خلاصه داستان قسمت ۱۰۲ سریال ترکی با منیجرم تماس بگیر + عکس

در این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت ۱۰۲ سریال ترکی با منیجرم تماس بگیر را می توانید مطالعه کنید. با ما همراه باشید. این سریال به کارگردانی علی بیلگین، امید و ناامیدی‌ها، جنگ‌ها و تلاش‌های کارکنان صنعت سینما را به تصویر می‌کشد. سریال ترکی با منیجرم تماس بگیر (Menajerimi Ara) در ژانر درام و کمدی محصول سال ۲۰۲۰ برگرفته از سریال فرانسوی Dix Pour cent به سفارش کانال Star Tv میباشد.

قسمت ۱۰۲ سریال ترکی با منیجرم تماس بگیر
قسمت ۱۰۲ سریال ترکی با منیجرم تماس بگیر

قسمت ۱۰۲ سریال ترکی با منیجرم تماس بگیر

۱۵ روز از شبی که فریس متوجه شد سرکان هنوز از ملیسا طلاق نگرفته میگذره او تصمیم می گیره که به پیشنهادی که از نیویورک برای مدیر اجرایی شدن یک سریال بهش داده بودن جواب مثبت بده و به دجله میگه تا اون موقع تو جای من تو آژانس کار کن. او حسابی خوشحال میشه و به عنوان روز اول منیجر بودن با ظاهری متفاوت و شیک وارد آژانس میشه. فریس با چینار، دجله، پریده و کراج تماس تصویری میگیره و بهشون میگه اولین روزیه که کنارتون نیستم و ازشون خداحافظی میکنه، همگی بهش میگن برو حسابی بترکون تو موفق میشی و میگن که چقدر دوسش دارن. دجله به اتاق دستیار ها میره و وسایلش را جمع میکند سپس به اتاق فریس خانم میره و اینکه در موقعیت کاری ارتقا پیدا کرده حسابی خوشحاله. چینار وقتی دجله را میبینه حسابی از ظاهر جدیدش خوشش میاد و بهش تبریک میگه و میگه خیلی خوب شدی سپس بهش میگه خیلی درگیر کارهایی که گفته نشو روی کارهای جدیدی که قرار برای اگو انجام بدی تمرکز کن سپس به اتاق جلسه میرن.

وقتی دجله اونجا وارد میشه همگی براش دست میزنن و بهش میگن که چقدر خوب و خوشگل شدی و به خاطر جایگاه جدیدش تبریک میگن. کمی بعد سرکان  وارد اتاق می شه و ازشون میپرسه که همه چیز رو به راهه؟ چینار بهش می گه والا ما هنوز نمی‌دانیم که چرا کله صبح جلسه گذاشتی؟! سرکان بهشون میگه من سهام آژانس را واگذار کردم همگی متعجب میشن و کراج ازش میپرسه به کی؟ او بهش میگه چند دقیقه بعد همتون متوجه میشین و از آژانس بیرون میره. همه متعجب شدن و منتظرن تا ببینن به کی واگذار شده مردی با اسپری ضدعفونی وارد اتاق میشه و همه جا رو ضدعفونی میکنه سپس به پریده میگه این سگتو از رو صندلی بردار. پریده بهش میگه این سگ نیست اسم داره اسمش میرو هستش. سپس رو به امراه و گولن میگه این جلسه هیئت مدیره‌ست و شما دو تا میتونید از اتاق برید و این سگ را هم از اینجا ببرین. بعد از رفتن آنها جیدا وارد میشه. کراج با تعجب میپرسه به تو واگذار کرده؟ او تایید میکنه و میگه یه شروع جدید آغاز می‌کنیم و به آنها میگه دیگه خانواده و کلمه هایی از جمله عشقم، عزیزم را قبول ندارم تو کار.

فریس چمدان هایش را جمع کرده و پشت آژانس میزاره تا به طرف فرودگاه بره سرکان به اونجا میره و فریس با دیدنش بهش میگه که چرا اومدی؟ من پروازم دیر میشه باید برم سرکان میگه پرواز منم دیر میشه. فریس میگه یعنی چی؟ او میگه منم همون پروازی که تو داریو دارم و رو صندلی کنار تو میشینم فریس بهش میگه من بهت گفتم تا زمانی که طلاق نگرفتی نمیتونی با من بیای. سرکان میگه من طلاق گرفتم ازم خواست همه چیزمو بهش بدم منم همه را به نامش زدم حتی سهام آژانس را. فریس بهش میگه یعنی چی؟ سرکان برگه طلاق را بهش نشون میده و میگه یعنی این نمیدونست که همه چیز من تویی فریس خوشحال میشه و با همدیگه به طرف فرودگاه میرن. جیدا به مدیر برنامه ها آمار کار کردنشونو میگه و بهشون میگه که من راضی نیستم از این اعداد و ارقام اگه همینجوری بمونه اخراج میشین اگه از پسش بر نمیاید استعفا بدین‌ جولیده به اتاق جلسه میره و به جیدا میگه من یه جایی تست بازیگری دارم میتونم یک ساعت برم و بیام؟ جیدا بهش میگه تو دوست داشتی بازیگر بشی؟ جولیده تایید میکنه جیدا بهش میگه میتونی بری چرا که نه؟ اما وسایلت هم جمع کن برو چون تو اخراجی.

جولیده با ناراحتی از اونجا میره. چینار با عصبانیت بهش میگه جیدا اینجا چه خبره؟ این نمایش‌ها واسه‌ چیه؟ جیدا از اونجا میره و کراج با عصبانیت به اتاقش میره و میگه باریکلا نمایش خیلی خوب بود. ما کل روزو با هم بودیم چرا بهم نگفتی؟ او بهش میگه دوستی با کار خیلی با هم فرق دارد این دوتارو با هم قاطی نکن از این به بعد هر کاری داشتی میتونی به دستیارم طغرل بکی یا ازش وقت بگیری. کراج به پریده میگه مثل اینکه این زن خیلی جدیه نباید بهش آتو بدیم، هیچ کاری نمیتونیم بکنیم نه پول داریم اگو را بخریم نه بازیگرا ماله ما هستن و بهشون گوشزد میکنه که باید حسابی کار کنیم و به دجله میگه اگه مشکلی داشتی بیا بهم بگو دجله به اتاقش می رود که دختری به اسم ایرم اونجاست و میگه من از آمستردام اومدم شما باید دستیار فریس خانم باشین! دجله بهش میگه فریس خانم الان تو آمریکا هستند مدیر اجرایی مینی سریال شدند من جای ایشون اومدم. ایرم بهش میگه اومده بودم برای تست بازیگری هم بازیه من باریش هاواسه هست.

همان موقع کارگردان میاد و باریش با دسته گل به آژانس میاد و امراه به دجله خبر میده که باریش آمده و به باریش میگه که ژو‌لیده اخراج شده و همه چیز به هم ریخته دجله از اتاقش بیرون میاد باریش با دیدن او حسابی ذوق میکنه و بهش دسته گل را میده دجله تشکر میکنه و میگه خیلی خوشگله مرسی که اومدی باریش بهش میگه تو هم خیلی خوشگلی و با همدیگه به طرف اتاق میرن. باربش  با دیدن ایرم او را میشناسه و حسابی جا میخوره و به دجله میگه میشه یه قهوه بخورم اما دجله میگه خیلی وقته اومده منتظرته قهوه تو میگم بیارن تو اتاق. داخل اتاق باریش با دیدن او حسابی جا خورده و برای اینکه خیلی طبیعی جلوه کنه که اونو نمیشناسه بهش میگه من باریش هستم و بهش دست میده ایرمم خودش را معرفی می کند و به طرف اتاق جلسه میرن برای تست بازیگری. چینار به امراه یک پیشنهاد بازی میده اما امراه قبول نمیکنه و میگه خیلی دوست دارن بازیگر بشن اما من از کار کردن پیش شما بیشتر خوشحالم.

ایرم تو تست بازیگری از حسش به باریش میگه و میگه که من عاشقتم ولی تو اصلا منو نمیبینی باریش بهش میگه مشکل تو نیستی مشکل میرم، ایرم میگه درسته من با اون دوست شدم اما هیچ حسی بهش نداشتم باریش اعصابش خورد میشه و به بهانه قهوه خوردن و استراحت از اتاق میره. به دجله زنگ میزنن و میگن که کمال باشار تو صحنه فیلمبرداری خودشو تو کاروان حبس کرده و جلوی دوربین نمیاد، دجله به اینجا میره….

بیشتر بخوانید؛

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی با منیجرم تماس بگیر + عکس

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest
0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا