خلاصه داستان قسمت ۱۰۵ سریال ترکی با منیجرم تماس بگیر + عکس

در این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت ۱۰۵ سریال ترکی با منیجرم تماس بگیر را می توانید مطالعه کنید. با ما همراه باشید. این سریال به کارگردانی علی بیلگین، امید و ناامیدی‌ها، جنگ‌ها و تلاش‌های کارکنان صنعت سینما را به تصویر می‌کشد. سریال ترکی با منیجرم تماس بگیر (Menajerimi Ara) در ژانر درام و کمدی محصول سال ۲۰۲۰ برگرفته از سریال فرانسوی Dix Pour cent به سفارش کانال Star Tv میباشد.

قسمت ۱۰۵ سریال ترکی با منیجرم تماس بگیر
قسمت ۱۰۵ سریال ترکی با منیجرم تماس بگیر

قسمت ۱۰۵ سریال ترکی با منیجرم تماس بگیر

ایرم که هنوز از فکر باریش نتونسته بیرون بیاد بالاخره او را تنها گیر میاره و بهش میگه تا کی ما باید وانمود کنیم که همدیگر را نمی شناسیم؟ یعنی تو طول تمام مدتی که با همدیگه همکاری داریم باید به همه بفهمانیم که همدیگر را نمیشناسیم؟ باریش بهش میگه هر چیزی بین ما بوده تموم شده همان موقعی که گذاشتی یک دفعه رفتی و دو ماه تمام من از کار و زندگیم زدم و دنبال تو میگشتم همون موقع همه چیز تموم شد وقتی که فهمیدم عاشق یک نفر دیگه شدی و به خاطر این منو گذاشتی و رفتی. ایرم از دور  دجله را میبینه که داره به سمت آن‌ها میاد به خاطر همین بهش میگه فعلاً درباره این موضوع حرف نزن که دوست دخترت داره میاد اینجا پیش ما، از چیزی که خبر نداره نه؟ باریش با کلافگی بهش میگه دست از سر من و زندگیم بردار نزدیکم نشو. سپس دجله با ایرم به طرف آژانس میرن تا قرارداد را بنویسند. کراج که حسابی از دست درین عصبانیه بهش زنگ میزنه و ازش می خواد تا هر چه زودتر به استانبول برگرده و سر صحنه فیلمبرداری بیاد.

درین بهش میگه من دوست ندارم اینجارو ول کنم و نمیام کراج حسابی عصبانی میشه و تلفن را قطع میکنه سپس به این فکر میکنه که چه جوری او را به صحنه فیلمبرداری برگردونه همان موقع چشمش به اجه میافته و یاد عکسها و چت هایی می‌افتد که قبلاً جلوشو گرفته بود تا جایی منتشر نشه این دفعه تمام آنها را به اجه میده تا در فضای مجازی پخش کنه. درین از دیدن این خبرها حسابی جا میخوره و با ترس و استرس به کراج میگه تا ماجرا رو برایش درست کنه و جلوی خبرها را بگیره در عوضش به فیلمبرداری برمیگرده که کراج با شنیدن این حرف نفسی راحت میکشه و لبخندی بر روی لبانش می نشیند. جیدا چینار و آرزو را از بازداشتگاه بیرون میاره و چینار به آرزو میگه باید هرچه سریعتر بریم پیش کارگردان چون از بازیت خیلی خوشش اومده و میخواد باهات همکاری کنه. پریده از اینکه جنید خودش پیشش رفته حسابی خوشحاله چون بهش میگه خیلی وقته تو تلویزیون کمرنگ شدم و دیگه دارم کم کم از یادها میرم و از پریده میخواد تا برایش پروژه پیدا کنه و او را به عرصه بازیگری برگردونه وقتی پریده بهش میگه که یک تبلیغ چند قسمتی و پر سود برایش پیدا کرده جنید حسابی خوشحال میشه و ازش تشکر میکنه.

چینار تمام مدت کنار آرزو میمونه تا استرس نگیره و راحت به بازیش ادامه بده آرزو قبل از رفتن به کاروان تعویض لباس گونه چینار را می بوسد و ازش تشکر می کنه. پریده پیش جیدا میره و از اینکه تونسته برای یکی از بازیگرانش پروژه پیدا کنه اونم یک تبلیغ چند قسمتی با سود بالا به جیدا می‌گه و به قول خودمون پزشو میده. چینار و امراه تصمیم می گیرن تا از استعدادهای جوان و جدید استفاده کنند به خاطر همین چینار به امراه می سپارد تا در فضای مجازی هر کسی را که ظاهری مناسب دارد و علاقه به این کار دارند را جدا کنه و بهش نشون بده اما چینار با دیدن آنها روی هر کدامشان یه عیبی میذاره و در آخر امراه یک نفر را بهش پیشنهاد میده چینار بهش میگه این دفعه دیگه باید بریم از نزدیک خودمون ببینیمش به حرف ها و عکس هایشان دیگه اعتمادی ندارم. یکی از بازیگرهای فریس به اسم بورجو به دجله زنگ میزند و با شنیدن صدای او جا می خوره و ازش می خواد تا خودش را معرفی کند دجله میگه فریس برای مدتی رفته نیویورک و من جای ایشون هستم بورجو که عصبانیه بهش میگه حالا مهم نیست همین الان پاشو بیا اینجا وگرنه تئاتر را خراب می کنم.

از طرفی بازیگر مقابل بورجو به مدیر برنامه‌اش که کراج است زنگ می زنه و بهش میگه که بورجو منو از روی سن از قصد هل داد پرتم کرد پایین همین الان پاشو بیا اینجا. دجله و کراج با همدیگه به تئاتر میرن تو مسیر کراج به دجله میگه که این دو نفر با هم دیگه دوست های خیلی صمیمی بودند اما مدتیه که رابطه شان خراب شده وقتی میرسن اونجا بورجو به دجله می‌گه که داشتم با بائلا تمرین می کردیم که یک دفعه دیدم داره کم کم عقب میره و یکدفعه خودشو از سن انداخت پایین خودمم موندم که دلیلش واسه چی بوده! اما از طرفی بائلا برای کراج تعریف میکنه که با همدیگه داشتیم تمرین می کردیم اما یک دفعه بورجو اومد و منو هول داد و از سن افتادم پایین سپس جفتشان از مدیر برنامه هایشان میخوان که طرف مقابل ازش معذرت خواهی کنه. کراج و دجله با هم دیگه حرف میزنن و کراج به دجله میگه بائلا دیوونه نیستش که خودش بره خودشو از سن پرت کنه پایین ولی خیلی هم مهم نیست باید یه کاری کنیم تا اجرای امشب را به سرانجام برسونن دیگه مهم نیست که میخوان چیکار کنن.

و به این نتیجه میرسن که به ظاهر به بازیگرهایشان بگن که طرف مقابل از این کاری که کرده حسابی پشیمونه. ژولیده که با تحقیر توسط جیدا از آژانس اخراج شده بود این دفعه به عنوان یک بازیگر وارد آژانس میشه. بکیر با دیدن ژولیده حسابی خوشحال میشه و او را در آغوش می گیرد و به همدیگه میگن که چقدر دلشون برای همدیگه تنگ شده بود سپس ژولیده به اتاق چینار میره و با دیدن آنها حسابی خوشحال می شه و همدیگر را بغل می کنند همگی خوشحالن که ژولیده سر کاری رفت که همیشه دوست داشت انجامش بده سپس امراه ازش می پرسه مگه تو الان فیلمبرداری نداری؟ ژولیده بهشون میگه اومدم تا قبل از رفتن به فیلمبرداری هم به اینجا یه سر زده باشم هم این که قبل از شروع به کار یه مدیر برنامه برای خودم پیدا کنم و به خاطر رفتار جیدا خانوم دیگه دوست ندارم که اینجا مدیر برنامه داشته باشم و با این آژانس همکاری کنم. چینار بهش حق میده و می گه درست می گی و با هم دیگه میرن تا قراردادشان را فسخ کنند تا ژولیده بتونه با کسی دیگه در آژانس دیگر قرارداد ببنده….

بیشتر بخوانید؛

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی با منیجرم تماس بگیر + عکس

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest
0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا