خلاصه داستان قسمت آخر سریال ترکی زندگی شاهانه من + عکس

در این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت ۸۳ سریال ترکی زندگی شاهانه من را برای دوستداران این سریال قرار داده ایم همراه ما باشید. سریال زندگی شاهانه من به کارگردانی چاغری بایراک و نویسندگی مریچ آسمی در سال ۲۰۲۳ در ترکیه تولید شده است. هلال آلتینبیلک، اونور تونا و ییگیت اوزشنر بازیگران شناخته شده این سریال هستند. این سریال، پر از رمز و راز، روایتگر داستان شوکه  کننده شبنم است. شبنم با مشکلات بزرگی به دنیا آمده است و سخت کوشیده است تا آن ها را پشت سر بگذارد و هر آنچه لازم است را برای این کار انجام دهد اکنون او سعی می کند از زندگی خلافکارانه گذشته خود خلاص شود.

قسمت ۸۳ سریال ترکی زندگی شاهانه من

قسمت ۸۳ سریال ترکی زندگی شاهانه من

ماجد وقتی از آیسل میفهمه که دیدم با اونور ازدواج کرده بهش میگه چجوری تونستی اجازه همچین چیزی بدی؟ آیسل میگه به من اعتماد کن عروسیشون واقعی نیست و میخنده که ماجد جا میخوره. دیدم با اونور استوری میزاره با سند ازدواج که همه تو مانژه میبینن و جا میخورن بهار میگه پس الان فهمیدم دلیل رزهای سیاهو! آیسل به ملیسا زنگ زده و به او و شبنم میگه که برن پیشش کارشون داره. دیدم اونور را پر میکنه تا از بچه هاش دست نکشه و بره آخر هفته ها باهاشون خوش بگذرونه اونور میگه به خاطر ازدواجم با تو شبنم نمیزاره دیدم میگه واسه دیدن بچه هات به اجازه شبنم احتیاجی نداری! اگه تبیینشون بهشون بدی کردی چون ما دخترها پدرمون خیلی واسمون مهم و عزیزه و نقش مهمی داره اونور تو فکر میره. شبنم و ملیسا رفتن به خونه آیسل اونجا اول ازش میپرسن که چرا همچین کاری کرده و اجازه داده؟ او میگه میخواستم پیشگیری کنم از باج گیری و تهدید کردنش! توافق خوبیم باهاش بستم یه قرون هم گیرش نمیاد!

در آخر آیسل بهشون میگه بریم سر اصل مطلب ما باهم متحدیم و میخنده که شبنم و ملیسا جا میخورن. آیسل میگه این یه اتحاد موقته  باید بزاریم یکم خوش بگذرونه بره بالا تا با مخ بزنمش زمین شبنم میگه خوبه یه صفحه جدید واسه عروس جدیدت باز کن ببینیم چیکار میکنی. اونور با بچه هاش رفته تا غذا بخورن که دیدم به اونجا میاد و اجه با دیدنش ناراحت میشه و میگه این اینجا چیکار میکنه؟ فکر کردم سه تایی قراره شام بخوریم! دیدم و اونور هرکاری میکنن تا آرومش کنن اما موفق نمیشن شبنم به اونجا میره و با دیدن بچه هاش میگه برین تو ماشین اونا میرن و شبنم با دیدم دعوا میکنه و بعد از چند دقیقه آیسل میاد و شبنم میره. آیسل به دیدم میگه باید به همه معرفیت کنم واسه فردا یه وقت مصاحبه گرفتم که عکست بره رو مجله سرشناس ترکیه او خوشحال میشه. فردای آن روز خبرنگارها و عکاس ها به خانه اونور میرن و با دیدم مصاحبه میکنن بعد از یه هفته مجله چاپ میشه و همه مصاحبه او را میخوننو آیسل دیدم را بالا میبره و اونو با ارزش میکنه و در آخر یه روز با شبنم و ملیسا بهش میگن که تو اصلا یه گوموشجو نیستی چون ازدواج واقعی نبوده! و بهش پول پیشنهاد میدن که بگیره و از اونجا واسه همیشه بره دیدم قبول میکنه اما بعد از یه ماه دوباره برمیگرده.

در قسمت آخر بعد از یه ماه دیدم برمیگرده و سعی میکنه برای مسعود و شوهر ملیسا پاپوش درست کنه و با داروی خواب آور دختر میفرسته اتاقشون و اونا عکس میگیرن و برای دیدم میفرستن دیدم هم تو فضای مجازی میزاره. دیدم خودش را جلوی چشم شبنم میکشه. آیسل با ماجد ازدواج میکنه و به زندگیشون ادامه میدن و امور خیریه را به دست شبنم میسپاره و همگی به شادی و خوشی به زندگیشون ادامه میدن. پایان.

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی زندگی شاهانه من + عکس

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest

0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا