خلاصه داستان قسمت ۱۲ سریال ترکی محکوم mahkum به همراه پخش آنلاین

در این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت ۱۲ سریال ترکی محکوم را برای علاقمندان به این سریال قرار داده ایم. برای خواندن این قسمت از سریال ما را همراهی کنید. سریال ترکی محکوم سریالی در ژانر اکشن و درام است که به خوبی توانسته خود را در دل بینندگان و منتقدین جا کند. کارگردان این سریال ولکان کوجاتورک (Volkan Kocatürk) است و بازیگرانی چون اونور تونا، اسماعیل حاجی‌اوغلو و سرای کایا در آن بازی می‌کنند. پخش سریال ترکیه ای محکوم از ۱۴ دسامبر ۲۰۲۱ (۲۳ آذر ۱۴۰۰) از شبکه FOX آغاز شده است. سریال محکوم به صورت دوبله فارسی از شنبه تا چهارشنبه ساعت ۲۱ از شبکه mbc persia و تکرارش روز بعد ساعات ۰۹:۰۰ و ۱۶:۴۵ پخش می شود.

قسمت ۱۲ سریال ترکی محکوم
قسمت ۱۲ سریال ترکی محکوم

خلاصه داستان قسمت ۱۲ سریال ترکی محکوم

نگهبان زندان حاجی و فیرات را به حیاط می برد تا دیوارهای آنجا را رنگ کنند. حاجی از فیرات میپرسه که چه چیزهایی یادش اومده سپس نقاشی ماهی را روی دیوار می کشد و بهش میگه همچین طرحیو تو انفرادی کشیده بودی فیرات تعجب می کند و تو فکر فرو میره و به یاد می آورد که همان روزی که پلیس ها آمده بودند او کارت حافظه دوربین را برای پنهان کردن تو آکواریوم انداخته بود. تولد جان است و آنها به خانه زاهد رفتن آنجا بعد از عکس یادگاری شمع ها را فوت میکنه سپس تومریس موزیک میزاره و شروع میکنند به رقصیدن. ساشا به باریش زنگ میزنه و میگه اون فردی که از ماجرا خبر داره را شناسایی کرده و فردی به نام ظفر است که یک پلیس برکنار شده ست و یکی از دوستای صمیمی و نزدیک فیرات می باشد. او به صورت رمزی بهش می فهماند تا کار او را تمام کند فیرات در زندان با تلفن حاجی به جمره به صورت پنهانی زنگ می زند و بهش میگه تا به خانه اش برود و کارت حافظه دوربین را از توی آکواریوم بردارد. جمره به سختی موفق می‌شود تا کارت حافظه دوربین را از آکواریوم در بیاورد و خوشحال میشه. همان موقع ظفر به جمره زنگ میزنه و بهش میگه اطلاعاتی دارد برای دادگاه فیرات که دو روز دیگه است به دردشان بخورد سپس ازش میخواد تا همدیگر را ببیند. همان موقع ساشا با کامیون با ماشین ظفر تصادف میکند و از ماشین پیاده میشه و تمام مدارک باریش را که در دستش بود از تو ماشین بر میداره. ظفر حسابی مجروح شده اما قبل از بیهوش شدن به یاد می آورد که  ملاقات فیرات رفته بود و بهش یادآوری کرده بود که او به دنبال فردی به نام باریش یساری برود تا دستگیرش کنه و حتی مدارکی هم پیدا کرده بود اما باید ماجرا را به یاد بیاورد!

دادگاه فیرات و علی در یک روز است و فیرات به علی کمک می‌کند تا دفاعیه خوبی انجام دهد تا کمترین مجازات را بگیرد. جمره به قاضی میگه آزمایش ‏dna داخل چمدان رسیده و نشون میده که هیچ dna از نازلی پیدا نشده یعنی این که جنازه تو چمدون نبوده شاید هم هنوز نازلی زنده است و نمرده باشه طاهر میگه امکان دارد که فیرات خیلی خوب جنازه نازلی را بسته بندی کرده بوده و به چمدان چیزی سرایت نکرده باشه جمره کارت حافظه دوربین را به قاضی می دهد. بعد از پخش فیلم میگه زینب وقتی روی زمین افتاده بود انگاری دوربین را روشن کرده اما به خاطر خیس شدن کارت حافظه دوربین نتوانستیم که صدا را ریکاوری کنیم در فیلم نشان می دهد که زینب روی زمین افتاده و در حال حرف زدن است و مردی در کنارش ایستاده که فقط کفش هایش معلوم است جمره به قاضی میگه از آنجایی که در این ساعت فیرات در خانه اش خواب بوده نمی‌توانسته با کفش در خانه خودش راه برود هر کسی که قاتل است از بیرون اومده و فیرات نمیتونه باشه. طاهر دوباره برخلاف فیرات صحبت میکنه و میگه اگه این حقیقت داره چرا فیرات اصلاً درباره فیلم چیزی بهمون نگفته بوده؟ و فیلم اولین اعتراف فیرات را پخش میکند که در آن گفته بود که کشتن زینب و نازلی کار او بوده و از قاضی برای فیرات اشد مجازات را می خواد که حبس ابد هستش. فیرات با ناباوری به طاهر که دوستش هست نگاه می‌کند و از اینکه چیزی به یاد نمی آورد حسابی کلافه و پریشان می شود و شروع میکند به گریه کردن. از اخبار حکم فیرات منتشر می‌شود و باریش با دیدن این خبر حسابی خوشحال میشه. ساشا به باریش یادآوری می کند که شب با فردا قرار دارد.

علی و فیرات را به زندان برمی گرداند علی حسابی خوشحال است و به زندانیان این خبر را میدهد که فردا آزاد میشود به لطف کمک های فیرات همگی خوشحال میشن و از طرفی وقتی چهره ناراحت و گرفته فیرات را میبینند متوجه میشوند که نتیجه دادگاهش خیلی خوب پیش نرفته. فردا از رفتارهای باریش تعجب می کند و این حدس را می زند که شاید اصلاً او ساواش نباشه. نیمه شب وقتی باریش خواب است فردا به یاد می‌آورد که روی سینه باریش جای یک زخم بود پتو را کنار می‌زند اما رد زخمی روی سینش نمی بیند و تو فکر فرو میره. در نیمه شب از شدت کلافگی و پریشانی از اینکه چیزی به یاد نمی آورد به سرویس بهداشتی میره و پارچه را از میله ی پنجره ی آنجا آویزان می کند سپس از صندلی بالا می رود تا خودش را حلق آویز کنه همان موقع علی به سرویس بهداشتی میرود و با دیدن فیرات شعری را که او برای نازلی همیشه میخوند می خواند. فیرات با شنیدن این شعر از زبان علی متعجب می شود علی به فیرات میگه من میدونم که تو اونارو نکشتی بلکه من کشتم فیرات با وحشت به علی نگاه میکند…..

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی محکوم Mahkum + عکس

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest
0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا