خلاصه داستان قسمت بیست و نهم سریال روزهای ابدی
در این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت بیست و نهم سریال روزهای ابدی از شبکه یک سیما می خوانید، با ما همراه باشید: سریال روزهای ابدی به کارگردانی جواد شمقدری و به تهیه کنندگی محسن علی اکبری ساخته شده است و هرشب ساعت ۲۲:۱۵ دقیقه بر روی آنتن شبکه یک سیما می رود.
نیروهای کوموله در مقرشان مشغول آموزش برای بودن در حزب هستند که دختری که به محبوبه قول داده بود به او کمک کند به سراغش میرود و لباس هایی را به او میدهد تا بپوشد.
محبوبه به او اصرار میکند که چرا میخواهد به او کمک کند که او ماجرای کمک های دارویی آنها به او را یادآوری میکند و به داخل چادری میروند که مهدی نیز با لباس های مبدل وارد آنجا شده است و با آمدن کامیون آماده میشوند تا سوارش شوند.
رفیق زیور و کاک توفیق متوجه نبود محبوبه میشوند و تمامی نیروهایشان را بسیج میکنند تا او را پیدا کنند.
راننده کامیون با سرعت رانندگی میکند که مهدی از او میخواهد کمی آرامتر برود اما او میگوید باید هرچه سریعتر بروند تا گیر آنها نیوفتند و کمک او به آنها دستور دکتر چمران است که در میان راه یکی از نیروهای کوموله ها جلو او را میگیرد اما با خوش شانسی از آنجا رد میشوند و کسی متوجه حضور آنها در پشت کامیون نمیشود.
دکتر چمران با هلیکوپتر برای ختم قائله کردستان وارد این شهر میشود و کامیون بچه ها نیز به پایگاهشان میرسد و آنها را به دکتر میبرند.
محبوبه به سختی با پای لنگانش به طبقه های بالای یک ساختمان میرود تا بتواند استراحت کند که بعد از مدتی صاحب آن اتاق از پنجره داخل میشود و باهم گپ میزنند.
مهدی و یکی از فرمانده ها باهم درحال بحث درباره همان دختری هستند که محبوبه در اتاقش است و گویا او نیز به اجبار و اصرار تا آنجا خودش را رسانده است.
ارتشی ها به همراه دکتر چمران و همان دختر عکاس جلسه گذاشتهاند تا بتوانند اوضاع را آرام کنند.