خلاصه داستان قسمت ۱۱۶ سریال ترکی با منیجرم تماس بگیر + عکس

در این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت ۱۱۶ سریال ترکی با منیجرم تماس بگیر را می توانید مطالعه کنید. با ما همراه باشید. این سریال به کارگردانی علی بیلگین، امید و ناامیدی‌ها، جنگ‌ها و تلاش‌های کارکنان صنعت سینما را به تصویر می‌کشد. سریال ترکی با منیجرم تماس بگیر (Menajerimi Ara) در ژانر درام و کمدی محصول سال ۲۰۲۰ برگرفته از سریال فرانسوی Dix Pour cent به سفارش کانال Star Tv میباشد

قسمت ۱۱۶ سریال ترکی با منیجرم تماس بگیر
قسمت ۱۱۶ سریال ترکی با منیجرم تماس بگیر

قسمت ۱۱۶ سریال ترکی با منیجرم تماس بگیر

گولن از آقا کراج میپرسه که از مصطفی چه خبر؟ او میگه هیچ خبری هنوز نیست فقط یه حرفایی درباره عشق ممنوعه زد، گولن بهش میگه هر وقت اسم عشق ممنوعه را میشنوم یاد عشق پرشور آنها تو سریال می افتم جایی که با همدیگه قرار های یواشکیشونو میزاشتن. کراج بهش میگه مصطفی هم درباره یه مکان در سریال عشق ممنوعه میگفت سپس بهش میگه پاشو سریع بریم اونجا. همان موقع جیدا از راه میرسه و میگه تو نمیخواد باهاش بری من خودم میرم و با کراج باهم دیگه به طرف لوکیشن سریال عشق ممنوعه میرن. یکی از فیلمنامه نویس های پریده پیشش میره و بهش میگه یه نفر فیلمنامه منو دزدیده و کپیشو یک فیلمنامه نوشته، پریده آنها را با همدیگه تطبیق میده و بهش میگه این خود دزدیه من نمیزارم این اتفاق بیفته نمیزارم یه نفر از راه برسه و ۱۴۰ صفحه فیلمنامه ای را که فیلمنامه نویس من تو یه هفته نوشته را از روش کپی کنه. دجله فکری به سرش میزنه و به چینار میگه. چینار به دجله میگه اگه مشکل دیدم و تیمور حل بشه من برات یه جایزه دارم. چینار خودش یه دسته گل میگیره از گل های مورد علاقه دیدم و به دنبالش میره.

دیدم از دیدن چینار شوکه میشه، آنها با همدیگه به طرفه وکیل میرن. دجله به سراغ وکیل به اسم آرمان میره و ماجرا رو بهش میگه. دجله میگه من به تو ایمان دارم و مطمئنم که آنها را با هم دیگه آشتی میدین وکیل میگه من فقط سعی می کنم تا رابطه شون رو نگه دارم بقیه دیگه پای خودشون سپس وکیل را به مکان قرارشان میبرد. تیمور با دیدن وکیل بهش میگه هر کاری که لازم انجام بدین تا ما از هم طلاق بگیریم دیدم که دلش راضی نیست به طلاق وقتی تو موقعیتش قرار گرفته با استرس بهش نگاه می کنه. وکیل بهشون میگه طلاق گرفتن به این راحتی نیست باید به دادگاه ثابت کنین که این زندگی دیگه درست بشو نیست به خاطر همین من چند تا سوال ازتون می پرسم و شما باید به خوبی جوابمو بدین. جیدا و کراج به لوکیشن میرن اما با دیدن اونجا متوجه میشن که اشتباه فکر می‌کردند و به طرف آژانس برمی‌گردن. بکیر با اکانت فیک در فضای مجازی هر خبری که تو آژانس میشنوه را منتشر می‌کنه. پریده با فیلمنامه نویسش ارهان پیش تهیه‌کننده سریال میرن که فیلم نامه شو دزدیده بودن.

پریده به تهیه‌کننده میگه فیلمنامه نویستون سناریویی که نوشته کپیه. تهیه کننده با خونسردی میگه دیگه الان همه فیلمنامه ها کپی شدند و از روی قدیمی ها می نویسند کی دیگه کپی نمی کنه؟ پریده بهشون میگه اگه بسازین ما شکایت میکنیم تهیه کننده میگه باشه پس ما همدیگر را تو دادگاه می‌بینیم. پریده و ارهان در حال برگشت به آژانس هستند که تو مسیر ارهان دستیار قدیمی‌اش را میبینه و بهش میگه تو به چه حقی فیلمنامه منو دزدیدی و با تغییر دادن اسامی کاراکتر ها سریالش می‌کنی؟ او به ارهان میگه تو از من دزدیدی نه من از تو! ارهان عصبانی میشه و میگه این داستان واقعی پدربزرگ و مادربزرگ من بوده که برات تعریف کردم بعد از کمی کل کل کردن بهش میگه همیشه فیلمنامه‌نویس های بیکار به کسانی که کار پیدا کردن و در حال فعالیتن حسودی می کنن.

تو هم الان همینجوری. ارهان بهش میگه من نمیزارم این سریال ساخت و پخش بشه، بعد از چند دقیقه دعوای لفظی آن ها بالا می گیره و ارهان با کله ضربه ای تو صورت او میزنه، پریده شوکه شده و نمیدونه باید چیکار کنه. کراج و جیدا وقتی به آژانس برمیگردن بهشون اطلاع می دهند که فیلمنامه نویس سریال گودال منتظر کراج هستش. او از اینکه قسمت آخر سریال لو رفت گلگی میکنه و ازش میخواد تا جلوی پخش شدنشو بگیره. کراج کمی با او صحبت میکنه و بهش میگه تو خیالت راحت باشه من همه کارها رو راست و ریست می کنم. کراج کلافه میشه و به گولن میگه همه مشکل ها یه دفعه میریزه رو سر آدم، منم به همه آنها میگم غصه نخورین درست می کنم اما نمیدونم الان باید چیکار کنم؟ دارم دیوونه میشم!

جیدا از پشت سر میاد و بهش میگه نگران نباش من بهت کمک می کنم خودمو گذاشتم جای طرفدار مصطفی و به خودم گفتم اگه دچار یک عشق‌ممنوعه بشم کجا میتونم ببرمش؟ یه لوکیشن به ذهنم رسیده کراج ازش میپرسه کجاست؟ جیدا بهش میگه یالا راه بیفت میبرمت اونجا و آرنج کراج را میگیره و میره. گولن با دیدن آنها و حرف های جیدا حسابی جا میخوره. آیسل قهوه ترک میریزه و میگه برات قهوه ریختم، مدد دستاتو باز می کنم ولی قول بده که خطایی ازت سر نزنه مصطفی قبول میکنه که آیسل به محض باز کردن دستاش ماشینی را بیرون ویلا میبینه و حسابی میترسه.  مصطفی از فرصت استفاده کرده و سعی میکنه تا اسلحه را ازش بگیره بلافاصله پلیس ها هم میان و به طرف در ورودی ویلا میرن یک دفعه صدای شلیک تیر میاد و همگی استرس می‌گیرند که نکنه برای مصطفی اتفاقی افتاده! سپس آیسل را دستگیر می‌کنند و میبرن.

مصطفی تو مسیر برگشت به فیلم برداری به کراج میگه تا حالا همچین زن دیوانه ای ندیده بودم خیلی عجیب بود واقعا! کراج میخنده و میگه من دیوانه های زیادی را دیدم اما این دیگه زده رو دست همه آنها سپس به سمت صحنه فیلمبرداری میرن و عوامل سریال گودال با دیدن مصطفی خوشحال میشن. دیدم و تیمور با مشاوره ای که انجام دادن حس درونشان شعله ور میشه و به هم دیگه ابراز علاقه میکنند. چینار و دجله با دیدن آنها خوشحال می شوند و باهاشون برای فردا سر صحنه فیلمبرداری قرار میذارن. باریش سر صحنه فیلمبرداری است که کارگردان دو تا پوستر بهش نشون میده که یکی را انتخاب کند. یکی از پوسترها که صورت باریش و ایرم به همدیگه نزدیک هست باریش باهاش مخالفت میکنه و میگه این اصلا خوب نیست اما کارگردان میگه ولی به نظر من خیلی بهتر از اون یکیه باریش بهش میگه نه به نظرم اصلا خوب نیست. کل پوستر کله‌ست و تصویری از پس زمینه نیست سپس به فیلمبرداریشان ادامه می دهند. دجله به اونجا میاد و از روزمرگیش به باریش میگه….

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی با منیجرم تماس بگیر + عکس

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest
0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا