خلاصه داستان قسمت ۱۰۱ سریال ترکی با منیجرم تماس بگیر + عکس

در این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت ۱۰۱ سریال ترکی با منیجرم تماس بگیر را می توانید مطالعه کنید. با ما همراه باشید. این سریال به کارگردانی علی بیلگین، امید و ناامیدی‌ها، جنگ‌ها و تلاش‌های کارکنان صنعت سینما را به تصویر می‌کشد. سریال ترکی با منیجرم تماس بگیر (Menajerimi Ara) در ژانر درام و کمدی محصول سال ۲۰۲۰ برگرفته از سریال فرانسوی Dix Pour cent به سفارش کانال Star Tv میباشد.

قسمت ۱۰۱ سریال ترکی با منیجرم تماس بگیر
قسمت ۱۰۱ سریال ترکی با منیجرم تماس بگیر

قسمت ۱۰۱ سریال ترکی با منیجرم تماس بگیر

جیدا به آژانس میره و از جولیده خبر میگیره که تو آژانس چه خبره. جولیده بهش خبر میده که همه مدیر برنامه ها و دستیار ها به دنبال خوزه رفتند. جیدا تعجب میکنه و بعد از فهمیدن دلیلش به طرف اتاقش میره که با پریده روبرو میشه. ازش میپرسه که به کجا میره پریده بهش میگه سر فیلمبرداری خوزه، با تعجب ازش میپرسه که تو هم داری میری؟ دیگه تو آژانس کسی نمونده! پریده بهش میگه که به کمکم احتیاج داشتن. جیدا بهش میگه کارشون به جایی رسیده که به تو احتیاج دارن؟ پریده جواب تیکه اش را میده و از آژانس با خنده میره. کراج به کارگردان سریال زنگ میزنه تا نظرشو درباره انتخاب نکردن جرن تغییر بده اما کارگردان بهش میگه که واسه من خوشگلی مهمه نمی تونیم با جرن همکاری داشته باشیم. دجله با پریده به سر صحنه فیلمبرداری می رسند و به بهانه اینکه خوزه برای فیلمبرداری چند تا نکته را باید رعایت کنن، فیلمبرداری را مدتی عقب میندازه.

چینار و امراه به ویلای که خوزه آنجاست میرن و او را می بینند که تو هوای سرد کنار استخر خوابیده وقتی بیدارش می کنن متوجه میشه که بدنش کوفته شده و حسابی بدن درد داره، چینار بهش میگه من یه فکری دارم و به طرف شخصی به اسم پروفسور میرن. داخل صحنه فیلمبرداری پریده و دجله می چرخند و روی هر چیزی ایراد میزارن تا اینجوری برای عوض کردنش وقت بخرن. امراه و چینار خوزه را پیش پروفسور بردن و حسابی او را ماساژ میده و بعد از اتمام کار به طرف فیلمبرداری حرکت می‌کنن. جرن که حسابی اعصابش خورده بابت انتخاب نشدنش تو سریال، فیلمی که از آسمان گرفته را در فضای مجازی پخش میکنه. کراج با دیدن فیلم بهش زنگ میزنه و ازش میپرسه که کار تو بوده یا نه؟ جرن تایید میکنه و میگه بله کار من بوده. کراج ازش میپرسه که چرا همچین کاری کردی؟ او میگه من اصلا پشیمون نیستم و نمیتونستم جلوی این ناحقی ساکت بمونم. بعد از قطع تماس جیدا پیش کراج میره و بهش میگه کارگردان زنگ زد و بهم گفته فکر میکنه که کار تو بوده پخش این فیلم، کراج این کار را گردن میگیره و میگه آره کار من بوده، جیدا بهش میگه تو هر کاری کنی اونا آسمان را انتخاب کردند کار دیگه ای نمیشه کرد.

جولیده در فضای مجازی در حال دیدن فیلم آسمان است که بکیر بهش میگه خیلی خوشگله مگه نه؟ جولیده تایید میکنه و میگه ولی اصلاً بازیگری بلد نیست آنها سر این موضوع با هم بحث می کنند. خوزه بلاخره سر فیلمبرداری حاضر میشه اونجا منشی صحنه را میبینه و میخواد بره دنبالش که امراه جلویش را میگیره و پریده و دجله با امراه تو خروجی‌ها میرن تا جلوی او را بگیرند که جایی نره. بالاخره فیلم برداری شروع میشه. جرن در کافه دوستش مشغول به کار شده که کراج به اون جا میره تا به بهانه چای خوردن باهاش حرف بزنه و بهش میگه هر کاری را که میخوای انجام بده اما ازت می خوام که عقب نشینی نکنی چون تو این حرفه موفقی و بهش پیشنهاد میده که به تئاتر بده و میگه که یک پروژه هم برایش پیدا کرده. جرن حسابی خوشحال میشه.

چینار و امراه خوزه را پیش اجه میبرن تا باهم حرف بزنن و خودشون از دور مواظبش هستن که دوباره گم نشه. جیدا پیش فریس میره و بهش میگه که خبر داره بهش پیشنهاد خوبی تو کار شده و ازش می پرسه که نظرش چیه درباره‌اش؟ فریس بهش میگه تو از کجا میدونی؟ نکنه کار تو بوده؟ جیدا میگه من فقط شنیدم فریس میگه اگه شنیدی پس اینو هم می شنوی که مخالفت کردم. بعد از رفتن جیدا فریس با عصبانیت به اتاق سرکان میره که میبینه اونجا نیست بهش زنگ می زنه که متوجه میشه از دسترس خارج وقتی میخواد برگرده میبینه جیدا پیشش رفته و بهش میگه تو میخوای من نفهمم سرکان کجاست؟ واقعاً نمیدونی یا نمسخوای من بفهمم؟ فریس بهش میگه تو درباره چی حرف میزنی؟ جیدا بهش میگه درباره مردها سپس برایش لوکیشن میفرسته و میگه اگه میخوای بدونی سرکان کجاست الان دیگه میدونی فقط بدون که من تو این مواقع همیشه پشت خانم ها هستم میتونی رو من حساب کنی و از اتاق سرکان بیرون میره.

باریش به دنبال دجله میره و با همدیگر پیش مادرش میرن. دجله میگه باید کیک بگیریم این دفعه برای معذرت خواهی. خوزه با چینار و امراه خداحافظی میکنه و به طرف فرودگاه میره بعد از رفتن آنها گولن به امراه میگه به آقا چینار گفتی که آرزو انتخاب نشده به جاش تو انتخاب شدی؟ امراه بهش میگه نه نگفتم گولن ازش میخواد تا زودتر به آقا چینار بگه. امراه پیش آقا چینار میره و بهش ماجرای انتخاب شدنش را بهش میگن چینار بهش میگه خبر دارم میدونم. امراه ازش می پرسه که شما از کجا میدونید؟ کی فهمیدین؟ چینار بهش میگه همین الان جیدا بهم گفت و از من پرسید که میخوای باهاش کار کنی یا نه؟ امراه میگه من بدون مشورت با شما کاری نمی کنم. چینار میگه ولی تا الان که کردی ولی هر کاری که می خوای بکنی بکن من الان فقط خسته‌ام و به طرف خانه میره. سرکان با ملیسا در رستوران قرار گذاشته سرکان با عصبانیت به ملیسا میگه مگه من و تو قراردادی با هم ازدواج نکرده بودیم؟ مگه من بهت نگفتم که می خوام طلاق بگیرم تو هم استقبال کردی و قرار شد که با همدیگه توافقی از هم جدا بشیم؟

پس چرا منصرف شدی؟ ملیسا بهش میگه تو هنوز از من جدا نشدی خبرهای بارداری و خواستگاریتو از فریس همه جا پخش کردی! اصلا به فکر من و خانواده ام نبودی و نیستی! سرکان بهش میگه من همه این کارها را بعد از دادگاه طلاق انجام دادم هیچ کار اشتباهی نکردم و بهش میگه تا زودتر از هم جدا بشیم ولی ملیسا میگه بهش فکر می کنم سپس سرکان با عصبانیت از آنجا میره. فریس که به لوکیشن اومده بود حرف های آنها را با هم می شنود و بعد از رفتن سرکان پیش ملیسا میره و بهش میگه که چرا برگشتی؟ بعد از کمی حرف زدن ملیسا بهش میگه که خبر داشتی هنوز ما از هم جدا نشدیم؟ فریس جا میخوره همان موقع سرکان که ماشین فریس را دیده بود به رستوران برمیگرده و ملیسا با دیدنش به فریس میگه میخوای از خودش بپرس. فریس به سرکان خیره می شود…

بیشتر بخوانید؛

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی با منیجرم تماس بگیر + عکس

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest
0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا