خلاصه داستان قسمت ۱۰ سریال ترکی داستان یک پری + تصویر

در این مطلب از سایت جدولیاب برای طرفداران سریال های ترکی خلاصه داستان قسمت ۱۰ سریال ترکی داستان یک پری را گذاشته ایم، برای خواندن این مطلب ما را همراهی کنید. این سریال جذاب درام در رابطه با دختری است که قصد دارد زندگی‌اش را به طریقی نادرست تغییر دهد. هنگام ارتکاب جرم نیز تصادف شدیدی کرده و ماجرا آغاز می‌شود. سریال ترکی داستان یک پری بعد از اتمام پخش سریال مستاجر بی نقص روزهای فرد ساعت ۲۰:۰۰ از شبکه جم تیوی و یک ساعت بعد از شبکه جم تیوی پلاس پخش می شود. بازیگران این سریال عبارتنداز؛ Alina Boz, Taro Emir Tekin, Nazan Kesal, Hazal Filiz Küçükköse, Müfit Kayacan, Mustafa Mert Koç, Tülin Ece, Baran Bölükbaşı, Kadir Çermik, Bilgi Aydoğmuş, Okan Urun, Şener Savaş, Canan Atalay, Ali Aksöz, Merve Oflaz.

ملیس وقتی حاضر میشه پایین میره که ظفر با دیدنش ازش تعریف میکنه و میگه خیلی خوشگلتر شدی و ازش تشکر میکنه که تنهاش نزاشته، ملیس برای اینکه او فکر دیگه ای نکنه میگه من اگه بتونم مثل دوست بهت کمک کنم خیلی خوشحال میشم سپس سوار ماشین میشن و به راهشون ادامه میدن. تو مسیر ظفر ازش میپرسه که تو کی هستی؟ چی هستی؟ ملیس جا میخوره و میگه یعنی چی؟  ظفر میگه خوب تو اومدی کمک کردی که تو مسابقه ببریم بعدش دیشب هم که اوضاع زیاد خوب نبود ولی اومدی همه چیزو خوب کردی تو خیلی عجیبی! آنها به هتل میرسن و به طرف اتاق کنفرانس ظفر به هاریکا زنگ میزنه و میگه برو به بابا بگو کنفرانسو ببینه خیلی مهمه هاریکا قبول میکنه و میگه باشه فقط حواست باشه این مثل یه جنگ میمونه میدونی که! اونور برای حمید یه پیام میفرسته که قرارداد جدید با راغب بسته شد همان موقع هاریکا میره پیشش و میگه باز گوشی دستته که! قرار شد اونور به کارها برسه! حمید میگه یه خبر باید بهم میداد. سپس هاریکا پخش زنده کنفرانس را برای حمید میگذارد تا او هم ببینه. اونور تو شرکت کنفرانس ظفر را به صورت آنلاین میبینه و حرص میخوره و از مشاور میپرسه پس چرا ما از این کار او خبر نداشتیم؟ سپس وقتی ادامه ی فیلمو میبینه ملیس را هم اونجا میبینه و بهم میریزه سپس گوشیشو برمیداره و استوری ظفر را چک میکنه و میبینه که با ملیس عکس گذاشته اونور با کلافگی گوشی را پرت میکنه و میگه چرا فقط به ملیس گفته بوده؟! ظفر درباره ارز دیجیتال کریپتو حرف میزنه که نسلیهان با دیدن پخش زنده کنفرانسش به خودش میگه تو همین هتله که! سپس به اتاق کنفرانس میره اما اعصابش خورد میشه و به اتاقش برمیگرده. حمید با عصبانیت به هاریکا میگه من اینجا چیکاره ام؟ چرا من اصلا از چیزی خبر ندارم؟ هاریکا باهاش حرف میزنه و از ظفر طرفداری میکنه و میگه اون بچه میخواد خودشو فقط نشون بده!

کار میکنه میگی چرا کار میکنی کار نمیکنه میگی چرا کار نمیکنی! باهاش چه مشکلی داری؟ مگه فقط اونور اینجا پسرته؟ اون فقط درست فکر میکنه؟ سپس ازش میخواد تا به ظفز اعتماد کنه و با دادن فضا بهش ببینه چیکار میکنه. خواهر زینب بهش پیام میده و از میخواد شب بیاد پیش سوده چون باید بره سرکار و از طرفی باباشون هم نیست که سوده را بزاره پیشش ملیس قبول میکنه تا به اونجا بره. او به ظفر میگه که کاری واسش پیش اومده باید سریعا بره ظفر میگه باشه خیلی اصرار نمیکنم چون ب نامه اینجا هم یکدفعه ای بهت گفتم باید بریزه کارت برسی و میخواد برسونتش که ملیس میگه لازم نیست من خودم با تاکسی میرم امروز روز توعه باید اینجا باشی و میره. او به خانه پدرش میره و با دیدن ساده بهش میگه تو که حالت خوبه! تب هم نداری! دروغ گفتی که مریضی؟ ساده میگه آخه دلم واست تنگ شده بود میخواستم امشب بیای پیشم ملیس قربون صدقه اش میره و میگه پس گولم زدی. ساده بهش میگه تو چقدر خوشگلی خاله مثل پرنسس ها میمونی دوست دارم منم بزرگ شدم مثل تو بشم یعنی میشه؟ ملیس بهش نگاه میکنه و میگه میخوام یه واقعیتو بهت بگم که تو وقتی بزرگ بشی از من هم خوشگلتر خواهی شو و همدیگرو در آغوش میگیرن. ظفر وقتی به شرکت میره اونور صداش میزنه تا پیشش بره. ظفر میگه امروز روز خوبی بود واسم اگه میخوای سرزنش کنی بگم که نکنی بهتره چون اصلا اثر نداره روم. اونور میگه فکر نمیکنی بی فکر کار کردن خطرناکه؟ این کاری که توش پا گذاشتی ریسک خیلی زیادی داره؟ ظفر میگه فقط تو نیستی که فکر میکنی ما هم همه جوانبو میسنجیم.

اون ر اونو سرزنش میکنه که چرا با ملیس تنهایی رفته بوده؟ به هیچ کدوم از اعضای خانواده اش نگفته بوده ولی به ملیس گفته بوده؟ ظفر میگه نمیخواستم بدونین چون میخواستم سورپرایز بشه واستون از طرفی هم نمیدونم یهویی شد گفتنم به ملیس. با ملیس هم رفتم چون حرف های مردم اصلا واسم مهم نیستن! اونور میگه از ملیس دور بمون! بیشترین رابطه ای که داشتی چقدر بوده؟ ۳ ماه؟ باید بگم که ملیس فرق داره! داره شریکمون میشه اگه هر اشتباهی بکنی و باهاش مثل بقیه رفتار کنی خیلی بد میشه! ظفر میگه شاید نخوام اونجوری رفتار کنم! آنها باهم سر ملیس کمی کل کل میکنن سپس ظفر میگه که شب واسه شام دعوتش کردم اونور با عصبانیت نوشیدنیشو میخوره. شب خواهر ملیس وقتی میاد خونه ملیس باهاش حرف میزنه که چقدر دیر اومدی! سپس درباره اجاره خونه میپرسه که او میگه وقتی پولو دادی بهش از اونموقع خونه نیومده ملیس خیلی عصبی میشه و وقتی پدرش میاد و میفهمه که به خاطر اینکه میخواسته پولشو دوبرابر کنه اونارو باخته عصبی میشه و باهاش دعوا میکنه. او به طرف خانه حمید راهی میشه. ظفر و اونور به اتاق حمید میرن حمید اونور را دعوا میکنه که از کار ظفر خبر نداشته اونور میگه به من وظیفه هولدینگ را سپردین بزارین رو اون متمرکز بشم و از اونجا میره ظفر برای حمید درباره ارز دیجیتال کریپتو حرف میزنه که حمید میگه حالا که کارتو کردی بدون من پشتت نیستم اگه پولاد به باد رفت از من نخوای کمک کنم ظفر سر تکون میده و میره. سر میز شام بیگه سعی میکنه به ملیس تیکه بندازه و ضایعش کند و پوزخند میزنه که هاریکا از ملیس طرفداری میکنه و پشتش درمیاد و از طرفی به بیگه تیکه میندازه بیگه حرص میخوره. بیگه میگه میخواد تو کار جدید بهشون کمک کنه که اونور میگه از من چرا میپرسی صاحب برنامه اینجاست! سپس به ملیس نگاه میکنه و میگه شدنیه؟ ملیس که تو عمل انجام شده قرار گرفته با کلافگی به بیگه نگاه میکنه….

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی داستان یک پری + تصویر

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest
0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا