خلاصه داستان قسمت ۱۳ سریال ترکی محکوم mahkum به همراه تصویر

در این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت ۱۳ سریال ترکی محکوم را برای علاقمندان به این سریال قرار داده ایم. برای خواندن این قسمت از سریال ما را همراهی کنید. سریال ترکی محکوم سریالی در ژانر اکشن و درام است که به خوبی توانسته خود را در دل بینندگان و منتقدین جا کند. کارگردان این سریال ولکان کوجاتورک (Volkan Kocatürk) است و بازیگرانی چون اونور تونا، اسماعیل حاجی‌اوغلو و سرای کایا در آن بازی می‌کنند. پخش سریال ترکیه ای محکوم از ۱۴ دسامبر ۲۰۲۱ (۲۳ آذر ۱۴۰۰) از شبکه FOX آغاز شده است. سریال محکوم به صورت دوبله فارسی از شنبه تا چهارشنبه ساعت ۲۱ از شبکه mbc persia و تکرارش روز بعد ساعات ۰۹:۰۰ و ۱۶:۴۵ پخش می شود.

قسمت ۱۳ سریال ترکی محکوم
قسمت ۱۳ سریال ترکی محکوم

خلاصه داستان قسمت ۱۳ سریال ترکی محکوم

فیرات با شنیدن این قضیه حسابی شوکه میشه و از روی صندلی پایین می آید او با ناباوری میگه تو دیگه کی هستی؟ تو با خانواده من چیکار کردی؟ و به طرفش حمله میکنه و با صدای بلند چند بار ازش میپرسه کی هست و چیکار کرده اما علی هیچ جوابی ندارد تا بهش بده. همه زندانی ها از سر و صدا بیدار و دور آن ها جمع می شوند. نگهبان از راه میرسه و فیرات را به سلول انفرادی میبرد. بین راه مدام فریاد می‌زند و میگه او خانواده منو کشته! فیرات به خاطر می آورد که تمام این مدت داشته به او کمک می کرده تا هرچه سریعتر علی از زندان آزاد بشه به خاطر همین عصبانی می شود. باریش که موقع دیدن جنازه ساواش از زخم روی سینه اش باخبر بود قبل از رفتن پیش فردا با گریم زخم را رو سینش می کشد فردا زخم را روی سینه باریش میبینه اما هنوز که هنوزه خیالش راحت نیست و احساس می‌کند که یه چیزی این وسط میلنگه! همبند های فیرات از علی می پرسند که تو به فیرات چی گفتی که انقدر پریشون شد و به هم ریخت؟ اما علی چیزی بهشون نمیگه. فردای آن روز علی از زندان آزاد میشه و می رود. باریش وقتی به خانه میره بوگه ازش میپرسه که دیشب کجا بوده باریش تعجب می کنه و ازش می پرسه تو نگران حال من شدی؟ بوگه میگه چه ربطی داره؟ باریش در جواب میگه از چهره ات مشخصه که نگرانم شده بودی و هنوز دوسم داری! بوگه با مسخرگی میخنده و میگه اصلا هم اینجوری نیست و یادآوری می کند که کسی که اونو ترک کرد باریش بوده! باریش هم میگه اصلا هم اینطور نیست کسی که باهام نیومد و پیشم نموند تو بودی سپس به خاطر می آورند که سالهای پیش باریش به بوگه میگه که می خواد از این کشور بره سپس به بوگه پیشنهاد میده تا باهاش همراه بشه و وقتی مستقر شدند با هم ازدواج کنند اما بوگه بهش میگه من نمیتونم همراهت بیام و از باریش میخواد تا نره اما او بهش میگه جایی که زاهد باشه دیگه نمیتونه زندگی کنه و همدیگر را در آغوش میگیرند.

فیرات در سلول انفرادی است که به بهانه این که حالش بد است به مجاهد که نگهبان اونجاست میگه تا به داخل سلول پیشش بره. به محض ورود مجاهد،  او را در سلول زندانی می کنه و خودش بیرون میاد همزمان با بیرون رفتن فیرات، علی هم در حال آزاد شدن است که با دیدن علی یقه اش را می‌گیرد و ازش میپرسه که با خانواده‌اش چیکار کرده علی حسابی میترسد که همان موقع نگهبان ها از راه میرسند و علی از زندان خارج میشه. باریش به شرکت به اتاق زاهد میره که میبینه زاهد در حال تماشای اخبار است که درباره حکم حبس ابد فیرات داره میگه سپس با طعنه به باریش میگه نمیدونم چطور میشه یه نفر خانواده خودش را به قتل برسونه! ساشا به باریش زنگ میزنه و اطلاع میده که علی زودتر از موعدش از زندان آزاد شده و اون نفهمیده باریش به هم میریزه و ازش میخواد تا سریع او را پیدا کند. باریش به رئیس زندان زنگ میزنه و متوجه میشه که علی همبند فیرات بوده و درباره فیرات ازش سوال میپرسه که رئیس زندان بهش میگه تو انفرادیه. باریش بهش میگه فیرات نباید حق ملاقات با کسی را داشته باشه. رئیس دادستان کل در دادگستری به طاهر میگه به خاطر حکم حبس ابد فیرات ناراحته و باید فیرات جلسه تجدید نظر را امتحان کنه همان موقع جمره از راه میرسه طاهر از قصد میگه بعید میدونم فیرات با داشتن یک وکیل بی عرضه و بی دست و پا بتونه از این محکمه نجات پیدا کنه!

جمره عصبانی میشه و با طاهر کل کل و جر و بحث می کند و در آخر بهش میگه که دیگه نمیخواد همچین کاری را ادامه دهد و از دادگستری بیرون میرود. فیرات در سلول به یاد می آورده که یک روز در اتاق بازجویی بهش یه تلفن دادند و بعد از برقرار شدن ارتباط صدای دخترش نازلی را شنیده بود و فهمید که دخترش زنده است و با او صحبت کرد سپس به خاطر می آورد یه صدای ربات مانندی بهش گفته بود اگه میخواد دخترش زنده بمونه باید جرم را به گردن بگیرد و به جرمش اعتراف کند فیرات با یادآوری اینا گریه اش می گیرد و با خودش میگه که دخترم زنده است سپس حسابی خوشحال می شود و اشک شوق میریزد…..

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی محکوم Mahkum + عکس

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest
0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا