خلاصه داستان قسمت ۱۱۳ سریال ترکی با منیجرم تماس بگیر + عکس

در این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت ۱۱۳ سریال ترکی با منیجرم تماس بگیر را می توانید مطالعه کنید. با ما همراه باشید. این سریال به کارگردانی علی بیلگین، امید و ناامیدی‌ها، جنگ‌ها و تلاش‌های کارکنان صنعت سینما را به تصویر می‌کشد. سریال ترکی با منیجرم تماس بگیر (Menajerimi Ara) در ژانر درام و کمدی محصول سال ۲۰۲۰ برگرفته از سریال فرانسوی Dix Pour cent به سفارش کانال Star Tv میباشددر این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت ۱۱۰ سریال ترکی با منیجرم تماس بگیر را می توانید مطالعه کنید. با ما همراه باشید. این سریال به کارگردانی علی بیلگین، امید و ناامیدی‌ها، جنگ‌ها و تلاش‌های کارکنان صنعت سینما را به تصویر می‌کشد. سریال ترکی با منیجرم تماس بگیر (Menajerimi Ara) در ژانر درام و کمدی محصول سال ۲۰۲۰ برگرفته از سریال فرانسوی Dix Pour cent به سفارش کانال Star Tv میباشد.

قسمت ۱۱۳ سریال ترکی با منیجرم تماس بگیر
قسمت ۱۱۳ سریال ترکی با منیجرم تماس بگیر

قسمت ۱۱۳ سریال ترکی با منیجرم تماس بگیر

پریده از آنجایی که کراج بهش گفته بود که با عالیه حرف بزنه و از آیچا تو نمایش موزیکالش منصرفش کنه در ازاش برای بازیگر های سن بالا از بازیگرهای او استفاده کنند پیش کارگردان تئاتر آیچا میره و بهش میگه به نظرتون آیچا برای این نقش مناسب هست؟ دختر خیلی دم دمی مزاجیه، فکر می کنی از پس این نقش خوب برمیاد؟ سپس به عالیه میگه بیا بریم کمی حرف بزنیم، دختر خیلی خوبیه اما کمی سخت گیره مشکل رختخواب داره تو گفتی میخوای این نمایش به جاهای بزرگتری برسه به اجرا در فضای باز به فستیوال ها آیچا آدمیه که برمیگرده بهت میگه رختخوابم خوب نبود چون خوب نبود بدخواب شدم، اینجا عقرب داره نمیتونم بخوابم، دیر خوابم برد و یهو میبینی که فردای آن شب دیر میرسه به همه اینا فکر کن خیلی دختر خوبیه اما خب چیکار کنیم نسل جدید دیگه با ما خیلی فرق دارن، عالیه کارگردان تئاتر آیچا تو فکر فرو میره.

از طرفی کراج نقشه کشیده و پیش هم بازیه آیچا میره و بهش میگه الان داشتم با آیچا حرف میزدم داشت درباره بد بازی کردن یه نفر میگفت خیلی عجیب بود و متاثر شدم، همبازی بهش میگه کیو میگفت؟ چرا میگه نمیدونم اسمشو نگفت ولی نقش مریم را بازی می‌کنه. او حسابی جا میخوره و میگه نقش مریم را که من دارم بازی می کنم کراج بهش میگه نه بابا مگه میشه تو به این خوبی داری بازی می کنی حتماً من اشتباه شنیدم که گفت ریتم خوب نمیگیره حس تو بازیش نیست و با لبخند از اونجا میره. سر تمرین بازیگر نقش مریم با آیچا در حال تمرین کردن هستند که یکدفعه مریم از کوره در میره و به آیچا میگه تو مشکلت با من چیه؟ اگه مشکلی داری چرا نمیای تو روی خودم بگی میری پشت سرم حرف میزنی؟ آیچا که از چیزی خبر نداره بهش میگه درباره چی داری حرف میزنی؟ نمیفهمم میدونم استرس نمایش را داری اما منم استرس دارم بهتر کنترل کنیم خودمونو.

عالیه سراغ اون میره بعد ازشون میپرسه که مشکل کجاست اگه با هم مشکلی دارین برین با همدیگه حلش کنین بعد بیاین روی سن تمرین کنیم. کراج از دور با لبخند نگاه میکنه ولی آیچا از دل مریم در میاره و بهش میگه بهتره با هم بریم یه قهوه بخوریم و درباره‌اش حرف بزنیم کراج که میبینه آنها دوباره رابطه شان در حال خوب شدن است کلافه میشه. در آخر کراج آیچا را به پشت صحنه میبره و بهش میگه میتونی با این کارگردان کار کنی؟ حس می کنم خیلی آدم خشک و سرسختی بود و تمام تلاشش را می کند تا آیچا از بازی در تئاتر با این کارگردان منصرف کنه آیچا بهش میگه من برای استاد عالیه ارزش زیادی قائلم واقعاً استاد خوبیه ولی راسیتش من اذیت میشم یه نگاه از بالا بین داره به آدم اصلا خوشم نمیاد من سناریو سریال جزیره را خواندم خیلی خوشم اومده ازش واقعا عاشقش شدم.

کراج خوشحال میشه و متوجه میشه که بقیه نقشه ای که کشیده بود داره به خوبی اجرا میشه، این حرف ها را با میکروفون گفته بود تا عالیه بشنوه، او با شنیدن این حرف ها ناراحت میشه و آیچا را از نمایش حذف میکنه. چینار بعد از تمام کردن سناریو به کارگردان نشان میده کارگردان سریال ازش خوشش میاد از طرفی هم آلپ که میبینه چینار این همه داره تلاش میکنه برای سریال داستان جزیره قبول میکنه که همان سناریو چینار را بازی کند. طغرل متوجه میشه که آلپر به اتاق دجله رفته به خاطر همین پیش جدا میره و این خبر را بهش میده. جیدا به طرف اتاق دجله میره تا با آلپر صحبت کنه. وقتی به اونجا میره آلپر به جیدا میگه من با تو هیچ حرفی ندارم دیگه باهات کارم نمی کنم از این به بعد مدیر برنامه‌های من دجله هستش. او با شنیدن این حرف حسابی شوکه میشه و با عصبانیت به دجله نگاه می کنه، دجله بهش میگه من میخواستم بهتون بگم جیدا خانم اما وقت پیدا نکردم، جیدا ازش رو برمیگردونه و با عصبانیت از اتاقش بیرون میره. بعد از چند دقیقه جیدا پیش آلپر میره و ازش همان تستی که کارگردان اسپانیایی ازش خواسته بود را میگیره که خیلی هم خوب درمیاد.

سلیم کارگردان سریال داستان جزیره از کراج و چینار حسابی تشکر می کنه که توانستند بازیگرهای مورد علاقه اش رو برای پروژه جدیدش راضی کنن. بعد از چند دقیقه وقتی آلپ و آیچا سر جلسه حاضر میشن با دیدن همدیگه لبخند میزنن سپس شروع می‌کنند به تمرین کردن. دجله با خانواده ملک قرار ملاقات میزاره تا بفهمه در خانواده‌اش مشکلی هست یا نه و دلیل کبودی های روی بدن ملک را چیه؟! وقتی سر صحبت را باز میکنه خواهر بزرگتر ملک به بهانه دستشویی از آن جا میره، دجله متوجه میشه که یه مشکلی هست سپس به دنبال او میرود وقتی ماجرا رو ازش میپرسه خواهر بزرگتر ملک زیر گریه می زنه و میگه همش تقصیر منه من این بلاها را سر ملک آوردم همه توجه ها به سمت ملک هستش. انگار فقط اون وجود داره منم حرصم میگیره. دجله او را درک میکنه و به آغوشش میکشه. همه مدیر برنامه ها در آژانس با دستیار هاشون جشن میگیرن و خوشحالی می‌کنن که تونستن همه چیز را به خوبی انجام بدن و موفق شدند که آیچا و آلپ را تو این سریال داشته باشند.

بعد از چند دقیقه به آنها ملحق می شه و می گه من موفق شدم که آلپر را برای نقش استانبول تو سریال خانه کاغذی راضی کنم همگی بهش تبریک میگن که جیدا بهش چشم میدوزه و به دجله با کنایه میگه منم بهت تبریک میگم که تونستی بازیگر منو ازم بدزدی. او با شنیدن این حرف کمی خجالت میکشه و معذب می شود همان موقع به کراج زنگ می‌زنند و بهش اطلاع میدهند که بازیگرش مصطفی از سر ست فیلمبرداری غیبش زده و سر صحنه نیست به خاطر همین فیلمبرداری متوقف شده و نمیدونن باید چه کار کنن. کراج که با شنیدن این خبر کلافه میشه و به خاطر اینکه دوباره یک مشکل جدید براش پیش اومده با کلافگی به بقیه چشم می‌دوزد‌…

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی با منیجرم تماس بگیر + عکس

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest
0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا