خلاصه داستان قسمت بیست و دوم سریال روزهای ابدی

در این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت بیست و دوم سریال روزهای ابدی از شبکه یک سیما می خوانید، با ما همراه باشید: سریال روزهای ابدی به کارگردانی جواد شمقدری و به تهیه کنندگی محسن علی اکبری ساخته شده است و هرشب ساعت ۲۲:۱۵ دقیقه بر روی آنتن شبکه یک سیما می رود.

قسمت بیست و دوم سریال روزهای ابدی

سرخو خاطراتش با افسانه دختر تیمسار را قبل از فوتش مرور می‌کند و اتفاقات جدایی شان را به یاد می‌آورد.
محبوبه به سراغ سرخو می‌رود و می‌گوید که نگران این است که مهدی متوجه نقش بازی کردن او بشود و بعد باهم درباره ترور دکتر مطهری بحث می‌کنند.
میتینگ مجاهدین خلق مسبب دعوا و جار و جنجال شده است و مهناز نیز آن‌جا دچار آسیب شده است و دوست و هم اتاقی اش در خابگاه به دادش می‌رسد که متوجه پسری که مهناز را به میتینگ کشانده بود می‌شود و اوقاتش تلخ می‌شود.
مهدی و نادر شرایط را که می‌بینند درباره وضع و اتفاقات صحبت می‌کنند که تحلیل های نادر مبنی بر این است که خرابکاری ها نیز زیر سر خودشان بوده است.
لیلا همسر آمریکایی نادر حامله شده است و از او لواشک می‌خواهد.
پدر ثریا دوست هم اتاقی مهناز به انجمن ایران آمریکا رفته است و آن‌جا وسایلی را در صندوق عقب ماشین خودش جا می‌دهد و حرکت می‌کند و به دنبال خبرنگار فرانسوی می‌رود و در تمام مدت بدون زدن هیچ حرفی او را به سمت جایی می‌برد که سکوتش باعث کلافه شدن مرد فرانسوی می‌شود و روی او چاقو می‌کشد که بعد چند صحبت سوء تفاهماتشان رفع می‌شود و به مسیرشان ادامه می‌دهند که ماموران کمیته جلو آن‌ها را می‌گیرد و با نداشتن مشروب آن‌ها را رها می‌کنند اما گزارششان را به ایست جلوتر می‌دهند.
لیلا همسر نادر انگشتر زنانه ای را در جیب کت شوهرش می‌بیند که توجهش را جلب می‌کند آن را دستش می‌کند.
مرد فرانسوی به خانه امن آمریکایی ها می‌رود و با سران آمریکایی برای صحبت وارد عمل می‌شود و مردی که نقش راننده او را دارد از یکی از آمریکایی ها درخواست پول می‌کند که با دست خالی برمی‌گردد.
نادر در خانه مشغول انجام کارهایش است که همسرش او را صدا می‌کند و درباره این‌که آیا قبلا عاشق شده است، صحبت می‌کنند و شام می‌خورند.
محبوبه پس از پیشنهاد ازدواج سرخو پریشان شده است و قصد رفتن به سفر کردستان برای عوض شدن حال و هوایش دارد.
پدر ثریا به خانه رفته است که ثریا یواشکی او را زیر نظر دارد و متوجه دلار های درون دست پدرش می‌شود.

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest
0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا