خلاصه داستان قسمت شانزدهم سریال باخانمان
سریال باخانمان به تهیه کنندگی زینب تقوایی و کارگردانی برزو نیک نژاد برای پخش از شبکه سه سیما ساخته شده است. این سریال هرشب ساعت ۲۰:۴۵ دقیقه پخش می شود که خلاصه داستان قسمت شانزدهم آن را در این پست می خوانید:
مسعود در دانشگاه درحال سر و کله زدن با دانشجوهایش میباشد که آقا صبری از راه میرسد و درباره وضعیت او در هیئت علمی صحبت میکند و مسعود از او میخواهد که برایش دعا کند.
مسعود و کریم باهم به سراغ مردی که از هادی و هدا خبر داشت میروند و شروع به صحبت میکنند و آدرس پرورشگاهی که آنها را به سرپرستی گرفته اند را میگیرد و به آنجا میرسند که با تغییر جای پرورشگاه رو به رو میشوند و آدرس جدید آنجا را میگیرند و گوهر با او تماس میگیرد و خبر آمدن کوهیار را میدهد و او میگوید که خودش را به آنجا میرساند.
کوهیار در خانه درحال توضیح دادن وضعیتش میباشد و میگوید که کلاهبردار نیست و سر خودش نیز کلاه رفته است.
مسعود به سمت خانه حوریه خانم میرود تا برادرش را ببیند و بعد از کلی دیدار با برادرش به حوریه خانم میگوید که ردی از هادی و هدا پیدا کرده است و اگر که قطعی شود تمام ماجرا را با او درمیون میگذارد.
مسعود به خانه خودشان میرود و با مصطفی خان، پدرش و رشید خان گپ میزنند و رشیدخان دخترعمویش را که برای مصطفیخان زیرنظر داشته است را نشان میدهد که آنها سریعا او را میپیچونند.
مسعود به پرورشگاه میرود و از بایگانی آنجا آدرس خانواده هایی که هادی و هدا را به فرزندی قبول کرده اند را میگیرد.
زن دوم مصطفیخان به خانه مهری رفته است تا آنجا را تمیز کند که مصطفیخان با او تماس میگیرد که مهری متوجه عکس او میشود و او سراسیمه گوشی اش را برمیدارد.
مسعود شماره تلفن و آدرسش را به مردی که از هادی برادرش خبر دارد، میدهد تا از او خبری به مسعود بدهد.
کوهیار و ناصر در حیاط نشسته اند و باهم درباره زندگی و مسعود گپ میزنند.
مهری و سمانه باهم درخانه گپ میزنند و مهری جریان اسم مصطفیخان که در گوشی ماهرخ مردم ذخیره شده بود را میگوید و دربارش باهم صحبت میکنند.