستادیم و عیسى پسر مریم را معجزه هاى آشکار بخشیدیم و او را با روح القدس تایید کردیم پس چرا هر گاه پیامبرى چیزى را که خوشایند شما نبود برایتان آورد کبر ورزیدید گروهى را دروغگو خواندید و گروهى را کشتید (۸۷)
و هنگامى که از جانب خداوند کتابى که مؤید آنچه نزد آنان است برایشان آمد و از دیرباز [در انتظارش] بر کسانى که کافر شده بودند پیروزى مى جستند ولى همین که آنچه [که اوصافش] را مى شناختند برایشان آمد انکارش کردند پس لعنت خدا بر کافران باد (۸۹)
وه که به چه بد بهایى خود را فروختند که به آنچه خدا نازل کرده بود از سر رشک انکار آوردند که چرا خداوند از فضل خویش بر هر کس از بندگانش که بخواهد [آیاتى] فرو مى فرستد پس به خشمى بر خشم دیگر گرفتار آمدند و براى کافران عذابى خفت آور است (۹۰)
و چون به آنان گفته شود به آنچه خدا نازل کرده ایمان آورید مى گویند ما به آنچه بر [پیامبر] خودمان نازل شده ایمان مى آوریم و غیر آن را با آنکه [کاملا] حق و مؤید همان چیزى است که با آنان است انکار مى کنند بگو اگر مؤمن بودید پس چرا پیش از این پیامبران خدا را مى کشتید (۹۱)
و آنگاه که از شما پیمان محکم گرفتیم و [کوه] طور را بر فراز شما برافراشتیم [و گفتیم] آنچه را به شما داده ایم به جد و جهد بگیرید و [به دستورهاى آن] گوش فرا دهید گفتند شنیدیم و نافرمانى کردیم و بر اثر کفرشان [مهر] گوساله در دلشان سرشته شد بگو اگر مؤمنید [بدانید که] ایمانتان شما را به بد چیزى وامى دارد (۹۳)
و آنان را مسلما آزمندترین مردم به زندگى و [حتى حریصتر] از کسانى که شرک مى ورزند خواهى یافت هر یک از ایشان آرزو دارد که کاش هزار سال عمر کند با آنکه اگر چنین عمرى هم به او داده شود وى را از عذاب دور نتواند داشت و خدا بر آنچه مى کنند بیناست (۹۶)
بگو کسى که دشمن جبرئیل است [در واقع دشمن خداست] چرا که او به فرمان خدا قرآن را بر قلبت نازل کرده است در حالى که مؤید [کتابهاى آسمانى] پیش از آن و هدایت و بشارتى براى مؤمنان است (۹۷)
و آنگاه که فرستاده اى از جانب خداوند برایشان آمد که آنچه را با آنان بود تصدیق مى داشت گروهى از اهل کتاب کتاب خدا را پشت سر افکندند چنانکه گویى [از آن هیچ] نمى دانند (۱۰۱)
و آنچه را که شیطان[صفت]ها در سلطنت سلیمان خوانده [و درس گرفته] بودند پیروى کردند و سلیمان کفر نورزید لیکن آن شیطان[صفت]ها به کفر گراییدند که به مردم سحر مى آموختند و [نیز از] آنچه بر آن دو فرشته هاروت و ماروت در بابل فرو فرستاده شده بود [پیروى کردند] با اینکه آن دو [فرشته] هیچ کس را تعلیم [سحر] نمیکردند مگر آنکه [قبلا به او] مى گفتند ما [وسیله] آزمایشى [براى شما] هستیم پس زنهار کافر نشوى و[لى] آنها از آن دو [فرشته] چیزهایى مى آموختند که به وسیله آن میان مرد و همسرش جدایى بیفکنند هر چند بدون فرمان خدا نمى توانستند به وسیله آن به احدى زیان برسانند و [خلاصه] چیزى مى آموختند که برایشان زیان داشت و سودى بدیشان نمى رسانید و قطعا [یهودیان] دریافته بودند که هر کس خریدار این [متاع] باشد در آخرت بهره اى ندارد وه که چه بد بود آنچه به جان خریدنداگر مى دانستند (۱۰۲)
نه کسانى که از اهل کتاب کافر شده اند و نه مشرکان [هیچ کدام] دوست نمى دارند خیرى از جانب پروردگارتان بر شما فرود آید با آنکه خدا هر که را خواهد به رحمت خود اختصاص دهد و خدا داراى فزونبخشى عظیم است (۱۰۵)
بسیارى از اهل کتاب پس از اینکه حق برایشان آشکار شد از روى حسدى که در وجودشان بود آرزو میکردند که شما را بعد از ایمانتان کافر گردانند پس عفو کنید و درگذرید تا خدا فرمان خویش را بیاورد که خدا بر هر کارى تواناست (۱۰۹)
و یهودیان گفتند ترسایان بر حق نیستند و ترسایان گفتند یهودیان بر حق نیستند با آنکه آنان کتاب [آسمانى] را مى خوانند افراد نادان نیز [سخنى] همانند گفته ایشان گفتند پس خداوند روز رستاخیز در آنچه با هم اختلاف میکردند میان آنان داورى خواهد کرد (۱۱۳)
و کیست بیدادگرتر از آن کس که نگذارد در مساجد خدا نام وى برده شود و در ویرانى آنها بکوشد آنان حق ندارند جز ترسان لرزان در آن [مسجد]ها درآیند در این دنیا ایشان را خوارى و در آخرت عذابى بزرگ است (۱۱۴)
افراد نادان گفتند چرا خدا با ما سخن نمى گوید یا براى ما معجزه اى نمى آید کسانى که پیش از اینان بودند [نیز] مثل همین گفته ایشان را مى گفتند دلها [و افکار]شان به هم مى ماند ما نشانه ها[ى خود] را براى گروهى که یقین دارند نیک روشن گردانیده ایم (۱۱۸)
و هرگز یهودیان و ترسایان از تو راضى نمى شوند مگر آنکه از کیش آنان پیروى کنى بگو در حقیقت تنها هدایت خداست که هدایت [واقعى] است و چنانچه پس از آن علمى که تو را حاصل شد باز از هوسهاى آنان پیروى کنى در برابر خدا سرور و یاورى نخواهى داشت (۱۲۰)
کسانى که کتاب [آسمانى] به آنان داده ایم [و] آن را چنانکه باید مى خوانند ایشانند که بدان ایمان دارند و[لى] کسانى که بدان کفر ورزند همانانند که زیانکارانند (۱۲۱)
و بترسید از روزى که هیچ کس چیزى [از عذاب خدا] را از کسى دفع نمى کند و نه بدل و بلاگردانى از وى پذیرفته شود و نه او را میانجیگرى سودمند افتد و نه یارى شوند (۱۲۳)
و چون ابراهیم را پروردگارش با کلماتى بیازمود و وى آن همه را به انجام رسانید [خدا به او] فرمود من تو را پیشواى مردم قرار دادم [ابراهیم] پرسید از دودمانم [چطور] فرمود پیمان من به بیدادگران نمى رسد (۱۲۴)
و چون خانه [کعبه] را براى مردم محل اجتماع و [جاى] امنى قرار دادیم [و فرمودیم] در مقام ابراهیم نمازگاهى براى خود اختیار کنید و به ابراهیم و اسماعیل فرمان دادیم که خانه مرا براى طوافکنندگان و معتکفان و رکوع و سجودکنندگان پاکیزه کنید (۱۲۵)
و چون ابراهیم گفت پروردگارا این [سرزمین] را شهرى امن گردان و مردمش را هر کس از آنان که به خدا و روز بازپسین ایمان بیاورد از فرآورده ها روزى بخش فرمود و[لى] هر کس کفر بورزد اندکى برخوردارش مى کنم سپس او را با خوارى به سوى عذاب آتش [دوزخ] مى کشانم و چه بد سرانجامى است (۱۲۶)
پروردگارا ما را تسلیم [فرمان] خود قرار ده و از نسل ما امتى فرمانبردار خود [پدید آر] و آداب دینى ما را به ما نشان ده و بر ما ببخشاى که تویى توبه پذیر مهربان (۱۲۸)
پروردگارا در میان آنان فرستاده اى از خودشان برانگیز تا آیات تو را بر آنان بخواند و کتاب و حکمت به آنان بیاموزد و پاکیزه شان کند زیرا که تو خود شکست ناپذیر حکیمى (۱۲۹)
و ابراهیم و یعقوب پسران خود را به همان [آیین] سفارش کردند [و هر دو در وصیتشان چنین گفتند] اى پسران من خداوند براى شما این دین را برگزید پس البته نباید جز مسلمان بمیرید (۱۳۲)
آیا وقتى که یعقوب را مرگ فرا رسید حاضر بودید هنگامى که به پسران خود گفت پس از من چه را خواهید پرستید گفتند معبود تو و معبود پدرانت ابراهیم و اسماعیل و اسحاق معبودى یگانه را مى پرستیم و در برابر او تسلیم هستیم (۱۳۳)
بگویید ما به خدا و به آنچه بر ما نازل شده و به آنچه بر ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و اسباط نازل آمده و به آنچه به موسى و عیسى داده شده و به آنچه به همه پیامبران از سوى پروردگارشان داده شده ایمان آورده ایم میان هیچ یک از ایشان فرق نمى گذاریم و در برابر او تسلیم هستیم (۱۳۶)
پس اگر آنان [هم] به آنچه شما بدان ایمان آورده اید ایمان آوردند قطعا هدایت شده اند ولى اگر روى برتافتند جز این نیست که سر ستیز [و جدایى ] دارند و به زودى خداوند [شر] آنان را از تو کفایت خواهد کرد که او شنواى داناست (۱۳۷)
بگو آیا درباره خدا با ما بحث و گفتگو مى کنید با آنکه او پروردگار ما و پروردگار شماست و کردارهاى ما از آن ما و کردارهاى شما از آن شماست و ما براى او اخلاص مى ورزیم (۱۳۹)
یا مى گویید ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و اسباط [دوازده گانه] یهودى یا نصرانى بوده اند بگو آیا شما بهتر میدانید یا خدا و کیست ستمکارتر از آن کس که شهادتى از خدا را در نزد خویش پوشیده دارد و خدا از آنچه مى کنید غافل نیست (۱۴۰)
آن جماعت را روزگار سپرى شد براى ایشان است آنچه به دست آورده اند و براى شماست آنچه به دست آورده اید و از آنچه آنان میکرده اند شما بازخواست نخواهید شد (۱۴۱)
به زودى مردم کم خرد خواهند گفت چه چیز آنان را از قبله اى که بر آن بودند رویگردان کرد بگو مشرق و مغرب از آن خداست هر که را خواهد به راه راست هدایت مى کند (۱۴۲)
و بدین گونه شما را امتى میانه قرار دادیم تا بر مردم گواه باشید و پیامبر بر شما گواه باشد و قبله اى را که [چندى] بر آن بودى مقرر نکردیم جز براى آنکه کسى را که از پیامبر پیروى مى کند از آن کس که از عقیده خود برمى گردد بازشناسیم هر چند [این کار] جز بر کسانى که خدا هدایت[شان] کرده سخت گران بود و خدا بر آن نبود که ایمان شما را ضایع گرداند زیرا خدا [نسبت] به مردم دلسوز و مهربان است (۱۴۳)
ما [به هر سو] گردانیدن رویت در آسمان را نیک مى بینیم پس [باش تا] تو را به قبله اى که بدان خشنود شوى برگردانیم پس روى خود را به سوى مسجدالحرام کن و هر جا بودید روى خود را به سوى آن بگردانید در حقیقت اهل کتاب نیک مى دانند که این [تغییر قبله] از جانب پروردگارشان [بجا و] درست است و خدا از آنچه مى کنند غافل نیست (۱۴۴)
و اگر هر گونه معجزه اى براى اهل کتاب بیاورى [باز] قبله تو را پیروى نمى کنند و تو [نیز] پیرو قبله آنان نیستى و خود آنان پیرو قبله یکدیگر نیستند و پس از علمى که تو را [حاصل] آمده اگر از هوسهاى ایشان پیروى کنى در آن صورت جدا از ستمکاران خواهى بود (۱۴۵)
کسانى که به ایشان کتاب [آسمانى] داده ایم همان گونه که پسران خود را مى شناسند او [=محمد] را مى شناسند و مسلما گروهى از ایشان حقیقت را نهفته مى دارند و خودشان [هم] مى دانند (۱۴۶)
و براى هر کسى قبله اى است که وى روى خود را به آن [سوى] مى گرداند پس در کارهاى نیک بر یکدیگر پیشى گیرید هر کجا که باشید خداوند همگى شما را [به سوى خود باز] مى آورد در حقیقت خدا بر همه چیز تواناست (۱۴۸)
و از هر کجا بیرون آمدى روى خود را به سوى مسجدالحرام بگردان و البته این [فرمان] حق است و از جانب پروردگار تو است و خداوند از آنچه مى کنید غافل نیست (۱۴۹)
و از هر کجا بیرون آمدى [به هنگام نماز] روى خود را به سمت مسجدالحرام بگردان و هر کجا بودید رویهاى خود را به سوى آن بگردانید تا براى مردم غیر از ستمگرانشان بر شما حجتى نباشد پس از آنان نترسید و از من بترسید تا نعمت خود را بر شما کامل گردانم و باشد که هدایت شوید (۱۵۰)
همان طور که در میان شما فرستاده اى از خودتان روانه کردیم [که] آیات ما را بر شما مى خواند و شما را پاک مى گرداند و به شما کتاب و حکمت مى آموزد و آنچه را نمى دانستید به شما یاد مى دهد (۱۵۱)
در حقیقت صفا و مروه از شعایر خداست [که یادآور اوست] پس هر که خانه [خدا] را حج کند یا عمره گزارد بر او گناهى نیست که میان آن دو سعى به جاى آورد و هر که افزون بر فریضه کار نیکى کند خدا حق شناس و داناست (۱۵۸)
کسانى که نشانه هاى روشن و رهنمودى را که فرو فرستاده ایم بعد از آنکه آن را براى مردم در کتاب توضیح داده ایم نهفته مى دارند آنان را خدا لعنت مى کند و لعنت کنندگان لعنتشان مى کنند (۱۵۹)
راستى که در آفرینش آسمانها و زمین و در پى یکدیگر آمدن شب و روز و کشتیهایى که در دریا روانند با آنچه به مردم سود مى رساند و [همچنین] آبى که خدا از آسمان فرو فرستاده و با آن زمین را پس از مردنش زنده گردانیده و در آن هر گونه جنبنده اى پراکنده کرده و [نیز در] گردانیدن بادها و ابرى که میان آسمان و زمین آرمیده است براى گروهى که مى اندیشند واقعا نشانه هایى [گویا] وجود دارد (۱۶۴)
و برخى از مردم در برابر خدا همانندهایى [براى او] برمى گزینند و آنها را چون دوستى خدا دوست مى دارند ولى کسانى که ایمان آورده اند به خدا محبت بیشترى دارند کسانى که [با برگزیدن بتها به خود] ستم نموده اند اگر مى دانستند هنگامى که عذاب را مشاهده کنند تمام نیرو[ها] از آن خداست و خدا سخت کیفر است (۱۶۵)
و پیروان مى گویند کاش براى ما بازگشتى بود تا همان گونه که [آنان] از ما بیزارى جستند [ما نیز] از آنان بیزارى مى جستیم این گونه خداوند کارهایشان را که بر آنان مایه حسرتهاست به ایشان مى نمایاند و از آتش بیرون آمدنى نیستند (۱۶۷)
و چون به آنان گفته شود از آنچه خدا نازل کرده است پیروى کنید مى گویند نه بلکه از چیزى که پدران خود را بر آن یافته ایم پیروى مى کنیم آیا هر چند پدرانشان چیزى را درک نمیکرده و به راه صواب نمى رفته اند [باز هم در خور پیروى هستند] (۱۷۰)
و مثل [دعوت کننده] کافران چون مثل کسى است که حیوانى را که جز صدا و ندایى [مبهم چیزى] نمى شنود بانگ مى زند [آرى] کرند لالند کورند [و] درنمى یابند (۱۷۱)
[خداوند] تنها مردار و خون و گوشت خوک و آنچه را که [هنگام سر بریدن] نام غیر خدا بر آن برده شده بر شما حرام گردانیده است [ولى] کسى که [براى حفظ جان خود به خوردن آنها] ناچار شود در صورتى که ستمگر و متجاوز نباشد بر او گناهى نیست زیرا خدا آمرزنده و مهربان است (۱۷۳)
کسانى که آنچه را خداوند از کتاب نازل کرده پنهان مى دارند و بدان بهاى ناچیزى به دست مى آورند آنان جز آتش در شکمهاى خویش فرو نبرند و خدا روز قیامت با ایشان سخن نخواهد گفت و پاکشان نخواهد کرد و عذابى دردناک خواهند داشت (۱۷۴)
نیکوکارى آن نیست که روى خود را به سوى مشرق و [یا] مغرب بگردانید بلکه نیکى آن است که کسى به خدا و روز بازپسین و فرشتگان و کتاب [آسمانى] و پیامبران ایمان آورد و مال [خود] را با وجود دوست داشتنش به خویشاوندان و یتیمان و بینوایان و در راهماندگان و گدایان و در [راه آزاد کردن] بندگان بدهد و نماز را برپاى دارد و زکات را بدهد و آنان که چون عهد بندند به عهد خود وفادارانند و در سختى و زیان و به هنگام جنگ شکیبایانند آنانند کسانى که راست گفته اند و آنان همان پرهیزگارانند (۱۷۷)
اى کسانى که ایمان آورده اید در باره کشتگان بر شما [حق] قصاص مقرر شده آزاد عوض آزاد و بنده عوض بنده و زن عوض زن و هر کس که از جانب برادر [دینى]اش [یعنى ولى مقتول] چیزى [از حق قصاص] به او گذشت شود [باید از گذشت ولى مقتول] به طور پسندیده پیروى کند و با [رعایت] احسان [خونبها را] به او بپردازد این [حکم] تخفیف و رحمتى از پروردگار شماست پس هر کس بعد از آن از اندازه درگذرد وى را عذابى دردناک است (۱۷۸)
بر شما مقرر شده است که چون یکى از شما را مرگ فرا رسد اگر مالى بر جاى گذارد براى پدر و مادر و خویشاوندان [خود] به طور پسندیده وصیت کند [این کار] حقى است بر پرهیزگاران (۱۸۰)
ولى کسى که از انحراف [و تمایل بیجاى] وصیت کننده اى [نسبت به ورثه اش] یا از گناه او [در وصیت به کار خلاف] بیم داشته باشد و میانشان را سازش دهد بر او گناهى نیست که خدا آمرزنده مهربان است (۱۸۲)
[روزه در] روزهاى معدودى [بر شما مقرر شده است] [ولى] هر کس از شما بیمار یا در سفر باشد [به همان شماره] تعدادى از روزهاى دیگر [را روزه بدارد] و بر کسانى که [روزه] طاقت فرساست کفاره اى است که خوراک دادن به بینوایى است و هر کس به میل خود بیشتر نیکى کند پس آن براى او بهتر است و اگر بدانید روزه گرفتن براى شما بهتر است (۱۸۴)
ماه رمضان [همان ماه] است که در آن قرآن فرو فرستاده شده است [کتابى ] که مردم را راهبر و [متضمن] دلایل آشکار هدایت و [میزان] تشخیص حق از باطل است پس هر کس از شما این ماه را درک کند باید آن را روزه بدارد و کسى که بیمار یا در سفر است [باید به شماره آن] تعدادى از روزهاى دیگر [را روزه بدارد] خدا براى شما آسانى مى خواهد و براى شما دشوارى نمى خواهد تا شماره [مقرر] را تکمیل کنید و خدا را به پاس آنکه رهنمونیتان کرده است به بزرگى بستایید و باشد که شکرگزارى کنید (۱۸۵)
و هرگاه بندگان من از تو در باره من بپرسند [بگو] من نزدیکم و دعاى دعاکننده را به هنگامى که مرا بخواند اجابت مى کنم پس [آنان] باید فرمان مرا گردن نهند و به من ایمان آورند باشد که راه یابند (۱۸۶)
در شبهاى روزه همخوابگى با زنانتان بر شما حلال گردیده است آنان براى شما لباسى هستند و شما براى آنان لباسى هستید خدا مى دانست که شما با خودتان ناراستى میکردید پس توبه شما را پذیرفت و از شما درگذشت پس اکنون [در شبهاى ماه رمضان مى توانید] با آنان همخوابگى کنید و آنچه را خدا براى شما مقرر داشته طلب کنید و بخورید و بیاشامید تا رشته سپید بامداد از رشته سیاه [شب] بر شما نمودار شود سپس روزه را تا [فرا رسیدن] شب به اتمام رسانید و در حالى که در مساجد معتکف هستید [با زنان] درنیامیزید این است حدود احکام الهى پس [زنهار به قصد گناه] بدان نزدیک نشوید این گونه خداوند آیات خود را براى مردم بیان مى کند باشد که پروا پیشه کنند (۱۸۷)
و اموالتان را میان خودتان به ناروا مخورید و [به عنوان رشوه قسمتى از] آن را به قضات مدهید تا بخشى از اموال مردم را به گناه بخورید در حالى که خودتان [هم خوب] میدانید (۱۸۸)
در باره [حکمت] هلالها[ى ماه] از تو مى پرسند بگو آنها [شاخص] گاه شمارى براى مردم و [موسم] حجاند و نیکى آن نیست که از پشت خانه ها درآیید بلکه نیکى آن است که کسى تقوا پیشه کند و به خانه ها از در [ورودى] آنها درآیید و از خدا بترسید باشد که رستگار گردید (۱۸۹)
و هر کجا بر ایشان دست یافتید آنان را بکشید و همان گونه که شما را بیرون راندند آنان را بیرون برانید [چرا که] فتنه [=شرک] از قتل بدتر است [با این همه] در کنار مسجد الحرام با آنان جنگ مکنید مگر آنکه با شما در آن جا به جنگ درآیند پس اگر با شما جنگیدند آنان را بکشید که کیفر کافران چنین است (۱۹۱)
این ماه حرام در برابر آن ماه حرام است و [هتک] حرمتها قصاص دارد پس هر کس بر شما تعدى کرد همان گونه که بر شما تعدى کرده بر او تعدى کنید و از خدا پروا بدارید و بدانید که خدا با تقواپیشگان است (۱۹۴)
و براى خدا حج و عمره را به پایان رسانید و اگر [به علت موانعى] بازداشته شدید آنچه از قربانى میسر است [قربانى کنید] و تا قربانى به قربانگاه نرسیده سر خود را متراشید و هر کس از شما بیمار باشد یا در سر ناراحتیى داشته باشد [و ناچار شود در احرام سر بتراشد] به کفاره [آن باید] روزه اى بدارد یا صدقه اى دهد یا قربانیى بکند و چون ایمنى یافتید پس هر کس از [اعمال] عمره به حج پرداخت [باید] آنچه از قربانى میسر است [قربانى کند] و آن کس که [قربانى] نیافت [باید] در هنگام حجسه روز روزه [بدارد] و چون برگشتید هفت [روز دیگر روزه بدارید] این ده [روز] تمام است این [حج تمتع] براى کسى است که اهل مسجد الحرام [=مکه] نباشد و از خدا بترسید و بدانید که خدا سخت کیفر است (۱۹۶)
حج در ماههاى معینى است پس هر کس در این [ماه]ها حج را [برخود] واجب گرداند [بداند که] در اثناى حج همبسترى و گناه و جدال [روا] نیست و هر کار نیکى انجام مى دهید خدا آن را مى داند و براى خود توشه برگیرید که در حقیقت بهترین توشه پرهیزگارى است و اى خردمندان از من پروا کنید (۱۹۷)
بر شما گناهى نیست که [در سفر حج] از فضل پروردگارتان [روزى خویش] بجویید پس چون از عرفات کوچ نمودید خدا را در مشعر الحرام یاد کنید و یادش کنید که شما را که پیشتر از بیراهان بودید فرا راه آورد (۱۹۸)
و چون آداب ویژه حج خود را به جاى آوردید همان گونه که پدران خود را به یاد مى آورید یا با یادکردنى بیشتر خدا را به یاد آورید و از مردم کسى است که مى گوید پروردگارا به ما در همین دنیا عطا کن و حال آنکه براى او در آخرت نصیبى نیست (۲۰۰)
و خدا را در روزهایى معین یاد کنید پس هر کس شتاب کند [و اعمال را] در دو روز [انجام دهد] گناهى بر او نیست و هر که تاخیر کند [و اعمال را در سه روز انجام دهد] گناهى بر او نیست [این اختیار] براى کسى است که [از محرمات] پرهیز کرده باشد و از خدا پروا کنید و بدانید که شما را به سوى او گرد خواهد آورد (۲۰۳)
و از میان مردم کسى است که در زندگى این دنیا سخنش تو را به تعجب وامى دارد و خدا را بر آنچه در دل دارد گواه مى گیرد و حال آنکه او سخت ترین دشمنان است (۲۰۴)
مگر انتظار آنان غیر از این است که خدا و فرشتگان در [زیر] سایبانهایى از ابر سپید به سوى آنان بیایند و کار [داورى] یکسره شود و کارها به سوى خدا بازگردانده مى شود (۲۱۰)
زندگى دنیا در چشم کافران آراسته شده است و مؤمنان را ریشخند مى کنند و [حال آنکه] کسانى که تقواپیشه بوده اند در روز رستاخیز از آنان برترند و خدا به هر که بخواهد بیشمار روزى مى دهد (۲۱۲)
مردم امتى یگانه بودند پس خداوند پیامبران را نویدآور و بیم دهنده برانگیخت و با آنان کتاب [خود] را بحق فرو فرستاد تا میان مردم در آنچه با هم اختلاف داشتند داورى کند و جز کسانى که [کتاب] به آنان داده شد پس از آنکه دلایل روشن براى آنان آمد به خاطر ستم [و حسدى] که میانشان بود [هیچ کس] در آن اختلاف نکرد پس خداوند آنان را که ایمان آورده بودند به توفیق خویش به حقیقت آنچه که در آن اختلاف داشتند هدایت کرد و خدا هر که را بخواهد به راه راست هدایت مى کند (۲۱۳)
آیا پنداشتید که داخل بهشت مى شوید و حال آنکه هنوز مانند آنچه بر [سر] پیشینیان شما آمد بر [سر] شما نیامده است آنان دچار سختى و زیان شدند و به [هول و] تکان درآمدند تا جایى که پیامبر [خدا] و کسانى که با وى ایمان آورده بودند گفتند پیروزى خدا کى خواهد بود هشدار که پیروزى خدا نزدیک است (۲۱۴)
از تو مى پرسند چه چیزى انفاق کنند [و به چه کسى بدهند] بگو هر مالى انفاق کنید به پدر و مادر و نزدیکان و یتیمان و مسکینان و به در راهمانده تعلق دارد و هر گونه نیکى کنید البته خدا به آن داناست (۲۱۵)
بر شما کارزار واجب شده است در حالى که براى شما ناگوار است و بسا چیزى را خوش نمى دارید و آن براى شما خوب است و بسا چیزى را دوست مى دارید و آن براى شما بد است و خدا مى داند و شما نمیدانید (۲۱۶)
از تو در باره ماهى که کارزار در آن حرام است مى پرسند بگو کارزار در آن گناهى بزرگ و باز داشتن از راه خدا و کفر ورزیدن به او و باز داشتن از مسجدالحرام [=حج] و بیرون راندن اهل آن از آنجا نزد خدا [گناهى] بزرگتر و فتنه [=شرک] از کشتار بزرگتر است و آنان پیوسته با شما مى جنگند تا اگر بتوانند شما را از دینتان برگردانند و کسانى از شما که از دین خود برگردند و در حال کفر بمیرند آنان کردارهایشان در دنیا و آخرت تباه مى شود و ایشان اهل آتشند و در آن ماندگار خواهند بود (۲۱۷)
درباره شراب و قمار از تو مى پرسند بگو در آن دوگناهى بزرک و سودهایى براى مردم است و[لى] گناهشان از سودشان بزرگتر است و از تو مى پرسند چه چیزى انفاق کنند بگو مازاد [بر نیازمندى خود] را این گونه خداوند آیات [خود را] براى شما روشن مى گرداند باشد که بیندیشید (۲۱۹)
[بیندیشید] درباره دنیا و آخرت. و در باره یتیمان از تو مى پرسند بگو به صلاح آنان کار کردن بهتر است و اگر با آنان همزیستى کنید برادران [دینى] شما هستند و خدا تباهکار را از درستکار بازمى شناسد و اگر خدا مى خواست [در این باره] شما را به دشوارى مى انداخت آرى خداوند توانا و حکیم است (۲۲۰)
و با زنان مشرک ازدواج مکنید تا ایمان بیاورند قطعا کنیز با ایمان بهتر از زن مشرک است هر چند [زیبایى] او شما را به شگفت آورد و به مردان مشرک زن مدهید تا ایمان بیاورند قطعا برده با ایمان بهتر از مرد آزاد مشرک است هر چند شما را به شگفت آورد آنان [شما را] به سوى آتش فرا مى خوانند و خدا به فرمان خود [شما را] به سوى بهشت و آمرزش مى خواند و آیات خود را براى مردم روشن مى گرداند باشد که متذکر شوند (۲۲۱)
از تو در باره عادت ماهانه [زنان] مى پرسند بگو آن رنجى است پس هنگام عادت ماهانه از [آمیزش با] زنان کناره گیرى کنید و به آنان نزدیک نشوید تا پاک شوند پس چون پاک شدند از همان جا که خدا به شما فرمان داده است با آنان آمیزش کنید خداوند توبه کاران و پاکیزگان را دوست مى دارد (۲۲۲)
زنان شما کشتزار شما هستند پس از هر جا [و هر گونه] که خواهید به کشتزار خود [در]آیید و آنها را براى خودتان مقدم دارید و از خدا پروا کنید و بدانید که او را دیدار خواهید کرد و مؤمنان را [به این دیدار] مژده ده (۲۲۳)
براى کسانى که به ترک همخوابگى با زنان خود سوگند مى خورند [=ایلاء] چهار ماه انتظار [و مهلت] است پس اگر [به آشتى] بازآمدند خداوند آمرزنده مهربان است (۲۲۶)
و زنان طلاق داده شده باید مدت سه پاکى انتظار کشند و اگر به خدا و روز بازپسین ایمان دارند براى آنان روا نیست که آنچه را خداوند در رحم آنان آفریده پوشیده دارند و شوهرانشان اگر سر آشتى دارند به بازآوردن آنان در این [مدت] سزاوارترند و مانند همان [وظایفى] که بر عهده زنان است به طور شایسته به نفع آنان [بر عهده مردان] است و مردان بر آنان درجه برترى دارند و خداوند توانا و حکیم است (۲۲۸)
طلاق [رجعى] دو بار است پس از آن یا [باید زن را] بخوبى نگاه داشتن یا بشایستگى آزاد کردن و براى شما روا نیست که از آنچه به آنان داده اید چیزى بازستانید مگر آنکه [طرفین] در به پا داشتن حدود خدا بیمناک باشند پس اگر بیم دارید که آن دو حدود خدا را برپاى نمى دارند در آنچه که [زن براى آزاد کردن خود] فدیه دهد گناهى بر ایشان نیست اینست حدود احکام الهى پس از آن تجاوز مکنید و کسانى که از حدود احکام الهى تجاوز کنند آنان همان ستمکارانند (۲۲۹)
و اگر [شوهر براى بار سوم] او را طلاق گفت پس از آن دیگر [آن زن] براى او حلال نیست تا اینکه با شوهرى غیر از او ازدواج کند [و با او همخوابگى نماید] پس اگر [شوهر دوم] وى را طلاق گفت اگر آن دو [همسر سابق] پندارند که حدود خدا را برپا مى دارند گناهى بر آن دو نیست که به یکدیگر بازگردند و اینها حدود احکام الهى است که آن را براى قومى که مى دانند بیان مى کند (۲۳۰)
و چون آنان را طلاق گفتید و به پایان عده خویش رسیدند پس بخوبى نگاهشان دارید یا بخوبى آزادشان کنید و[لى] آنان را براى [آزار و] زیان رساندن [به ایشان] نگاه مدارید تا [به حقوقشان] تعدى کنید و هر کس چنین کند قطعا بر خود ستم نموده است و آیات خدا را به ریشخند مگیرید و نعمت خدا را بر خود و آنچه را که از کتاب و حکمت بر شما نازل کرده و به [وسیله] آن به شما اندرز مى دهد به یاد آورید و از خدا پروا داشته باشید و بدانید که خدا به هر چیزى داناست (۲۳۱)
و چون زنان را طلاق گفتید و عده خود را به پایان رساندند آنان را از ازدواج با همسران [سابق] خود چنانچه بخوبى با یکدیگر تراضى نمایند جلوگیرى مکنید هر کس از شما به خدا و روز بازپسین ایمان دارد به این [دستورها] پند داده مى شود [مراعات] این امر براى شما پربرکت تر و پاکیزه تر است و خدا مى داند و شما نمیدانید (۲۳۲)
و مادران [باید] فرزندان خود را دو سال تمام شیر دهند [این حکم] براى کسى است که بخواهد دوران شیرخوارگى را تکمیل کند و خوراک و پوشاک آنان [=مادران] به طور شایسته بر عهده پدر است هیچ کس جز به قدر وسعش مکلف نمى شود هیچ مادرى نباید به سبب فرزندش زیان ببیند و هیچ پدرى [نیز] نباید به خاطر فرزندش [ضرر ببیند] و مانند همین [احکام] بر عهده وارث [نیز] هست پس اگر [پدر و مادر] بخواهند با رضایت و صوابدید یکدیگر کودک را [زودتر] از شیر بازگیرند گناهى بر آن دو نیست و اگر خواستید براى فرزندان خود دایه بگیرید بر شما گناهى نیست به شرط آنکه چیزى را که پرداخت آن را به عهده گرفته اید به طور شایسته بپردازید و از خدا پروا کنید و بدانید که خداوند به آنچه انجام مى دهید بیناست (۲۳۳)
و کسانى از شما که مى میرند و همسرانى بر جاى مى گذارند [همسران] چهار ماه و ده روز انتظار مى برند پس هرگاه عده خود را به پایان رساندند در آنچه آنان به نحو پسندیده درباره خود انجام دهند گناهى بر شما نیست و خداوند به آنچه انجام مى دهید آگاه است (۲۳۴)
و در باره آنچه شما به طور سربسته از آنان [در عده وفات] خواستگارى کرده یا [آن را] در دل پوشیده داشته اید بر شما گناهى نیست خدا مى دانست که [شما] به زودى به یاد آنان خواهید افتاد ولى با آنان قول و قرار پنهانى مگذارید مگر آنکه سخنى پسندیده بگویید و به عقد زناشویى تصمیم مگیرید تا زمان مقرر به سرآید و بدانید که خداوند آنچه را در دل دارید مى داند پس از [مخالفت] او بترسید و بدانید که خداوند آمرزنده و بردبار است (۲۳۵)
اگر زنان را مادامى که با آنان نزدیکى نکرده و بر ایشان مهرى [نیز] معین نکرده اید طلاق گویید بر شما گناهى نیست و آنان را به طور پسندیده به نوعى بهره مند کنید توانگر به اندازه [توان] خود و تنگدست به اندازه [وسع] خود [این کارى است] شایسته نیکوکاران (۲۳۶)
و اگر پیش از آنکه با آنان نزدیکى کنید طلاقشان گفتید در حالى که براى آنان مهرى معین کرده اید پس نصف آنچه را تعیین نموده اید [به آنان بدهید] مگر اینکه آنان خود ببخشند یا کسى که پیوند نکاح به دست اوست ببخشد و گذشت کردن شما به تقوا نزدیکتر است و در میان یکدیگر بزرگوارى را فراموش مکنید زیرا خداوند به آنچه انجام مى دهید بیناست (۲۳۷)
و کسانى از شما که مرگشان فرا مى رسد و همسرانى بر جاى مى گذارند [باید] براى همسران خویش وصیت کنند که آنان را تا یک سال بهره مند سازند و [از خانه شوهر] بیرون نکنند پس اگر بیرون بروند در آنچه آنان به طور پسندیده در باره خود انجام دهند گناهى بر شما نیست و خداوند توانا و حکیم است (۲۴۰)
آیا از [حال] کسانى که از بیم مرگ از خانه هاى خود خارج شدند و هزاران تن بودند خبر نیافتى پس خداوند به آنان گفت تن به مرگ بسپارید آنگاه آنان را زنده ساخت آرى خداوند نسبت به مردم صاحب بخشش است ولى بیشتر مردم سپاسگزارى نمى کنند (۲۴۳)
کیست آن کس که به [بندگان] خدا وام نیکویى دهد تا [خدا] آن را براى او چند برابر بیفزاید و خداست که [در معیشت بندگان] تنگى و گشایش پدید مى آورد و به سوى او بازگردانده مى شوید (۲۴۵)
آیا از [حال] سران بنى اسرائیل پس از موسى خبر نیافتى آنگاه که به پیامبرى از خود گفتند پادشاهى براى ما بگمار تا در راه خدا پیکار کنیم [آن پیامبر] گفت اگر جنگیدن بر شما مقرر گردد چه بسا پیکار نکنید گفتند چرا در راه خدا نجنگیم با آنکه ما از دیارمان و از [نزد] فرزندانمان بیرون رانده شده ایم پس هنگامى که جنگ بر آنان مقرر شد جز شمارى اندک از آنان [همگى] پشت کردند و خداوند به [حال] ستمکاران داناست (۲۴۶)
و پیامبرشان به آنان گفت در حقیقت خداوند طالوت را بر شما به پادشاهى گماشته است گفتند چگونه او را بر ما پادشاهى باشد با آنکه ما به پادشاهى از وى سزاوارتریم و به او از حیث مال گشایشى داده نشده است پیامبرشان گفت در حقیقت خدا او را بر شما برترى داده و او را در دانش و [نیروى] بدنى بر شما برترى بخشیده است و خداوند پادشاهى خود را به هر کس که بخواهد مى دهد و خدا گشایشگر داناست (۲۴۷)
و پیامبرشان بدیشان گفت در حقیقت نشانه پادشاهى او این است که آن صندوق [عهد] که در آن آرامش خاطرى از جانب پروردگارتان و بازمانده اى از آنچه خاندان موسى و خاندان هارون [در آن] بر جاى نهاده اند در حالى که فرشتگان آن را حمل مى کنند به سوى شما خواهد آمد مسلما اگر مؤمن باشید براى شما در این [رویداد] نشانه اى است (۲۴۸)
و چون طالوت با لشکریان [خود] بیرون شد گفت خداوند شما را به وسیله رودخانه اى خواهد آزمود پس هر کس از آن بنوشد از [پیروان] من نیست و هر کس از آن نخورد قطعا او از [پیروان] من است مگر کسى که با دستش کفى برگیرد پس [همگى] جز اندکى از آنها از آن نوشیدند و هنگامى که [طالوت ] با کسانى که همراه وى ایمان آورده بودند از آن [نهر] گذشتند گفتند امروز ما را یاراى [مقابله با] جالوت و سپاهیانش نیست کسانى که به دیدار خداوند یقین داشتند گفتند بسا گروهى اندک که بر گروهى بسیار به اذن خدا پیروز شدند و خداوند با شکیبایان است (۲۴۹)
و هنگامى که با جالوت و سپاهیانش روبرو شدند گفتند پروردگارا بر [دلهاى] ما شکیبایى فرو ریز و گامهاى ما را استوار دار و ما را بر گروه کافران پیروز فرماى (۲۵۰)
پس آنان را به اذن خدا شکست دادند و داوود جالوت را کشت و خداوند به او پادشاهى و حکمت ارزانى داشت و از آنچه مى خواست به او آموخت و اگر خداوند برخى از مردم را به وسیله برخى دیگر دفع نمیکرد قطعا زمین تباه مى گردید ولى خداوند نسبت به جهانیان تفضل دارد (۲۵۱)
برخى از آن پیامبران را بر برخى دیگر برترى بخشیدیم از آنان کسى بود که خدا با او سخن گفت و درجات بعضى از آنان را بالا برد و به عیسى پسر مریم دلایل آشکار دادیم و او را به وسیله روح القدس تایید کردیم و اگر خدا مى خواست کسانى که پس از آنان بودند بعد از آن [همه] دلایل روشن که برایشان آمد به کشتار یکدیگر نمى پرداختند ولى با هم اختلاف کردند پس بعضى از آنان کسانى بودند که ایمان آوردند و بعضى از آنان کسانى بودند که کفر ورزیدند و اگر خدا مى خواست با یکدیگر جنگ نمیکردند ولى خداوند آنچه را مى خواهد انجام مى دهد (۲۵۳)
اى کسانى که ایمان آورده اید از آنچه به شما روزى داده ایم انفاق کنید پیش از آنکه روزى فرا رسد که در آن نه داد و ستدى است و نه دوستى و نه شفاعتى و کافران خود ستمکارانند (۲۵۴)
خداست که معبودى جز او نیست زنده و برپادارنده است نه خوابى سبک او را فرو مى گیرد و نه خوابى گران آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است از آن اوست کیست آن کس که جز به اذن او در پیشگاهش شفاعت کند آنچه در پیش روى آنان و آنچه در پشت سرشان است مى داند و به چیزى از علم او جز به آنچه بخواهد احاطه نمى یابند کرسى او آسمانها و زمین را در بر گرفته و نگهدارى آنها بر او دشوار نیست و اوست والاى بزرگ (۲۵۵)
در دین هیچ اجبارى نیست و راه از بیراهه بخوبى آشکار شده است پس هر کس به طاغوت کفر ورزد و به خدا ایمان آورد به یقین به دستاویزى استوار که آن را گسستن نیست چنگ زده است و خداوند شنواى داناست (۲۵۶)
خداوند سرور کسانى است که ایمان آورده اند آنان را از تاریکیها به سوى روشنایى به در مى برد و[لى] کسانى که کفر ورزیده اند سرورانشان [همان عصیانگران=] طاغوتند که آنان را از روشنایى به سوى تاریکیها به در مى برند آنان اهل آتشند که خود در آن جاودانند (۲۵۷)
آیا از (حال) آن کس که چون خدا به او پادشاهى داده بود (و بدان مى نازید، و) در باره پروردگار خود با ابراهیم محاجّه (مى)کرد، خبر نیافتى؟ آنکاه که ابراهیم گفت: (پروردگار من همان کسى است که زنده مى کند و مى میراند.) گفت: (من (هم) زنده مى کنم و (هم) مى میرانم.) ابراهیم گفت: (خدا(ى من) خورشید را از خاور برمى آورد، تو آن را از باختر برآور.) پس آن کس که کفر ورزیده بود مبهوت ماند. و خداوند قوم ستمکار را هدایت نمى کند. (۲۵۸)
یا چون آن کس که به شهرى که بامهایش یکسر فرو ریخته بود، عبور کرد؛ (و با خود مى)گفت: (چگونه خداوند، (اهل) این (ویرانکده) را پس از مرگشان زنده مى کند؟). پس خداوند، او را (به مدت) صد سال میراند. آنگاه او را برانگیخت، (و به او) گفت: (چقدر درنگ کردى؟) گفت: (یک روز یا پاره اى از روز را درنگ کردم.) گفت: ((نه) بلکه صد سال درنگ کردى، به خوراک و نوشیدنى خود بنگر (که طعم و رنگ آن) تغییر نکرده است، و به درازگوش خود نگاه کن (که چگونه متلاشى شده است. این ماجرا براى آن است که هم به تو پاسخ گوییم) و هم تو را (در مورد معاد) نشانه اى براى مردم قرار دهیم. و به (این) استخوانها بنگر، چگونه آنها را برداشته به هم پیوند مى دهیم؛ سپس گوشت بر آن مى پوشانیم.) پس هنگامى که (چگونگى زنده ساختن مرده) براى او آشکار شد، گفت: ((اکنون) مى دانم که خداوند بر هر چیزى تواناست.) (۲۵۹)
و (یاد کن) آنگاه که ابراهیم گفت: (پروردگارا، به من نشان ده؛ چگونه مردگان را زنده مى کنى؟) فرمود: (مگر ایمان نیاورده اى؟) گفت: (چرا، ولى تا دلم آرامش یابد.) فرمود: (پس، چهار پرنده برگیر، و آنها را پیش خود، ریز ریز گردان؛ سپس بر هر کوهى پاره اى از آنها را قرار ده؛ آنگاه آنها را فرا خوان، شتابان به سوى تو مى آیند، و بدان که خداوند توانا و حکیم است.) (۲۶۰)
مَثَل (صدقات) کسانى که اموال خود را در راه خدا انفاق مى کنند همانند دانه اى است که هفت خوشه برویاند که در هر خوشه اى صد دانه باشد؛ و خداوند براى هر کس که بخواهد (آن را) چند برابر مى کند، و خداوند گشایشگر داناست. (۲۶۱)
کسانى که اموال خود را در راه خدا انفاق مى کنند، سپس در پى آنچه انفاق کرده اند، منّت و آزارى روا نمى دارند، پاداش آنان برایشان نزد پروردگارشان (محفوظ) است، و بیمى بر آنان نیست و اندوهگین نمى شوند. (۲۶۲)
گفتارى پسندیده (در برابر نیازمندان) و گذشت (از اصرار و تندىِ آنان) بهتر از صدقه اى است که آزارى به دنبال آن باشد، و خداوند بى نیاز بردبار است. (۲۶۳)
اى کسانى که ایمان آورده اید، صدقه هاى خود را با منّت و آزار، باطل مکنید، مانند کسى که مالش را براى خودنمایى به مردم، انفاق مى کند و به خدا و روز بازپسین ایمان ندارد. پس مَثَل او همچون مَثَل سنگ خارایى است که بر روى آن، خاکى (نشسته) است، و رگبارى به آن رسیده و آن (سنگ) را سخت و صاف بر جاى نهاده است. آنان (=ریاکاران) نیز از آنچه به دست آورده اند، بهره اى نمى برند؛ و خداوند، گروه کافران را هدایت نمى کند. (۲۶۴)
و مَثَل (صدقات) کسانى که اموال خویش را براى طلب خشنودى خدا و استوارى روحشان انفاق مى کنند، همچون مَثَل باغى است که بر فراز پشته اى قرار دارد (که اگر) رگبارى بر آن برسد، دو چندان محصول برآورد، و اگر رگبارى هم بر آن نرسد، بارانِ ریزى (براى آن بس است)، و خداوند به آنچه انجام مى دهید بیناست. (۲۶۵)
آیا کسى از شما دوست دارد که باغى از درختان خرما و انگور داشته باشد که از زیر آنها نهرها روان است، و براى او در آن (باغ) از هر گونه میوه اى (فراهم) باشد، و در حالى که او را پیرى رسیده و فرزندانى خردسال دارد، (ناگهان) گردبادى آتشین بر آن (باغ) زند و (باغ یکسر) بسوزد؟ این گونه، خداوند آیات (خود) را براى شما روشن مى گرداند، باشد که شما بیندیشید. (۲۶۶)
اى کسانى که ایمان آورده اید، از چیزهاى پاکیزه اى که به دست آورده اید، و از آنچه براى شما از زمین برآورده ایم، انفاق کنید، و در پى ناپاک آن نروید که (از آن) انفاق نمایید، در حالى که آن را (اگر به خودتان مى دادند) جز با چشمپوشى (و بى میلى) نسبت به آن، نمى گرفتید، و بدانید که خداوند، بى نیازِ ستوده (صفات) است. (۲۶۷)
شیطان شما را از تهیدستى بیم مى دهد و شما را به زشتى وامى دارد؛ و(لى) خداوند از جانب خود به شما وعده آمرزش و بخشش مى دهد، و خداوند گشایشگر داناست. (۲۶۸)
اگر صدقه ها را آشکار کنید، این، کار خوبى است، و اگر آن را پنهان دارید و به مستمندان بدهید، این براى شما بهتر است؛ و بخشى از گناهانتان را مى زداید، و خداوند به آنچه انجام مى دهید آگاه است. (۲۷۱)
هدایت آنان بر عهده تو نیست، بلکه خدا هر که را بخواهد هدایت مى کند، و هر مالى که انفاق کنید، به سود خود شماست، و(لى) جز براى طلب خشنودى خدا انفاق مکنید، و هر مالى را که انفاق کنید (پاداش آن) به طور کامل به شما داده خواهد شد و ستمى بر شما نخواهد رفت. (۲۷۲)
(این صدقات) براى آن (دسته از) نیازمندانى است که در راه خدا فرومانده اند، و نمى توانند (براى تأمین هزینه زندگى) در زمین سفر کنند. از شدّت خویشتندارى، فرد بى اطلاع، آنان را توانگر مى پندارد. آنها را از سیمایشان مى شناسى. با اصرار، (چیزى) از مردم نمى خواهند. و هر مالى (به آنان) انفاق کنید، قطعاً خدا از آن آگاه است. (۲۷۳)
کسانى که اموال خود را شب و روز، و نهان و آشکارا، انفاق مى کنند، پاداش آنان نزد پروردگارشان براى آنان خواهد بود؛ و نه بیمى بر آنان است و نه اندوهگین مى شوند. (۲۷۴)
کسانى که ربا مى خورند، (از گور) برنمى خیزند مگر مانند برخاستن کسى که شیطان بر اثر تماس، آشفته سرش کرده است. این بدان سبب است که آنان گفتند: (داد و ستد صرفاً مانند رباست.) و حال آنکه خدا داد و ستد را حلال، و ربا را حرام گردانیده است. پس، هر کس، اندرزى از جانب پروردگارش بدو رسید، و (از رباخوارى) باز ایستاد، آنچه گذشته، از آنِ اوست، و کارش به خدا واگذار مى شود، و کسانى که (به رباخوارى) باز گردند، آنان اهل آتشند و در آن ماندگار خواهند بود. (۲۷۵)
کسانى که ایمان آورده و کارهاى شایسته کرده و نماز بر پا داشته و زکات داده اند، پاداش آنان نزد پروردگارشان براى آنان خواهد بود؛ و نه بیمى بر آنان است و نه اندوهگین مى شوند. (۲۷۷)
و اگر (چنین) نکردید، بدانید به جنگ با خدا و فرستاده وى، برخاسته اید؛ و اگر توبه کنید، سرمایه هاى شما از خودتان است. نه ستم مى کنید و نه ستم مى بینید. (۲۷۹)
و اگر (بدهکارتان) تنگدست باشد، پس تا (هنگام) گشایش، مهلتى (به او دهید)؛ و (اگر به راستى قدرت پرداخت ندارد،) بخشیدن آن براى شما بهتر است-اگر بدانید. (۲۸۰)
و بترسید از روزى که در آن، به سوى خدا بازگردانده مى شوید، سپس به هر کسى (پاداش) آنچه به دست آورده، تمام داده شود؛ و آنان مورد ستم قرار نمى گیرند. (۲۸۱)
اى کسانى که ایمان آورده اید، هر گاه به وامى تا سررسیدى معین، با یکدیگر معامله کردید، آن را بنویسید. و باید نویسنده اى (صورت معامله را) بر اساس عدالت، میان شما بنویسد. و هیچ نویسنده اى نباید از نوشتن خوددارى کند؛ همان گونه (و به شکرانه آن) که خدا او را آموزش داده است. و کسى که بدهکار است باید املا کند، و او (=نویسنده) بنویسد. و از خدا که پروردگار اوست پروا نماید، و از آن، چیزى نکاهد. پس اگر کسى که حق بر ذمه اوست، سفیه یا ناتوان است، یا خود نمى تواند املا کند، پس ولىّ او باید با (رعایت) عدالت، املا نماید. و دو شاهد از مردانتان را به شهادت طلبید، پس اگر دو مرد نبودند، مردى را با دو زن، از میان گواهانى که (به عدالت آنان) رضایت دارید (گواه بگیرید)، تا (اگر) یکى از آن دو (زن) فراموش کرد، (زنِ) دیگر، وى را یادآورى کند. و چون گواهان احضار شوند، نباید خوددارى ورزند. و از نوشتن (بدهى) چه خرد باشد یا بزرگ، ملول نشوید، تا سررسیدش (فرا رسد). این (نوشتنِ) شما، نزد خدا عادلانه تر، و براى شهادت استوارتر، و براى اینکه دچار شک نشوید (به احتیاط) نزدیکتر است، مگر آنکه داد و ستدى نقدى باشد که آن را میان خود (دست به دست) برگزار مى کنید؛ در این صورت، بر شما گناهى نیست که آن را ننویسید. و (در هر حال) هر گاه داد و ستد کردید گواه بگیرید. و هیچ نویسنده و گواهى نباید زیان ببیند، و اگر چنین کنید، از نافرمانى شما خواهد بود. و از خدا پروا کنید، و خدا (بدین گونه) به شما آموزش مى دهد، و خدا به هر چیزى داناست. (۲۸۲)
و اگر در سفر بودید و نویسنده اى نیافتید وثیقه اى بگیرید؛ و اگر برخى از شما برخى دیگر را امین دانست، پس آن کس که امین شمرده شده، باید سپرده وى را بازپس دهد؛ و باید از خداوند که پروردگار اوست، پروا کند. و شهادت را کتمان مکنید، و هر که آن را کتمان کند قلبش گناهکار است، و خداوند به آنچه انجام مى دهید داناست. (۲۸۳)
آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است از آنِ خداست. و اگر آنچه در دلهاى خود دارید، آشکار یا پنهان کنید، خداوند شما را به آن محاسبه مى کند؛ آنگاه هر که را بخواهد مى بخشد، و هر که را بخواهد عذاب مى کند، و خداوند بر هر چیزى تواناست. (۲۸۴)
پیامبر (خدا) بدانچه از جانب پروردگارش بر او نازل شده است ایمان آورده است، و مؤمنان همگى به خدا و فرشتگان و کتابها و فرستادگانش ایمان آورده اند (و گفتند:) (میان هیچ یک از فرستادگانش فرق نمى گذاریم) و گفتند: (شنیدیم و گردن نهادیم، پروردگارا، آمرزش تو را (خواستاریم) و فرجام به سوى تو است.) (۲۸۵)
خداوند هیچ کس را جز به قدر توانایى اش تکلیف نمى کند. آنچه (از خوبى) به دست آورده به سود او، و آنچه (از بدى) به دست آورده به زیان اوست. پروردگارا، اگر فراموش کردیم یا به خطا رفتیم بر ما مگیر، پروردگارا، هیچ بار گرانى بر (دوش) ما مگذار؛ همچنانکه بر (دوش) کسانى که پیش از ما بودند نهادى. پروردگارا، و آنچه تاب آن نداریم بر ما تحمیل مکن؛ و از ما درگذر؛ و ما را ببخشاى و بر ما رحمت آور؛ سرور ما تویى؛ پس ما را بر گروه کافران پیروز کن. (۲۸۶)
فضیلت سوره بقره
دور شدن شیطان
شیطان براساس سوگندی که یاد کرده است همواره در تلاش است تا انسان را بفریبد و برای مقابله با ٱن باید به دست ٱویزی محکم چنگ زد.
عن النبی صلی الله علیه و آله وسلم قال: من قرأهذه السوره فی داره، فان قردها فی الیوم لا یحوم حومه الشیاطین ثلاثه ایام و أن قرأها فی الیل لا یحومون حوله ثلاث لیال.
«سوره بقره برترین سوره قرآن است هر کس آن را در شب در منزل خود قرائت نماید تا سه شب شیطان وارد خانه اش نمیشود و اگر در روز خوانده شود نیز اینچنین است.»
ایجاد برکت
عواملی چند موجب ایجاد برکت در زندگی و نیز اسبابی چند موجب از بین رفتن برکت و بر جای ماندن حسرتها است.
عن النبی صلی الله علیه وآله وسلم قال: تعلموا سوره البقره فان أخذها برکه و ترکها حسره…
از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم روایت شده است:
«سوره بقره را بیاموزید، زیرا برگرفتن ٱن موجب برکت و رها کردن آن سبب حسرت است.»
رفع سحر
ابی بن کعب عن النبی صلی الله علیه وآله وسلم: قال لی یا ابی! مر المسلمین ان یتعلموا سوره البقره فان تعلمها برکه و ترکها حسره و لا یستطیها البطله! قلت یا رسول الله ماالبطله؟ قال: السحره.
[اُبیّ میگوید]پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم به من فرمود: «ای ابیّ! به میان مسلمانان برو تا سوره بقره را از تو بیاموزند. به راستی که یادگیری آن، برکت است و ترک کردنش، حسرت و افسوس، و یاوه گویان توان رویارویی با آن را ندارند.
[اُبیّ گوید:]«ای رسول خدا، یاوه گویان چه کسانی اند؟» فرمود: «ساحران و افسونگران»
جهت درمان تب
شفاجویی از آیات قرآن آموزهای است از قرآن کریم و توصیههای ارزشمند اهل بیت علیهم السلام و از جمله این شفادهندهها سوره بقره است.
از امام صادق علیه السلام نقل شده است: اگر کسی باایمان، سوره مبارکه بقره را بنویسد و بر ادم تبدار ببندد تب او زایل شود.
جهت درمان ترس
از حضرت امام جعفرصادق علیه السلام منقول است: اگر کسی، با ایمان سوره مبارکه بقره را بنویسد و به آب باران بشوید و به آدم ترسو دهد ترس او زایل میشود.
رسیدن به حاجت
هر کس بعد از نماز صبح پیش از آنکه سخن گوید آیه ۱۳۷ (فَإِنْ آمَنُواْ بِمِثْلِ مَا آمَنتُم بِهِ فَقَدِ اهْتَدَواْ وَّإِن تَوَلَّوْاْ فَإِنَّمَا هُمْ فِی شِقَاقٍ فَسَیَکْفِیکَهُمُ اللّهُ وَهُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ) را هفت مرتبه بخواند، خداوند مهربان در آن روز همه مهمات او را کفایت میکند و اگر آنا ر ورد خود سازد و بعد از هر نماز واجب بخواند محتاج نشود و مرادات او حاصل گردد.
زیاد شدن روزی
قبل از بیان حاجت ابتدا وضو گرفته و قبل از آنکه نماز بخواند و سخنی بگوید هفت بار آیه ۱۸۶ بقره (وَإِذَا سَأَلَکَ عِبَادِی عَنِّی فَإِنِّی قَرِیبٌ أُجِیبُ دَعْوَهَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ فَلْیَسْتَجِیبُواْ لِی وَلْیُؤْمِنُواْ بِی لَعَلَّهُمْ یَرْشُدُونَ) را بخواند و بعد از نماز هم هفت مرتبه این آیه را بخواند؛ خداوند حاجتش را برآورده سازد و روزیش زیاد گردد.
جهت گشایش کارها
هر کس آیه ۱۸۶ سوره بقره «وَإِذَا سَأَلَکَ عِبَادِی عَنِّی فَإِنِّی قَرِیبٌ أُجِیبُ دَعْوَهَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ فَلْیَسْتَجِیبُواْ لِی وَلْیُؤْمِنُواْ بِی لَعَلَّهُمْ یَرْشُدُونَ» را با نیت خالص و توجه به خدا و معنی آن بخواند کار بسته او گشاده میگردد.
بیدار شدن در وقت معین
چون کسی آیه ۱۲۵ سوره بقره «وَإِذْ جَعَلْنَا الْبَیْتَ مَثَابَهً لِلنَّاسِ وَأَمْنًا وَاتَّخِذُوا مِنْ مَقَامِ إِبْرَاهِیمَ مُصَلًّى وَعَهِدْنَا إِلَىٰ إِبْرَاهِیمَ وَإِسْمَاعِیلَ أَنْ طَهِّرَا بَیْتِیَ لِلطَّائِفِینَ وَالْعَاکِفِینَ وَالرُّکَّعِ السُّجُودِ» را در وقت خواب با نیت خالص و توجه به خدا و معنی آن بخواند و از خداوند متعال درخواست کند که در وقت معینی از خواب بیدار شود مطلوبش حاصل میشود
هنگامی که برای اولین بار با استفاده از دکمه ورود به سیستم اجتماعی وارد می شوید، اطلاعات نمایه عمومی حساب شما را که توسط ارائه دهنده ورود به سیستم اجتماعی به اشتراک گذاشته شده است، بر اساس تنظیمات حریم خصوصی شما جمع آوری می کنیم. ما همچنین آدرس ایمیل شما را دریافت می کنیم تا به طور خودکار یک حساب کاربری برای شما در وب سایت خود ایجاد کنیم. پس از ایجاد حساب کاربری، به این حساب وارد خواهید شد.
رد کردنتایید
لطفا کامنت خود را ارسال بفرمایید
موافقت ورود با شبکه های اجتماعی
هنگامی که برای اولین بار با استفاده از دکمه ورود به سیستم اجتماعی وارد می شوید، اطلاعات نمایه عمومی حساب شما را که توسط ارائه دهنده ورود به سیستم اجتماعی به اشتراک گذاشته شده است، بر اساس تنظیمات حریم خصوصی شما جمع آوری می کنیم. ما همچنین آدرس ایمیل شما را دریافت می کنیم تا به طور خودکار یک حساب کاربری برای شما در وب سایت خود ایجاد کنیم. پس از ایجاد حساب کاربری، به این حساب وارد خواهید شد.