خلاصه داستان قسمت ۱۰۰ سریال ترکی خواهران و برادران + تصویر
در این مطلب از سایت جدولیاب برای طرفداران خلاصه داستان قسمت ۱۰۰ سریال ترکی خواهران و برادران را گذاشته ایم، برای خواندن این مطلب ما را همراهی کنید. سریال ترکیه ای Kardeslerim خواهران و برادران به کارگردانی سرکان بیرینجی داستان یک خانواده را روایت میکند. خانوادهای که علیرغم تمامی مشکلات و سختی ها سعی دارند هر طور شده کنارهم باشند و با تکیه بهم از پس سختیهای زندگی بربیایند. این سریال خانواده بودن،کنارهم بودن،بدی و خوبی را نشان میدهد. نویسندگی این اثر گول ابوس سرمچی می باشد. بازیگران این سریال جذاب عبارتنداز؛ Celil Nalçakan – Halit Özgür Sarı – Ahu Yağtu – Cüneyt Mete – Fadik Sevin Atasoy – Su Burcu Yazgı Coşkun و …
خلاصه داستان قسمت ۱۰۰ سریال ترکی خواهران و برادران
سوزان برای خانهاش بخاری هیزمی خریده اما از آنجایی که بلد نیستن درستش کنن ازش دود بیرون میده خانه پر از دود میشه عمر از بیرون خانه وقتی حجم زیادی از دود را میبینه به طرفشون میره و ازش میپرسه که چه اتفاقی افتاده؟ سوزان ماجرارو تعریف میکنه عمر بهش میگه اگه بخوای من میتونم براتون نصبش کنم سپس به داخل خانه میره و شروع میکنه به وصل کردن لوله های بخاری به همدیگه. سوزان از رفتار هاریکا و عمر متوجه میشود که اتفاقی بین آنها افتاده وقتی ماجرا رو میپرسه هاریکا بهش میگه که سر جلسه آزمون بورسیه عمر بهش تقلب رسوند و مراقب هم فهمید و بورسیه عمر را لغو کرد اما نمی خواد نگران باشی چون بچه های مدرسه براش پول جمع کردن و قسط اول مدرسه اش را دادند سوزان حسابی به هم میریزه و هاریکا را برای این کارش سرزنش میکنه عمر به هاریکا میگه اگه تو هم اخلاق خوبی داشتی واسه تو هم این کارو می کردند. دوروک شب وقتی به خانه میره نباهت باهاش دعوا میکنه و میگه امروز اینجی بهم زنگ زده و گفته که تو با یه دختر خدمتکار رفتی خونه مادرش و شروع کردین به نظافت سپس او را برای این کارش و بردن آبرویشان سرزنش میکنه دوروک میگه من کار اشتباهی نکردم کار اشتباه را اینجی کرده که آسیه را برای تمیز کردن پنجره های بیرون خانه فرستاده بود آکیف هم دعوا میکنه و از کارش ایراد میگیره او حسابی کلافه و عصبی میشه و به طرف اتاقش می رود برک به دوروک زنگ میزنه و ازش میخواد تا پیشش بره و با همدیگه صحبت کنن اوگولجان با آیبیکه به خانه عمر و آسیه رفتن آنجا درباره کلیپ صحبت میکنند شنگول به اونجا میاد که عمر پول قبض اون ماه را بهش میده شنگول که میبینه بهونه ای نداره که نگیره ناچارا قبول میکنه.
وقتی به خانه برمی گرده به اورهان میگه که بهم خبر دادند که برای زمین ارثیه ام مشتری پیدا شده اورهال خوشحال میشه و میگه پس فکر کنم ارزش زمین آب و اجدادی من هم بالا رفته و واسه اون هم مشتری پیدا میشه. دوروک وقتی پیش برک میره ازش میپرسه که چی شده برک میگه رفتارای آییکه تازگیا خیلی باهام عوض شده و دلیلشو نمیدونم همان موقع آیلا پیششون میره و از دوستی برک با دختر فقیری که تو مدرسه شان هست ایراد میگیره و به دوروک میگه. بعد از رفتن آیلا برک به دوروک میگه مادر و پدرم در حال طلاق گرفتن هستند نمیخوام در این موضوع به مادرم فشار بیارم چون الان اصلاً اوضاع خوبی نداره از طرفی هم نمیدونم باید چیکار کنم. فردای آن روز فرهاد به حیاط خانه شنگول میره و آنجا را بازرسی می کند اورهان متوجه میشه و ازش میپرسه که اونجا چیکار داره فرهاد میگه فقط برای نگاه کردن و بازرسی اومدم. اورهان به خانه برمی گرده و با ترس به شنگول میگه فکر کنم صاحبخانه نظرش تغییر کرده و میخواد خونه را بکوبد شنگول که ماجرارو میدونه ازش میخواد تا به اعصاب خودش مسلط باشه و الکی فکرشو درگیر نکنه. برک در مدرسه بره پیش آیبیکه در حیاط میره و دوباره شروع میکنه باهاش صحبت کردن او باز هم باهاش سرد برخورد میکنه برک دلیلشو میپرسه که آیبیکه یاد حرفهای آیلا میافتد و با بغض بهش میگه دیگه ازت خوشم نمیاد می خوام ازت جدا بشم سپس با چشمانی اشکی به طرفه ساختمان مدرسه میرود برک هم با شنیدن این حرف ها گریه می کند شنگول به املاک محله میره و بهش میگه خانه ای که توش نشسته بودم رو خریدم ازت میخام اورهان وقتی اومد و پرسید که صاحب خانه کیه قصد تخریب و ساخت این خانه را دارد یا نه بهش بگین نه.
بچه ها در حیاط مدرسه جمع شدن و در حال ساختن کلیپ مدرسه هستن دوروک گیتار میزنه و آسیه میخونه. سوزی و عمر به عنوان نقشهای اول این کلیپ جلوی دوربین میرود کان هم از آنها فیلم می گیرد آیبیکه در سالن ورزش پایش گیر می کند و میخواد به زمین بخوره که تولگا دست اورا میگیرد و مانع از افتادنش میشود همان لحظه برک آنها را میبیند و به آنها شک می کند بعد از تمام شدن کلیپ همگی در کافه مدرسه جمع شدن تولگا در حال پیامک دادن به جمیله است که هاریکا ازش میپرسه مشکوک میزنی دوست دختر پیدا کردی؟ تولگا میگه یکی هست به هم دیگه حس داریم ولی نمیدونم دوستیم یا نه از بچه های مدرسه هستش ولی خب چون اون اتفاق برای آقا اورهان افتاد میترسه و شک داره. برک شکش به یقین تبدیل میشه و به طرف تولگا حمله میکنه و میگه آیبیکه به خاطر تو از من دست کشیده همگی آنها را از همدیگه جدا می کنند آیبیکه به خاطر این فکر برک از دستش عصبانی میشه جمیله پیش تولگا میره و ازش میپرسه که برک چرا باهاش دعوا کرد؟ تولگا میگه اون فکر میکنه من آیبیکه را دوست دارم ولی هر کسی که منو ببینه متوجه میشه که من عاشق تو هستم جمیله شوکه میشه. اورهان به املاک زنگ میزنه و ازش درباره صاحب خانه جدیدشون میپرسه که قصد تخریب داره یا نه مشاور املاک بهش میگه صاحبخانه عوض شده اما خیالتون راحت قصد تخریب و ساختن نداره اورهان خیالش راحت میشه….
بیشتر بخوانید:
خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی خواهران و برادران kardeslerim + عکس