خلاصه داستان قسمت ۱۰۰ سریال ترکی با منیجرم تماس بگیر + عکس

در این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت ۱۰۰ سریال ترکی با منیجرم تماس بگیر را می توانید مطالعه کنید. با ما همراه باشید. این سریال به کارگردانی علی بیلگین، امید و ناامیدی‌ها، جنگ‌ها و تلاش‌های کارکنان صنعت سینما را به تصویر می‌کشد. سریال ترکی با منیجرم تماس بگیر (Menajerimi Ara) در ژانر درام و کمدی محصول سال ۲۰۲۰ برگرفته از سریال فرانسوی Dix Pour cent به سفارش کانال Star Tv میباشد.

قسمت ۱۰۰ سریال ترکی با منیجرم تماس بگیر
قسمت ۱۰۰ سریال ترکی با منیجرم تماس بگیر

قسمت ۱۰۰ سریال ترکی با منیجرم تماس بگیر

‏آرزو به آژانس میره و سراغ دجله را از جولیده میگیره جولیده بهش میگه فعلا نیستش ولی اومد بهش خبر میدم. آرزو بهش میگه که چهره‌ات خیلی برام آشناست جایی ندیدمت؟ و چندتا جا را بهش میگه که جولیده مخالفت میکنه و بهش میگه که بازیگره. آنها با همدیگه دست دوستی میدن و باهام آشنا میشن. امراه با چینار و خوزه به سر جلسه میرند و آنجا بهش میگن میخوای ماکارونی با سس را تبلیغ کنیم تا به نتیجه خوبی از تولید برسیم. خوزه که فردی شیطون و خوش گذرون است با اومدن منشی و دیدن او ازش خوشش میاد و به بهانه ای از جلسه بیرون میره. کراج با جرن بازیگرش به سر تست بازیگری میرن. دقایقی گذشته اما خبری از خوزه نمیشه به خاطر همین چینار، امراه را میفرسته تا بره دنبالش ببین کجاست؟! آقای جلالی به آژانس میره و با دیدن فریس بهش تبریک میگه بابت ازدواجش فریس فکر میکنه برای بازیگری مشکلی پیش اومده تا اومده آنجا اما آقا جلال بهش میگه نه من با جیدا خانم کار داشتم. امراه و چینار با گشتن، خوزه را تو رستوران میبینه که با منشی در حال خوردن قهوه هستند آنها عصبانی میشن و بالاخره به سر جلسه بر میگردوننش.

آرزو به دجله زنگ میزنه و ازش میپرسه تا جواب تست بازیگری چی شد؟ قبول شده یا نه. دجله بهش میگه تو این کار هیچ چیزی مشخص نیست لحظه آخر همه چیز تغییر میکنه. کراج با تهیه کننده سریال باریش قرار میذاره و ازش دلیل اینکه فیلمبرداری جایی غیر از استانبول هست را می پرسه. تهیه کننده بهش میگه که من میخواستم تو همین استانبول باشه اما با پیشنهاد جیدا خانم که به فستیوال راه پیدا می کنه نظر منو تغییر داد. کراج سعی می‌کنه نظرش را تغییر بده و چند تا پیشنهاد دیگه به تهیه کننده می دهد. کراج پیش دجله میره و بهش میگه که تغییر مکان فیلمبرداری سریال باریش زیر سر جیدا بوده ‏آنها برایشان گنگ است که چرا همچین کاری کرده و در آخر کراج به دجله این خبر را می‌ده که توانسته نظر تهیه‌کننده را تغییر بده و فیلمبرداری سریال باریش در همین استانبول انجام میشه. او بخاطر این خبر حسابی خوشحال میشه و وقتی از آژانس بیرون میاد به مرال زنگ میزنه و خبر را بهش میگه مرال حسابی خوشحال می شه.

بعد از تماس مرال باریش بهش زنگ میزنه و ازش میپرسه که کجاست هنوز جواب نداده که او را جلوی خودش می‌بیند و با همدیگه به طرف خانه باریش میرن. چینار و امراه تو اتاق هتل می مانند و چینار میخوابه و به امراه میگه که حواسش به خوزه باشه اما او به بهانه ی زنگ زدن از اتاقش بیرون میره و دقایقی میگذره اما خبری ازش نمیشه. چینار و امراه دوباره استرس می‌گیرند و به دنبال خوزه میرن. چینار و امراه وقتی هتل را می گردند او را نمیتونن پیدا کنن به خاطر همین به همه مدیر برنامه‌ها و دستیار هاشون زنگ می‌زنند تا با همین دیگه بگردن دنبال خوزه تا هر جور شده برای فیلمبرداری فردا پیداش کنن. آیلا مادر باریش با آیدین سر میز شام هستند و آیلا گلکی میکنه که بعد از مدتها می‌خواستیم با هم شام بخوریم و از آیدین میپرسه که حالا چه اتفاقی افتاده که نیومدن؟ او بهش میگه انگاری یک بازیگر خارجی غیبش زده و همه آنها با هم دیگه دارن دنبالش می‌گردند. آیلا میگه خوب باریش چرا داره میگرده؟ میومد خونه دیگه! او بهش میگه حتما دجله پیشش بوده و می‌خواسته به او کمک کنه.

آیلا کلافه میشه اما در آخر میگه اشکالی نداره روزهای آخرشه. آیدین متوجه نمیشه و میگه یعنی چی؟ آیلا میگه چند روز دیگه باریش برای فیلمبرداری میخواد بره، دیگه این کارها را نمیتونه بکن آیدین بهش گوشزد می کنه که شاید اصلاً نخواد بره! آیلا بهش میگه خدا نکنه. همگی به دنبال خوزه هستن اما خبری نیست. در آخر آیدین بهش گوشزد می کنه که شاید اصلاً نخواد بره اون موقع چیکار میکنی؟ آیلا میگه خدا نکنه. در آخر امراه و گولین رد یک تاکسی را می‌گیرن و متوجه میشن که کجا رفته بوده به خاطر همین امراه و گولین به اونجا میرند . امراه به گولین میگه که چه جوری حوزه را گم کرده و در آخر گزینش بازیگریش را بهش می گه و ازش می خواد تا به هیچ کس چیزی نگه. کراج به کارگردان‌ سریال زنگ میزنه و ازش خبر میگیره که جرن قبول شده یا نه؟ کارگردان بهش میگه میخواستم بهت زنگ بزنم که خودت زنگ زدی ما می‌خواهیم با جرن تو پروژه تابستانی همکاری داشته باشیم. همان موقع جیدا وارد اتاق کراج میشه و با همدیگه درباره جرن و خوزه حرف میزنند.

بعد از چند دقیقه جرن وارد اتاق میشه و از تست میپرسه که کارگردان بهش خبر داده یا نه؟ کراج بهش خبر رد شدنش را می دهد، او حالش گرفته میشه و به کراج میگه من یک سال کلی جایزه گرفتم اما کسی به اینا توجهی نمیکنه همه به دنبال خوشگلین. از آنجایی که من خوشگل نیستم هیچ وقت قبولم نمیکنن مگر تو نقش هایی که خودم دوست ندارم و به کراج می گه من تصمیم گرفتم بازیگری را کنار بگذارم. همگی همچنان در حال پیدا کردن خوزه هستند. فردای آن روز پریده به چینار زنگ میزنه خبر میگیره که خوزه را پیدا کردن یا نه اما چینار بهش میگه هنوز هیچ خبری نیست و پیداش نکردیم هیچ کدوممون و ازش میپرسه چرا این موقع صبح بیداری؟ پریده بهش میگه من و کراج آژانس بیدار موندیم تا اگه کاری داشتی بهمون بگی.

همگی به هتل میان و به آقا چینار خبر میدن که هنوز پیدا نشده سرکان وقتی میاد بهشون میگه خبر خوب که تو کلانتری ها و بیمارستان ها نبود اما خبر بد اینکه تو کوچه و خیابان ها هم نبود تمام دوربین‌ها را چک کردیم هیچ ردی ازش نیست. همگی کلافه شدن که همان موقع کارگردان تبلیغ به چینار پیام یه عکس از خوزه میفرسته و بهش میگه انگاری خیلی داره خوش میگذرونه فقط خواستم بگم که فیلمبرداری را یادتون نره. همگی با دیدن عکس و چهره زن کنارش به دنبال اون بازیگر می افتن. از طرفی دجله با پریده به محل فیلمبرداری میرن تا سرشان را گرم کنند و یکسری هم به دنبال خوزه‌…

بیشتر بخوانید؛

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی با منیجرم تماس بگیر + عکس

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest
0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا