خلاصه داستان قسمت ۱۳ سریال ترکی بابا + تصویر

در این مطلب از سایت جدولیاب برای طرفداران خلاصه داستان قسمت ۱۳ سریال ترکی بابا را گذاشته ایم، برای خواندن این مطلب ما را همراهی کنید. بابا Baba (عنوان انگلیسی: the father) یک سریال درام ترکی محصول ۲۰۲۲ با بازی Haluk Bilginer و Tolga Sarıtaş است که قسمت اول آن در تاریخ ۱۵ فوریه ۲۰۲۲ از شبکه Show TV منتشر شد. حال دوبله فارسی این سریال از شنبه تا چهارشنبه از شبکه جم سریز راس ساعت ۲۰ پخش می شود. داستان سریال پدر ما (بابا) در مورد امین ساروهانلی است که پدری مستبد است که وقتی تنها وارث یک ثروت قابل توجه می شود، برای حفظ خانواده اش تلاش می کند. آیا امین ساروهانلی در حفظ خانواده موفق خواهد شد؟

قسمت ۱۳ سریال ترکی بابا
قسمت ۱۳ سریال ترکی بابا

خلاصه داستان قسمت ۱۳ سریال ترکی بابا

قدیر به شرکت میره و به بوراک میگه یعنی تو این شرکت به این بزرگی ۴۰ میلیون پیدا نمیشه؟ بوراک میگه هر پولی که در میاد و وارد این شرکت میشه باید جاهای دیگه ریخته بشه وگرنه از پس خرج ها بر نمی آییم و دو روزه این شرکت از پا در میاد. آن دو نفر به اتاق امین می روند و بهش میگن که ایلهان دو روز دیگه قسط اول پولشو میخواد امین جا میخوره و میگه یعنی چی؟ شب خوابیده صبح بیدار شده گفته پولمو بدین؟ مگه میشه؟ سپس به قدیر اشاره میکنه و میگه حتماً تو کاری کردی و پا رو دمش گذاشتی! قدیر تایید میکنه و میگه آره وقتی دیدم اون جوری باهات صحبت کرد نتونستم خودمو کنترل کنم و باهاش دعوا کردم امین بهش میگه خوبه حداقل نمیتونی دروغ بگی راستشو میگی و هر کاری یه تاوانی داره سپس از اتاق بیرون میره. قدیر رو به بوراک میگه یعنی هیچ راهی وجود نداره؟ بوراک میگه چرا یه راه هستش. دختر ها در کتابخانه به طرف قدیر جان می روند و شروع می کنند باهاش خوش و بش کردن زینب کلافه میشه و با آنها بحث میکنه دختر ها دوباره با او کل کل و مسخره اش می کنند زینب با شنیدن این حرف ها با عصبانیت به طرفشون حمله میکنه که قدیر جان جلویش را میگیرد سپس بهشون میگه شما ارزشی ندارین که به خاطرتون ادبمو ببرم زیر سوال سپس دست قدیر جان را می گیرد و دو قدم به عقب میروند که به میز می خورند و وسایل میریزه رو زمین قدیر جان و زینب عذرخواهی می‌کنند و شروع میکنند به جمع کردن وسایل. یکی از دختر ها از فرصت استفاده میکنه و وسیله ای از فروشگاه برمیداره و تو کیف زینب میزاره. موقع رفتن از فروشگاه نگهبان کیف زینب را میبینه و کالای حساب نشده را از تو کیفش برمیدارد آنها جا می خورند.

بوراک به قدیر میگه یه کارخونه شیر بود که آقا مهمت قبل از مرگش گرفته بود و میخواست ارتقا پش بده اما موفق نشد یه مدتی تصمیم گرفته بود که اونجارو بفروشه خریدار هم پیدا کرده بود اما قبل از تمام شدن کارهای فروش فوت کرد میتونیم با فروش این کارخانه بدهی ایلهان را بدیم قدیر میگه فکر خوبیه اما اول باید با پدرم مشورت کنم. در کافه آن پسر به کبری میگه اگه دوست داری شب بیا با هم دیگه خوش بگذرونیم کبری لبخند میزنه و میگه نمیدونم بتونم بیام یا نه! جانسو آن‌ها را باهم دیگه میبینه و پیش کبری میره و بهش میگه کاری که میگم را انجام بده لیوان آب را بردار و روی اون پسر بریز کبری این کارو میکنه سپس با جانسو در حال بیرون رفتن از کافه هستند که جانسو بهش میگه حرف میزنی خوش میگذرونی تموم میشه میره، نذار از یه حدی بیشتر بهت نزدیک بشن اجازه نده. جلوی در کافه با تعداد زیادی خبرنگار روبرو میشن که جانسو سریعاً پالتو مشکی را روی سر کبری میندازه و سوار ماشینش میکنه کبری استرس گرفته و میگه اگه دوباره فیلمم پخش بشه چیکار کنم؟ جانسو بهش میگه دو دقیقه ساکت باش ببینم چه غلطی باید بکنم. فیلمی که خبرنگار ها گرفتند سریع به دست ایلهان میرسه وداد بهش میگه تا شما دستور پخش ندین جایی این خبر درز نمیکنه مامور امنیتی زینب و قدیر جان را به اتاق نگهبانی می برد و بهشون میگه اعلام سرقت می کنم و تا آخر ماجرا میرهم. زینب با ترس و استرس بهشون میگه کار ما نبوده و دخترها حتماً برای اذیت اینکارو کردن مدیر فروشگاه کارت شناسایی آنها را میخواد وقتی چشمش به فامیلی آنها میافته لبخند میزنه و میگه ۱۰۰۰۰ لیر میگیرم گزارشی نمیدم چون میدونی دیگه آخر این کار زندان برای شماست تا زمانی که پول را در می آورد این کارت هایتان دست من میمونه.

ایلهان ثروت را صدا میزنه و فیلم کبری را بهش نشون میده و میگه تازه این فیلم گرفته شده اگه کاری که می گم نکنی همین فیلم هم عکس های خودت پخش میشه سپس ازش میخواد تا درباره قدیر اطلاعات بده درباره زندگی شخصیش و نقاط ضعفش. از آدمهای ایلهان به مدرسه‌ای که سویل آنجا کار میکنه میره و بسته پولی به مدیر مدرسه میده و میگه که سویل را اخراج کنه از طرف قدیر برای سویل دسته گل و پاکت هدیه ارسال میشه او با باز کردن هدیه کتابی را می بیند که با قدیر باهاش خاطره دارند حسابی خوشحال میشه و بهش زنگ میزند تا تشکر کنه مدیر مدرسه سویل را صدا میزنه و میگه این کارها جای اینجا نیست و برای این موضوع سرش غر میزنه سویل میگه شما خیلی وقته دنبال بهونه هستین تا من از اینجا برم خیالتون راحت فردا استعفا نامه را میارم براتون. زینب از اتاق مادرش چند سکه برمیدارد و پیش مدیر فروشگاه میره بهش میگه همین اندازه سکه دوباره بیار تا دوتاشو ببری زینب کلافه میشه و ازش میخواد تا کارت قدیر جان را حداقل بدهد وقتی پیش قدیر جان برمیگرده وانمود میکنه که جفت کارت ها را گرفته. شب ثروت به اتاق کبری میره و میگه یه غلطی کردی که باعث شد کاری که نباید میکردم را بکنم! کبری عذرخواهی میکنه و میگه که دیگه تکرار نمیشه ثروت میگه این دفعه حل شد اما یک بار دیگه همچین اتفاقی بیفته من میدونم با تو. بعد از رفتنش کبری به جانسو زنگ میزنه و میگه بابام فیلمو دیده بود و موضوع را حل کرد جانسو بهش میگه طبق قرارمون من کارمو کردم حالا نوبت توئه که منو با قدیر جان جور کنی….

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی بابا (Baba) + عکس

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest
0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا