خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال کره ای فرمانروای نقابدار از شبکه پنج

در این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال کره ای فرمانروای نقابدار از شبکه پنج را خواهیم داشت، با ما همراه باشید. فرمانروای نقابدار داستان ولیعهدی به نام لی سان را روایت می کند که با جامعه پیونسوهوه که قدرت مطلق بر پادشاهی را در اختیار دارد می جنگد و …

قسمت آخر سریال فرمانروای نقابدار

استاد اوبو پادزهر را برای هر کسی که می برد قبول به خوردن آن نمی کنند و فکر می کنند، فرمانروا قصد کشتن آن ها را دارد. آن ها به فرمانروا التماس می کنند و از او می خواهند که اجازه بده به اقامتگاه دموک بروند و هر طور شده ازش بخواهند که نجاتشان دهد.

کاهون برای این که مقامات درباره را مجاب کند تا از پادزهر بخورند، خودش مقابل آن ها می ایستد و دو تا از قرص های سمی را می خورد، فرمانروا به سمت کاهون می دود و کنار او می ایستد، کاهون بعد از اثر کردن قرص های سمی بلافاصله پادزهر را می خورد که در آغوش فرمانروا از حال می رود…

قسمت آخر سریال کره ای فرمانروای نقابدار

قسمت ۲۹ سریال فرمانروای نقابدار

رئیس پیشین اداره آب به قصر دموک رفته است و تمامی ماجرا ها را برای او تعریف می کند، دموک هم دستور می دهد تا تمامی اطراف قصرش را پر از نگهبان کنند تا کسی نتواند برای دستگیر کردن او وارد قصر بشود.
ولیعهد واقعی بر تخت فرمانروایی نشسته است و می گوید حالا من قدرت را به دست گرفته ام و می خواهم اولین فرمان خودم را صادر کنم، اون هم این است که تمامی پزشکان و پرستاران دربار پادزهر را پیدا کنند.
بعد از آن دستور زندانی شدن مشاور اعظم، مشاور دوم و مشاور سوم را به جرم همکاری با دموک می دهد و استاد اوبو را مشاور اعظم انتخاب می کند و رو به چونگ بین می گوید تو محافظ مخصوص من باقی میمانی و به کارت ادامه می دهی.‌ استاد اوبو جانشین مشاور اعظم می شود و دستور می گیرد تا جانشین های مشاور دوم و سوم را خودش انتخاب کند.

قسمت 29 سریال کره ای فرمانروای نقابدار

قسمت ۲۸ سریال فرمانروای نقابدار

مشاور اعظم می گوید که شما هر کدام باید به من ثابت کنید. ولیعهد خاطره ای از دوران کودکی اش می گوید که در کفش های وزیر دادگستری چسب ریخته بودم که او آن را تایید می کند و می گوید من هنوز اون کفش ها رو دارم… در مقابل ایل سون هم از هدیه ای که او در سال های اخیر از خود وزیر دادگستری گرفته بود می گوید و حسابی همه گیج می شوند.
مشاور اعظم می گوید فرمانروای واقعی سه خال پشت گردنش دارد که ایل سون خوشحال می گوید، می توانید خودتون پشت گردنم را ببینید ولی ولیعهد چون خال ندارد، سکوت کرده سر جایش می ایستد.

قسمت 28 سریال کره ای فرمانروای نقابدار

قسمت ۲۷ سریال فرمانروای نقابدار

کاهون در حال گشتن است که فرمانروا از راه می رسد و می گوید این جا دنبال چی می گردی؟ متعجبم از این که شما بعد از دیدن ولیعهد واقعی چرا به قصر برگشتید که کاهون جا می خورد و می گوید پس تو می دونستی …
ایل سون بهش می گوید که اگر من قدرت را کنار بگذارم با من ازدواج می کنی؟ کاهون می گوید من هیچ علاقه ای به شما ندارم اما ایل سون می گوید برای اهمیتی ندارد و از حالا به بعد من فرمانروای واقعی هستم برای همین هم به زور تو را ملکه می کنم و او را به محافظش می سپارد تا او را به اتاقش ببرد و تا روز عروسی اجازه خروج بهش ندهد.

قسمت 27 سریال فرمانروای نقابدار

قسمت ۲۶ سریال فرمانروای نقابدار

ملکه مادر برای این که به فرمانروا بفهماند من می دونم تو فرمانروای تقلبی هستی، بهش می گوید تو که تو سن ده سالگی شجره نامه سلطنتی رو حفظ کردی، چطور الان دوباره دارین از روش می نویسید؟ فکر کردی با این کار میتونی خودتو جای ولیعهد واقعی بگذاری؟
فرمانروای قلابی یا همان ایل سون می گوید ولیعهد واقعی به دست دموک کشته شده اما اگر می ترسی دموک بهت قرص نده جلوی من زانو بزنید و بهم التماس کنید تا از جانب شما با دموک صحبت کنم و او را از اتاقش بیرون می کند.
ملکه مادر با عصبانیت از آن جا بیرون می رود که در مسیر اقامتگاهش برادرش را می بیند، اما برادرش از او قایم می شود تا نبینتش ….
کومول در گلخانه می چرخد که با آمدن فرمانروا خودش را قایم می کند و فرمانروا می گوید که من برایت هندوانه آوردم و او را پیدا می کند و کنارش می نشیند.

قسمت 26 سریال کره ای فرمانروای نقابدار

قسمت ۲۵ سریال فرمانروای نقابدار

افسر پارک و بانو چو در حال چیدن گل های مزرعه هستند تا بتوانند پادزهر درست کنند. سربازان دموک به دنبال برگرداندن بچه هاهستند که رئیس پیشین اداره آب با دیدن ولیعهد گمان می کند او روح است و با شنیدن صدای آتش سریعا به سمت مزرعه بر می گردنداما دیر شده است و تمامی مزرعه آتش گرفته

افسر پارک و بانو چو سریعا از آن جا بر می گردند تا گیر سربازان گروه پیونگسون نیوفتند.

هاگون به پدرش می گوید ولیعهد زنده است و هرطور که شده می خواهد از او مراقبت کند ولی پدرش می گوید او مسئولیت آتش سوزی رابرعهده می گیرد تا دموک بهش آسیبی نرساند.

سریال کره ای فرمانروای نقابدار

قسمت ۲۴ سریال فرمانروای نقابدار

عالیجناب در جلسه دولت به مشاور دوم می گوید که افراد لایق جایگزین دولت را انتخاب کند و در جلسه خصوصی می گوید من میخواهم دختر شما ملکه شود اما قبل از آن خورده حسابی با شخصی دارم که می خواهم برایم صافش کنید.

رئیس پیشین اداره تامین آب به دیدار مشاور دوم رفته و دختر او را برای پسرش خاستگاری می کند اما تعدادی از نیرو های فرمانروا ازپشت بر سر او می ریزند و بعد از این که تو گونی اش می کنند به اتاقی می برند که در آن فرمانروا منتظرش است.

قسمت 24 سریال کره ای فرمانروای نقابدار

قسمت ۲۳ سریال فرمانروای نقابدار

دموک درباره قرص مخصوص گروه پیونگسون حرف می زند و می گوید اگر هر ۱۵ روز یکبار این قرص را نخورید، حس می کنید قلبتونمتلاشی میشه و میمیرید

ولیعهد بدون هیچ ترسی قرص را از دست دموک می گیرد و التماس های کاهون که می گوید به این کار تن ندهد روی او تاثیری ندارد.

ولیعهد بعد از خوردن قرص ها حالش بد می شود و خون بالا می آورد که دموک می گوید از قصد ۳ تا بهت دادم تا تو بمیری و بدن بیجان ولیعهد روی زمین می افتد.

قسمت 23 سریال کره ای فرمانروای نقابدار

قسمت ۲۲ سریال فرمانروای نقابدار

استاد اوبو به ولیعهد می گوید شما مسئول زندگی تمام افراد این مملکت هستید… ولیعهد حرف استاد را قبول می کند اما آن ها را قانع می کند که اگر نتواند الان از جون کاهون مراقبت کند، پس نمی تواند از جون مردم یک سرزمین هم دفاع کند.
کاهون در مقابل دموک نشسته است که ولیعهد وارد می شود و می گوید همونجور که خواستی من آمدم حالا وقتشه رسیده که کاهون را آزاد کنی اما دموک همان لحظه دستور زندانی شد کاهون را می دهد.
سربازان دموک او را می گیرند که ولیعهد بهشون تاکید میکنه با احترام ببرنش و با نفرت به دموک نگاه می کند.

قسمت 22 سریال کره ای فرمانروای نقابدار

قسمت ۲۱ سریال فرمانروای نقابدار

کاهون در مقابل فرمانروا ایستاده است و گمان می کند که قرار است تنبیه شود، اما ایل سون که با ولیعهد واقعی چپ افتاده است، تصمیم گرفته تمام واقعیت را به کاهون بگوید…
ایل سون نقابش را از روی صورتش بر می دارد که باعث جا خوردن کاهون می شود و فکر می کند که خواب است.
ایل سون تمام اتفاقات را از ۵ سال پیش تا به الان برای کاهون تعریف می کند که او گیج می شود و اصلا حال خوشی ندارد.
بانو چو به دیدار ولیعهد رفته است، ولیعهد سراغ کاهون را می گیرد، بانو چو اتفاقی که افتاد را تعریف می کند اما همان لحظه کاهون از راه می رسد و می گوید به کمک یک دوست قدیمی به این جا آمدم…

قسمت 21 سریال کره ای فرمانروای نقابدار

قسمت ۲۰ سریال فرمانروای نقابدار

ولیعهد تصمیم دارد که با پیدا کردن مجرم واقعی ملکه مادر را تحت فشار قرار دهد تا کاهون را آزاد کنند. افسر پارک با استاد اوبو درباره علت کار ملکه مادر سوال می کند که او می گوید کاهون نه برای ملکه و نه برای دموک هیچ ارزشی ندارد و یک مهره هست تا بتوانند کار هایشان را پیش ببرند.
ولیعهد به دیدار ملکه مادر رفته است و می گوید باید بانو جونگ را فرار دهیم چرا که مشاور اعظم دنبال او است. ملکه با تعجب می پرسد چرا مشاور اعظم دنبال بانوان قصر من است و شما از کجا در جریان هستید؟

قسمت 20 سریال کره ای فرمانروای نقابدار

قسمت نوزدهم سریال فرمانروای نقابدار

کاهون به اتاق ملکه مادر رفته است و او بهش می گوید خانواده من قصد دارد تو را به عنوان دختر خواندگی بگیرد تا همسر فرمانروا شوی و اگر قول بدی این کار را به خوبی انجام دهی این بار دیگر بهت قول می دهم که عزت پدرت را بهش برگردانم.
فرمانروا به همراه گارد سلطنتی به اتاق مراسم انتخاب ملکه می رود و از دیدن بیهوش شدن بانوان و ملکه متعجب می شود و بعد از بازخواست کردمن ولیعهد می گوید که کاهون را به اتاق خودش ببرند و استاد اوبو بالای سر او می رود.
استاد اوبو، ولیعهد و افسر پارک درباره اتفاقی که افتاده صحبت می کنند و بر این باور هستند که این اتفاق زیر سر ملکه مادر بوده و گروه پیونگسون هم بر این باور است و هاگون تصمیم گرفته در این مراسم شرکت کند.

قسمت نوزدهم سریال کره ای فرمانروای نقابدار

قسمت هجدهم سریال فرمانروای نقابدار

ملکه مادر از کاهون عذرخواهی می کند که در مراسم دیروز نتوانسته نقشه اش را عملی کند و عزت پدرش را بهش برگرداند.
کاهون آرام می شود و می پذیرد که ملکه ازش می خواهد ظرف بامبویی که در اتاق فرمانروا دیده بود را به نحوی برایش ببرد.
هاگون به دیدار ولیعهد رفته است و از این که توانست جلوی ژنرال ج هون را بگیرد، تشکر کند و بعد از آن قرص سمی که در لباس های یانگ بود را نشانش می دهد و می پرسد که آیا او می داند این چی هست یا نه…
کاهون برای فرمانروا چای می برد و قصد بیرون آمدن دارد که او ازش می خواهد تا وقتی که چایش را می خورد، کنارش بنشیند.
هاگون از حرف های ولیعهد می فهمد که او فهمیده گروه پیونگسون از این قرص مصرف می کنند و آن را از ولیعهد می گیرد تا به بازرگانان ژاپنی بدهد و درباره قرص اطلاعات بگیرد.

قسمت هجدهم سریال کره ای فرمانروای نقابدار

قسمت هفدهم سریال فرمانروای نقابدار

ولیعهد به دیدار پادشاه رفته است ولی با هم حرف نمی زنند و فقط برای هم می نویسند تا تمامی حرف هایشان با هم محرمانه بماند.
ولیعهد از فرمانروا می خواهد که کاهون را ببیند اما به او هیچ چیزی درباره ولیعهد بودنش نگوید.
پادشاه با خواندن این درخواست کاهون را صدا می کند و مقابل او کمی باهاش حرف می زند و بعد از آن با هم به گلخانه می روند. پادشاه که از درخواست او حسابی عصبی شده سرش داد و بیداد می کند و می گوید اگر کاهون بفهمه که تو ولیعهد واقعی هستی و باعث شدی پدرش بمیره ازت متنفر میشه و دشمنت میشه…

قسمت هفدهم سریال کره ای فرمانروای نقابدار

قسمت شانزدهم سریال فرمانروای نقابدار

ولیعهد به خاطر می آورد که امپراطور فقید درباره زمانی که او در دو راهی گیر کرده بود بهش گفته بود هر چیزی که قلبت بهت گفت رو انجام بده و بلند رو به آن ها می گوید که من می خواهم به گروه پیونگسون حمله کنم و انتقام همه را از آن ها بگیرم اما نمی توانم و هنوز اطلاعات کاملی درباره قدرت گروه پیونگسون نمی دانم و نباید بی گدار به آب بزنم و به ژنرال ج هون دستور می دهد که از مردم من مراقبت کن.
ملکه مادر درباره قصد و نیت ژنرال ج هون با مشاور اعظم صحبت می کند و می گوید که او قرار است تمام نیرو هایش را در اختیار من قرار دهد که بتوانم دموک را از بین ببرم.

قسمت شانزدهم سریال فرمانروای نقابدار

قسمت پانزدهم سریال فرمانروای نقابدار

ولیعهد در حال بیرون رفتن از قصر است که کاهون سر راهش سبز می شود و به او می گوید منظور یانگ جزیره کیونگی است و امیدوارم زودتر آن جا پیدا کنید.
ولیعهد بی توجه به حرف هایش حالش را می پرسد و او در سکوت می رود که فرمانروا و محافظش از دور آن ها را زیر نظر دارند.
فرمانروا عصبی به اتاقش می رود و به خدمتکار اعظم می گوید که همین الان باید به دیدار ملکه مادر برویم…
فرمانروا از ملکه می خواهد که همین الان بانو هان را به همسری اش برگزیند اما ملکه با زرنگی تمام او را آرام می کند و در آخر فرمانروا بهش التماس می کند هر طور که شده خانم هان را به همسری او دربیاورد.

قسمت پانزدهم سریال کره ای فرمانروای نقابدار

قسمت چهاردهم سریال فرمانروای نقابدار

کاهون یک روز از ولیعهد فرصت می گیرد تا دیرتر برود و چونگ بون هم به ولیعهد قول می دهد آن ها را تا مخفیگاه همراهی کند.
ولیعهد تصمیم گرفته با کاهون صحبت کند و واقعیت را برایش تعریف کند، چونگ بون هم او را تایید می کند و می گوید خانم کاهون حتما شما را درک می کند و می فهمد که چرا این اتفاق افتاده است.
روز بعد
کاهون در کناری نشسته فکر می کند که ولیعهد به کنارش می رود و با هم قدم زنان به آرامگاه حاکم هان، پدر کاهون می روند و کاهون برای پدرش تعریف می کند که به دیدار فرمانروا رفته بوده و او را همدست با گروه پیونگسون می خواند و از پدرش می خواهد که مراقب آقای چونگ سو یا همان ولیعهد واقعی باشد که این کارش باعث می شود جانشین سکوت کند و حرف هایی که قصد داشت بهش بزند را نگوید…

قسمت چهاردهم سریال کره ای فرمانروای نقابدار

قسمت سیزدهم سریال فرمانروای نقابدار

هاگون به سراغ پدربزرگش رفته است و می گوید اگر کاری به ارباب جوان نداشته باشید، جانشین شما می شوم، پدر هاگون همان لحظه از راه رسیده و با تعجب به دخترش نگاه می کند.
دموک از پسرش می خواهد که حرفش را بزند اما او که حسابی از حرف های هاگون جا خورده بدون هیچ حرفی می رود.
دموک نوه اش را برای معرفی به بزرگان گروه پیونگسون برده است و او را جانشین خودش معرفی می کند.
پدر هاگون تصمیم دارد که اداره مزرعه را به دست بگیرد و آن جا را سر منشا قدرت گروه پیونگسون می داند و از رئیس اداره تامین آب می خواهد در این راه کمکش کند.

قسمت سیزدهم سریال کره ای فرمانروای نقابدار

قسمت دوازدهم سریال فرمانروای نقابدار

عالیجناب با محافظش درد و دل می کند و از این که نمی تواند با دموک مقابله کند و ضعیف است حسابی ناراحت است، روز بعد فرمانروا خودش را به مریضی می زند تا در مراسم جلسه دولت شرکت نکند. یکی از افراد گروه پیونگسون برای فرمانروا خبر می برد که اگر حق ضرب سکه را ندهد، آن ها قرص بهش نمی دهند و او می میرد. رئیس اداره تامین آب مکان و زمان ترخیص مس ها را فهمیده است که به رئیس گروه پیونگسون می گوید و او دستور می دهد که به هر طریقی که شده همه مس ها را پس بگیرند و به آن جا می روند.
بالاخره فرمانروا بعد از ۴ روز به مراسم جلسه دولت می رود و در آن تمامی حضار خواهان دادن حق ضرب سکه به گروه پیونگسون هستند، محافظش برای آن که او زنده بماند بهش التماس می کند تا این حق را به دموک بدهد اما او تصمیم گرفته تا پای قولش به ملکه مادر بماند.

قسمت دوازدهم سریال حکم رشد

قسمت یازدهم سریال فرمانروای نقابدار

ولیعهد و محافظش با هم به محل قرار رفته اند تا گروه پیونگسون را هنگام معامله دزدکی مس به دام بیاندازند.
مامور هایی که ولیعهد آن ها را اجیر کرده بر سر قاچاقچیان مس ریخته اند و آن ها را دستگیر می کنند.
رئیس اداره تامین آب به همراه پسر دموک از آن جا فرار می کنند، ولیعهد به دنبالشان می رود اما هاگون آن ها را فراری می دهد و خودش را با شمشیر زخمی می کند.
ولیعهد به دنبالش می رود که در مسیر با دیدن هاگون پیاده می شود و زخم او را می بندد و می گوید مداوا کردن شما از هر چیزی مهم تر است اما هاگون حسابی نقش آدم های مظلوم که قصد کمک به او داشته را بازی می کند.

قسمت یازدهم سریال کره ای فرمانروای نقابدار

قسمت دهم سریال فرمانروای نقابدار

پسر دموک از خواب می پرد و متوجه دزد های درون اتاقش می شود و نگهبانان را صدا می کند.
مردی که قول داده بود برایشان مس بخرد با دیدن صورت محافظ ولیعهد او را می شناسد و پاپیچ می شود تا سر از ماجرا دربیاورد.
ولیعهد خودش را معرفی می کند و مرد که یاد فوت حاکم هان می افتد حسابی بداخلاقی می کند، ولیعهد مقابلش زانو می زند و ازش عذرخواهی می کند و همه چیز را درباره اتفاقات پیش آمده تعریف می کند و آن مرد هم قول می دهد تا در مسیر نابودی گروه پیونگسون او را همراهی کند.
دموک که حسابی ذهنش درگیر ارباب جوان رئیس فروشندگان دوره گرد شده به اعصایش دستور می دهد که پیدایش کنند و در سرش است که باهاش کار کند وگرنه به خاطر قدرت و محبوبیتش او را از بین ببرد.

قسمت دهم سریال کره ای فرمانروای نقابدار

قسمت نهم سریال فرمانروای نقابدار

ولیعهد دروغین به دیدار دموک رفته است و بهش تعظیم می کند. دموک با شیره ی زندگی او را تهدید می کند که اگر یک بار دیگر اوامرش را انجام ندهد می کشتش و شخص دیگری را جایگزین او می کند.
بعد از التماس های جانشین دروغین او شیره را بهش می دهد و می رود، دموک از پسرش سراغ هاگون را می گیرد که او می گوید هاگون خیلی سرش شلوغ است و به تنهایی یک گروه بازرگانی را می چرخاند.
ولیعهد دروغین به لبه ی یک پرتگاه رفته است و قصد خودکشی دارد که یکی از نیرو های گارد سلطنتی جلویش را می گیرد و بابت این که جون پدرش را نجات داده تشکر می کند و او از خوشحالی گریه می کند.

قسمت نهم سریال کره ای فرمانروای نقابدار

قسمت هشتم سریال فرمانروای نقابدار

کسی که مسئولیت آموزش ولیعهد را قبول کرده برایش اسم می گذارد و او را دردسر صدا می کند.
ولیعهد کلافه از شرایطی که برایش پیش آمده از اتاق بیرون می رود و به حرف های استاد اوبو فکر می کند که گفته بود باید با بازرگان ها دوست شوی تا آن ها از تو حمایت کنند.
ایل سون حسابی برای صاحب کارش کار می کند و سعی می کند با روی خوش و کمک کردن به مردم خودش را میان آن ها جا کند.
پنج سال بعد
کاهون اتفاقی ولیعهد را در بازار می بیند و به دنبالش می رود اما پیدایش نمی کند و به خانه بر می گردد و با مادر ایل سون که حالا پادشاه قلابی مملکت است حرف می زند و با هم درد و دل می کنند.

قسمت هشتم سریال کره ای فرمانروای نقابدار

قسمت هفتم سریال فرمانروای نقابدار

محافظ ولیعهد و فرمانده گارد سلطنتی از جانشین مراقبت می کنند، فرمانده به پسرش دستور می دهد تا تحت هر شرایطی که شده ولیعهد را نجات دهد و با پرت کردن حواس نیروهای دموک برای فرار آن ها وقت می خرد.
دموک نیرو هایش را برای پیدا کردن ولیعهد می فرستد، محافظ ولیعهد، جانشین را به سمتی می فرستد که بتواند فرار کند اما در آخر توسط هاگون نوه دموک او گیر می افتد و هاگون برای آن که از جونش محافظت کند، معجون بی نبض را بهش می دهد تا به مدت نصف روز نبضش را از دست بدهد که دموک دست از سرش بردارد.

سریال کره ای فرمانروای نقابدار

قسمت ششم سریال فرمانروای نقابدار

ولیعهد به همراه ایل سون پیش پادشاه رفته است و می گوید می خواهم این پسر را به جای خودم به گروه پیونگسون بفرستم و خودم به میان مردم برم اما امپراطور گمان می کند که او جاسوس است و شروع به شکنجه دادنش می کنند که یکی از جاسوس ها از پشت در این ماجرا را می بیند اما فرمانده او را می کشد.
امپراطور همچنان آن پسر را شکنجه می دهد که او می گوید بخاطر بدبختی که دارم این کار را قبول کردم تا به خانواده و مادر بیمارم کمک کنم.
فرمانده به پادشاه می گوید که اون پسر جاسوس دموک نیست و ما می توانیم روش حساب کنیم و فرمانروا دستور می دهد که او را تعلیم دهند تا آماده شود.
ولیعهد در نهایت پدرش را قانع می کند تا نقشه ای که در سر دارد را عملی کند.

قسمت ششم سریال کره ای فرمانروای نقابدار

قسمت پنجم سریال فرمانروای نقابدار

مردی که دستیار حاکم هان بود، حسابی بابت اتفاقی که برای او افتاده ناراحت است و گریه می کند اما حاکم هان ازش خواهش می کند که همیشه کنار جانشین بماند و اجازه ندهد که دخترش مرگ او را ببیند.
جانشین به کنار مرد می رود و می گوید وقت فرار شما رسیده است که حاکم هان مقاومت می کند و می گوید من باید بمیرم ولی شما باید زنده بمانی تا با گروه قدرت مند پیونگسون بجنگی و آب را به کردم بازگردانی که او می گوید اگر شما بمیری من به تنهایی نمی توانم اما حاکم هان یاد حرف های فرمانروا می افتد و به او انگیزه می دهد و جوری صحبت می کند که خودش را مقصر مرگ او نبیند.
دموک، یکی از بهترین جنگنده هایش را مامور می کند تا بادیگارد هاگون باشد.

پنجم سریال فرمانروای نقابدار

قسمت چهارم سریال فرمانروای نقابدار

کماندار ها به سمت آن ها تیر پرتاب می کنند. پسر فرمانده گارد سلطنتی برای ولیعهد راه باز می کند که او را فراری دهد اما نیرو های پیونگسون به سمتش می دوند و جلویش را می گیرند که سردسته آن ها در لحظه آخر با دیدن نماد امپراطوری گمان می کند جانشین همان لی سان است که پدرش را کشتند و می خواهد او را با خودش ببرد که نیرو های گارد سلطنتی از راه می رسند و جلویشان را می گیرند.
هاگون از پدربزرگش می خواهد که ولیهعد را نکشد و او را با حرف هایش راضی می کند و پدر بزرگش قول می دهد که اگر او بتواند قلب ولیعهد را به دست بیاورد او را در اختیارش قرار دهد.

قسمت چهارم سریال فرمانروای نقابدار

قسمت سوم سریال فرمانروای نقابدار

شوهر زن با گول زدن سربازان اداره تامین آب برای همسرش آب می برد و دکتر کودک آن ها را به دنیا می آورد، همه آن ها بالای سر زن نشسته اند و بچه را نگاه می کنند.
بچه آن ها یک دختر خیلی ناز و خوشگل است که پدرش دلش می خواهد اسم او را کومول بگذارد، اما پسر بزرگ ترش برای این اسم موافقت نمی کند که پدرش آن چنان هم اهمیتی نمی دهد.
پادشاه به پسر فرمانده گارد سلطنتی دستور می دهد که در شهر بچرخد و پسرش را از روی صدایش پیدا کند.

قسمت سوم سریال کره ای فرمانروای نقابدار

قسمت دوم سریال فرمانروای نقابدار

پسر پادشاه در حال برداشتن چیز هایی از یک اتاق است که پادشاه از راه می رسد و او را بابت کارش توبیخ می کند و بهش دستور می دهد تا خودش را برای مراسم باران آماده کند.
پادشاه و پسرش به همراه لشکر سلطنتی در شهر می روند که همه مردم شهر پشت سر او بدگویی می کنند و بچه ها از پسر پادشاه که نقاب زده است، می ترسند.
ولیعهد که از دیدن این وضعیت ناراحت است، خدمتکار شخصی اش را در یک اتاق گیر می اندازد و او را مجبور می کند که ماسک او را روی صورتش بزند و لباس هایش را بپوشد و خود او هم لباس های او را تنش می کند و یواشکی از قصر خارج می شود و به سراغ کسی که در دهکده زندگی می کند می رود.

قسمت دوم سریال فرمانروای نقابدار

قسمت اول سریال فرمانروای نقابدار

خانم ها و آقایانی در یک زمین مشغول چیدن گل هایی هستند و از سمی که آن ها تولید می کنند حرف می زنند، مردی یک عدد از آن ها را به او می دهد و می گوید اگر دوست داری وارد گروه ما شوی باید از این بخوری و مجبوری تا آخر عمر هر شب آن را بخوری که او می پذیرد و سوگند نامه را به یاد می رود و گروه پیونگسون به او خوش آمد می گویند.

ده سال بعد

مردی طالع نوزاد را برای فرمانروا می آورد و او شروع به خواندن می کند و می گوید شخصیت فرزند شما قهرمان است و اژدها باید در شرایط خوبی باشد و اگر بین ۹ تا ۱۱ شب به دنیا بیاید پادشاه بزرگ و خردمندی می شود اما اگر غیر این باشد در سن جوانی می میرد.

قسمت اول سریال کره ای فرمانروای نقابدار

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest
0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا