خلاصه داستان قسمت ۱۱۲ سریال ترکی با منیجرم تماس بگیر + عکس

در این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت ۱۱۲ سریال ترکی با منیجرم تماس بگیر را می توانید مطالعه کنید. با ما همراه باشید. این سریال به کارگردانی علی بیلگین، امید و ناامیدی‌ها، جنگ‌ها و تلاش‌های کارکنان صنعت سینما را به تصویر می‌کشد. سریال ترکی با منیجرم تماس بگیر (Menajerimi Ara) در ژانر درام و کمدی محصول سال ۲۰۲۰ برگرفته از سریال فرانسوی Dix Pour cent به سفارش کانال Star Tv میباشددر این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت ۱۱۰ سریال ترکی با منیجرم تماس بگیر را می توانید مطالعه کنید. با ما همراه باشید. این سریال به کارگردانی علی بیلگین، امید و ناامیدی‌ها، جنگ‌ها و تلاش‌های کارکنان صنعت سینما را به تصویر می‌کشد. سریال ترکی با منیجرم تماس بگیر (Menajerimi Ara) در ژانر درام و کمدی محصول سال ۲۰۲۰ برگرفته از سریال فرانسوی Dix Pour cent به سفارش کانال Star Tv میباشد.

قسمت ۱۱۲ سریال ترکی با منیجرم تماس بگیر
قسمت ۱۱۲ سریال ترکی با منیجرم تماس بگیر

قسمت ۱۱۲ سریال ترکی با منیجرم تماس بگیر

چینار و امراه به محل فیلمبرداری آلپ رسیدند اونجا می‌بینند که او حسابی از نقشش خوشش اومده و تصمیم گرفته تا اون پروژه را انجام بده. گولن و کراج به سالن نمایش آیچا رفتن و درباره سناریو باهاش حرف میزنند آیچا خوشش میاد و میگه پروژه خوبیه موفق باشین سپس کراج بهش میگه اونا تورو میخوان آیچا میخوان تو نقش اول زن را بازی کنی، اگه گفتی نقش مقابلت را به کی دادند؟ آلپ نوروز. او با شنیدن اسم آلپ لبخند بر روی لبانش میاد و درباره محل فیلمبرداری میپرسه کراج بهش میگه فیلمبرداری خارج از استانبول آیچا به کراج می‌گه میدونی که نمیشه کراج نمایش موزیکال و من باید حتماً باشم آنها تمام تلاششان را می کنند تا او را راضی کنن. باریش موفق میش تا دجله را راضی کنه آن روز را به خودش مرخصی بده و در شیله بمانند دجله بهش میگه اما کارام چی پس؟ کی به اونا رسیدگی کنه؟ باریش بهش میگه به دستیارت میگی که کارها را انجام بده همونجوری که فریس به تو میگفت دجله موافقت می کنه.

کراج به گولن در آژانس میگه یه قرار داد تنظیم می کنی که کارگردان موافقت نکنه باهاش هر کاری که از دستت بر میاد انجام میدی تا آیچا برای نمایش موزیکال  رد بشه. کراج به اتاق جیدا میره که میبینه او در حال حرف زدن با دخترش است و جا میخوره بعد از قطع تماسش بهش میگه تا حالا تو رو اینقدر مهربون و دلسوز ندیده بودم برام جالب بود سپس بهش این خبر را میده که دجله موفق شده تا آلپر را راضی کنه بهت تبریک میگم برای آژانس خیلی خوب شد بازیگر ما تو اون فیلم بازی میکنه تو به دجله یه تشکر بدهکاری. جیدا بهش میگه من خوشحال نشدم برعکس ناراحت و عصبی هم شدم به خاطر دجله ای که حد خودشو نمیدونه و همیشه پاشو فراتر از حد مرزش میزاره کراج تعجب میکنه و میگه واقعاً تو رو درک نمیکنم این رفتارات واقعاً مبهمه واسم سپس بهش میگه نبینم با دجله بدرفتاری کنی و چشاتو واسش گرد کنی اون موقع معلوم نیست من باهات چه جوری رفتار کنم و از اتاقش بیرون میره.

چینار با آلپ صحبت میکنه و درباره موقعیت بد فیلمبرداری بهش میگه و تمام سعیش را می کنه تا از اون فیلم بیرون بیاد و زده بشه ازش. اما آلپ بهش میگه سناریو متفاوتیه دوست دارم امتحانش کنم. چینار که میبینه آلپ خوشش اومده دیگه ادامه نمیده موقع فیلمبرداری چینار به کارگردان پیشنهاد میده که فیلمنامه را تغییر بده و خودش بنویسه کارگردان هم قبول میکنه به خاطر همین چینار به آرزو زنگ می زنه و می گه اگه بیکاری لپ تاپ منو بردار و به این لوکیشنی که می فرستم بیار سپس به امراه میگه تا به آژانس برگرده و یه جوری وانمود کنه و به گوش کراج برسونه که آلپ از سناریو حسابی خوشش اومده و قبول کرده امراه وقتی به آژانس برمیگرده کراج او را میبینه و به اتاق چینار میره و سناریو را روی میزش میبینه سپس از امراه میپرسه که درباره سناریو با آلپ صحبت کردین؟ قبول کرد یا نه؟ امراه میگه آره خیلی خوشش اومد قبول کرد. کراج یکدستی میزنه و میگه حتما واسش توضیح دادی درباره فیلم که خوشش اومده دیگه؟! امراه بهش میگه نه سناریو رو دادیم بهش خودش خوند کراج میخنده و به سناریو روی میز چینار اشاره میکنه و میگه هنوز یه سری از کارها رو یاد نگرفتی به مرور زمان یاد میگیری و با خنده از اونجا میره.

دجله و باریش کل روز را در شیله خوش میگذرونن و به جاهای دیدنیش میرن سپس وقتی در تراس نشستن تلفن دجله زنگ میخوره که میبینه کارگردان بازیگر کودکش به اسم ملک داره باهاش تماس میگیره وقتی جواب میده کارگردان بهش میگه برای ملک اتفاقی پیش اومده تا نیم ساعت دیگه اینجا باشین تا با همدیگه درباره‌اش صحبت کنیم او به کارگردان میگه من یه جای دور از استانبولم ولی بزارین ببینم چی میشه سپس به باریش میگه بهتره که برگردیم به استانبول برای ملک اتفاقی افتاده باریش بهش یادآوری میکنه که لازم نیست که خودش به همه کارها رسیدگی کنی و به دستیارت یعنی مرال بگو دجله بهش زنگ میزنه و میگه الان واست یه لوکیشن میفرستم باید بری اونجا برای ملک اتفاقی افتاده برو ببین که چی شده به منم خبر بده، از طرفی باریش به مرال میگه جایی که باید بری کمی دوره به آیدین زنگ میزنم که باهم دیگه برین مرال بهش میگه لازم نیست خودم میرم اما باریش حرف خودش رو میزنه.

کراج دسته گل با نوشیدنی و پاپ کورن گرفته و به خانه جیدا میره و بهش میگه اومدم تا با همدیگه فیلم ببینیم آنها با هم دیگه سر فیلم و نظراتشون بحث می‌کنند سپس جیدا بهش میگه بهتره امشب بری به خونه خودت کراج با کلافگی می‌گه نمی گفتی هم خودم نمی موندم و می رفتم و از خانه بیرون میره سپس زنگ در خانه را دوباره می زنه و به بهانه ی برداشتن موبایلش برمیگرده این کار را سه بار با بهانه های مختلف انجام میده و در آخر وقتی زنگ در را میزنه جیدا خندش میگیره و میگه باز چرا برگشتی و کراج بهش میگه که می خواد بمونه و باهم دیگه آشتی میکنن. مرال با آیدین به صحنه فیلمبرداری می‌رسند مرال بعد از معرفی خودش به کارگردان میگه چه اتفاقی افتاده؟ اما کارگردان عکسی بهش نشون میده که دست ملک کاملاً کبوده و بهش میگه این چیزی نیست که بتونیم خودمون حلش کنیم بهتره دجله هرچه سریع تر بیاد اینجا مرال ماجرا را به دجله توضیح میده و آنها سراسیمه به سمت صحنه فیلم برداری می‌روند.

کارگردان به دجله میگه اوایل وقتی دستای کبودش را می دیدم با خودم میگفتم خوب بچه است بازی میکنه میخوره این ور اون ور اما وقتی امروز کبودیهای روی گردنش دیدم فهمیدم موضوع جدیه و ملک اصلاً دوست نداره فیلمبرداری زود تموم شه انگاری از خونه فراریه باید مشکلش را هرچه سریعتر حل کنیم دجله حسابی حالش گرفته میشه و وقتی با دوستانش برای خوردن شام به رستوران میرن باهاشون درد دل میکنه و میگه چه جوری میتونن یه بچه ای که نمی تونه از خودش هنوز دفاع کنه را کتک میزنن آیدین میگه این کار یه مادر فکر نکنم باشه باریش میگه حتما کار پدرشه…

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest
0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا