خلاصه داستان قسمت ۱۰ سریال ترکی محکوم mahkum به همراه پخش آنلاین

در این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت ۱۰ سریال ترکی محکوم را برای علاقمندان به این سریال قرار داده ایم. برای خواندن این قسمت از سریال ما را همراهی کنید. سریال ترکی محکوم سریالی در ژانر اکشن و درام است که به خوبی توانسته خود را در دل بینندگان و منتقدین جا کند. کارگردان این سریال ولکان کوجاتورک (Volkan Kocatürk) است و بازیگرانی چون اونور تونا، اسماعیل حاجی‌اوغلو و سرای کایا در آن بازی می‌کنند. پخش سریال ترکیه ای محکوم از ۱۴ دسامبر ۲۰۲۱ (۲۳ آذر ۱۴۰۰) از شبکه FOX آغاز شده است. سریال محکوم به صورت دوبله فارسی از شنبه تا چهارشنبه ساعت ۲۱ از شبکه mbc persia و تکرارش روز بعد ساعات ۰۹:۰۰ و ۱۶:۴۵ پخش می شود.

خلاصه داستان قسمت ۱۰ سریال ترکی محکوم

جمره پیش یک روانشناس میره تا درباره اینکه چه چیزهایی کمک می‌کند تا حافظه فیرات هرچه سریعتر برگردد ازش بپرسد. دکتر بهش میگه باید بیشتر با وسایل و مکان هایی که قبلاً در آنجا رفت و آمد می کرده بره و با آنها روبرو بشه تا بتواند به خاطر بیاورد. جمره خانه فیرات می رود و با یک جعبه از وسایل او به زندان میرود. جمره عکسی از او به همراه زینب و نازلی بهش نشون میده و میگه چمدونی که تو این عکس میبینی ادعا شده که جنازه نازلی را با این چمدون از خانه ات بردی اما او میگه هیچی به یادم نمیاد سپس یک سری عکس های دیگه بهش نشون میده. جمره پرونده هایی که قبلاً بهشون رسیدگی کرده بود را بهش نشون میده از جمله پرونده حاجی اما چیزی به خاطر نمیاره. جمره عکس ظفر را بهش نشون میده که فیرات لبخند میزنه و چیزهای خوبی درباره او میگه سپس عکس باریش را بهش نشان میده که با نگاه کردن به اون عکس تو فکر فرو میره. فیرات در حیاط زندان پیش حاجی میره و بهش میگه درباره نوشته های کف زمین سلول انفرادی بهش بگه حاجی میخواد تا واسش تیغ پیدا کنه در این صورت به سوالاتش جواب میده فیرات کلافه و عصبانی میشه و میگه این چیزی که میخوای غیر ممکنه! زنی که در آسانسور در کنار باریش ایستاده بود اسمش فرداست. فردا به باریش میگه با همدیگه قرار بزاریم تا بیشتر صحبت و رفع دلتنگی بکنیم باریش قبول میکنه و بعد از رفتن فردا به ساشا زنگ میزنه و ازش میخواد تا درباره اون زن تحقیق کنه. جمره پیش طاهر میره و ازش میخواد تا حکم تجسس دوباره خانه فیرات را بدهد. طاهر از دست این کار های جمره عصبانی می شود و باهاش بحث میکنه جمره که به طاهر اصلا حس خوبی نداره بهش میگه من هر کاری که از دستم بر بیاد و بتونم انجام میدم تا فیرات حافظه اش را به دست بیاره و از اونجا میره.

در زندان نگهبان فردی جدید به نام علی را به بند فیرات میبرد و او را بهشون معرفی میکند و میگه دادگاهش نزدیکه سپس برگه واریزی ها به حساب زندان را بهشون میده. پاشا در حال خواندن واریزی است که به فیرات میگه دوباره مادرزنت مبلغ زیادی واست واریز کرده خان بابا به فیرات میگه مادر زنت چندباری خواسته تا تورو ببینه شاید اون باور داره که تو بی گناهی و چیزی بدونه وگرنه واست پول هم نباید میزد او متعجب میشه و تو فکر فرو میره. طاهر در اتاق کارش به عکسی از دوران دانشجویی خودش با زینب و نازلی نگاه میکند. شب تولد نازلی طاهر به دم در خانه فیرات میرود و زنگ درشان را دو بار می زند فیرات خواب است و زینب در را باز میکند، طاهر به اونجا رفته تا هدیه تولد نازلی را بهش بدهد زینب ازش دعوت می‌کند تا به داخل بیاید. زینب می بیند که طاهر عروسک کوسه ای که صدا را ضبط میکند برایش آورده او از طاهر میخواهد تا آن شب را در آن عروسک ضبط کند طاهر قبول میکنه و میگه امشب شب تولد نازلی است و ساعت نزدیک یک بامداده و آمده بود تا هدیه نازلی را بدهد اما اون خوابه. طاهر به یاد می‌آورد که زمان تقریبی مرگ زینب را که ظفر بهش گفته بود از ساعت ۱۲:۳۰ تا ۱ بامداد بوده. جمره پیش ظفر میرود و بهش میگه که میدونم که تو هم مطمئنی فیرات بی گناهه و ازش میخواد تا بهش کمک کنه که بی گناهی فیرات را ثابت کنند اما ظفر قبول نمیکنه و میره. فیرات در زندان پرونده علی که یک پسر جوان است را می خواند و بهش میگه بهت کمک می کنم تا یک دفاعیه خیلی خوب بنویسی اینجوری خیلی سریع تر از زندان آزاد میشی علی خوشحال میشه و ازش تشکر می کنم زندانیان دیگه هم از فیرات میخوان تا بهشون کمک کنه.

ساشا به شرکت پیش باریش میرود و بهش میگه فردا دوست دختر ساواش بوده. باریش نگران می شود که اگه او بفهمد ساواش نیست همه چیز به هم میریزد. باریش به یاد می آورد هرجا که میرفت فیرات را آنجا می دید و فیرات بهش گفته بود که هر کاری که میتونه انجام میده تا ثابت کنه که ساواش نیست. دستیار باریش جیدا پیشش میره و برگه ای را می‌دهد تا امضا کند باریش به یاد می‌آورد که برگه تاییدیه تعیین هویت پزشکی قانونی را با امضای باریش برگه را امضا کرده بود و عصبی میشود و سریعا این موضوع را به ساشا اطلاع میدهد. همان موقعی که جمره با وسایل فیرات با چند تا عکس پیشش رفته بود فیرات از جمره میخواد تا درباره مادر زنش تحقیق کنه و دفعه بعدی که میاد به همراه خودش تیغ بیاره جمره بهش میگه این امکان نداره نشدنیه. باریش به سر قرار با فردا میره باریش روی غذایش سس تند میریزه که فردا تعجب میکنه و باریش بهش میگه اصلاً حواسم نبود و به گارسون میگه تا غذایش را عوض کند فردا بهش میگه انگار خیلی فرق کردی و دیگه ساواش قدیم نیستی! بکیر به رستوران کوچک مادرش می رود و تو تمیز کاری کمکش می کند سپس با عصبانیت ازش میپرسه که چرا برای فیرات پول میریزه! مادرش بهش میگه فیرات هم مثل شماها حکم پسرمو داره و هنوز جرمش ثابت نشده. همان موقع جمره وارد رستوران میشه که بکیر با عصبانیت به مادرش میگه این دختر وکیل فیرات هستش جمره کارتش را به او می دهد و بهش میگه اگه خواستین صحبت کنید بهم زنگ بزنین و از آنجا می‌رود. مادر زینب و بکیر به ملاقات فیرات می‌رود. فیرات با دیدن او یاد روز خاکسپاری زینب می‌افتد که با مامور ها به اونجا رفته بود و مادر زینب هم اونجا بود…..