خلاصه داستان قسمت نوزدهم سریال فرمانروای نقابدار از شبکه ۵

در این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت نوزدهم سریال کره ای فرمانروای نقابدار از شبکه پنج را خواهیم داشت، با ما همراه باشید. فرمانروای نقابدار داستان ولیعهدی به نام لی سان را روایت می کند که با جامعه پیونسوهوه که قدرت مطلق بر پادشاهی را در اختیار دارد می جنگد و …

قسمت نوزدهم سریال کره ای فرمانروای نقابدار

کاهون به اتاق ملکه مادر رفته است و او بهش می گوید خانواده من قصد دارد تو را به عنوان دختر خواندگی بگیرد تا همسر فرمانروا شوی و اگر قول بدی این کار را به خوبی انجام دهی این بار دیگر بهت قول می دهم که عزت پدرت را بهش برگردانم.
فرمانروا به همراه گارد سلطنتی به اتاق مراسم انتخاب ملکه می رود و از دیدن بیهوش شدن بانوان و ملکه متعجب می شود و بعد از بازخواست کردمن ولیعهد می گوید که کاهون را به اتاق خودش ببرند و استاد اوبو بالای سر او می رود.
استاد اوبو، ولیعهد و افسر پارک درباره اتفاقی که افتاده صحبت می کنند و بر این باور هستند که این اتفاق زیر سر ملکه مادر بوده و گروه پیونگسون هم بر این باور است و هاگون تصمیم گرفته در این مراسم شرکت کند.
استاد اوبو مراسم انتخاب همسر را دوباره از سر گرفته و به خاطر اتفاق پیش آمده این بار ملکه مادر می خواهد خود فرمانروا همسرش را انتخاب کند که در هنگام شروع برنامه، هاگون از راه می رسد و می گوید به عنوان نایب گروه پیونگسون در این مراسم شرکت می کنم و اگر اجازه ندهید پدربزرگم می آید که فرمانروا از روی ناچار می پذیرد …
هاگون کنار فرمانروا می نشیند و شروع به سوال پرسیدن از کاندیدا های همسری فرمانروا می کند.
هاگون از آن ها سوالات چالشی می پرسد اما کاهون با زرنگی تمام پاسخ می دهد و او برای ضربه زدن به کاهون سوالی می پرسد که یاد پدرش بیوفتد و حالش را خراب می کند.
بعد از اتمام مراسم، ولیعهد قصد دارد به سمت کاهون برود که هاگون جلویش را می گیرد تا باهاش حرف بزند.
پیشکار اعظم، کاهون را با خودش به اتاقی که پر از هدایا برای او است می برد.
ولیعهد از هاگون بابت تمام کمک هایش تشکر می کند و می گوید شما رئیس گروه پیونگسون هستی و این آخرین دیدار من با شما است و می خواهد برود که هاگون او را ولیعهد صدا می کند و با گریه می گوید من شما را از همان روزی که داخل گلخانه قصر دیدم می شناسم و همه این کار ها را انجام دادم تا پدر بزرگم جون شما را نگیرد در ازاش منو ببینید و کنارم باشید و با چشم های اشکی می رود.
از حرف های هاگون، محافظ ولیعهد می گوید اگر حرف های این دختر راست باشد ، سری آخر دموک قصد کشتن شما را نداشته و آن ها متوجه می شوند که ملکه مادر این قصد را داشته اما ولیعهد همچنان بر خواسته اش است و می گوید من به ملکه مادر کمک می کنم.
مراسم انتخاب ملکه شروع شده است که مشاور اعظم به همراه گارد سلطنتی داخل می شود و کاهون را با خودشان می برند، ولیعهد مقابل آن ها می ایستد تا جلوی بردن کاهون را بگیرند، اما حتی با دخالت استاد اوبو هم موفق نمی شوند.
ولیعهد برای نجات دادن کاهون اول به سراغ ملکه و بعد از آن پیش فرمانروا می رود.
اعضای اداره دادگستری در حال بازجویی و شکنجه کاهون هستند که فرمانروا به آن جا می رود و می گوید قصد دارم خودم از این دختر بازجویی کنم و نیازی به وسایل شکنجه نیست.

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest
0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا