خلاصه داستان قسمت ۱۴۵ سریال ترکی آپارتمان بی گناهان + عکس

در این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت ۱۴۵ سریال ترکی آپارتمان بی گناهان را می توانید مطالعه کنید. با ما همراه باشید. این سریال ترکیه ای که یکی از پربیننده ترین و پربحث ترین سریال های شبکه تی آر تی محسوب می شود، بر اساس داستانی واقعی درباره بیماران یه روانپزشکی به نام گولسرن بوداییجی اغلو می باشد. پخش سریال ترکی آپارتمان بی گناهان در ژانر هیجان انگیز و درام در شبکه های ترکی از ۱۵ سپتامبر ۲۰۲۰ بود و از شبکه های جم تی وی از شهریور ۱۴۰۰ روی آنتن رفت.

قسمت ۱۴۵ سریال ترکی آپارتمان بی گناهان
قسمت ۱۴۵ سریال ترکی آپارتمان بی گناهان

خلاصه داستان قسمت ۱۴۵ سریال ترکی آپارتمان بی گناهان

گلبن تو اتاق پرو نمیدونه باید چیکار کنه و در آخر یه لباس را برمیداره و بیرون میره و به شنور خانم میگه اینو انتخاب کردم از این خوشم اومد. شنور لبخندی میزنه و میگه خوشگلترینشو انتخاب کردی آفرین گلبن. جاری های گلبن از رفتار گلبن حسابی جا خوردن و با همدیگه غیبتش را می کنند. یک نفر از آن‌ها میگه کاملا مشخص است که به بیماری وسواس دچار شده یکی دیگر از آن‌ها میگه حتما به خاطر فشارهای زیادی که تو خونشون بوده از طرف مادرش و خواهرش این شکلی شده. گلبن با شنیدن این حرف ها ناراحت میشه و چشمانش پر از اشک میشه شنور وقتی گلبن را میبینه متوجه میشه که حرف های آنها را شنیده به خاطر همین دلداریش میده و میگه خسته شدی دیگه دخترم بریم خونه. صفیه در خانه به دوران کودکی اش با گلبن فکر میکنه. روزهایی که یواشکی به اتاق مادرشان می‌رفتند و از جواهراتش استفاده می‌کردند و خودشان را از مادرشون پنهان می‌کردند.

حکمت پیش صفیه میره و بهش میگه گلبم بارفتنش شاید دلتنگ ما بشه اما مطمئن باش که بیشتر از همه  دلش واسه تو تنگ میشه، حکم مادرشو داری تو بزرگش کردی. صفیه با بغض به پدرش میگه گلبن خوشبخت میشه و احساس تنهایی نمیکنه دیگه اسد پیششه مواظبش هست. همان موقع ناجی به دم در خانه آنها میاد و از صفیه می خواد تا با همدیگه صحبت کنن صفیه بهش میگه یه لحظه صبر کن و میره گلدان ناجا را برمی‌دارد و بهش میگه من نتونستم ازش خوب مراقبت کنم توی خونه حالش خوب نیست خودت ببرش ازش مواظبت کن، سپس روپوشش را می پوشه و با یک کیسه زباله به ناجی میگه همراه من بیا و به طرف واحد زباله‌ها میرود. جلوی در واحد ناجی از رویای رفتن به کلبه چوبی و بیمارستان می گوید صفیه در جواب بهش درو باز میکنه و میگه حقیقت اینه من باهات به کلبه هم بیام یه جایی رو برای زباله ها درست میکنم. صفیه روشو از ناجی برمی گرداند و به طرفه خانه میره که ناجی جلویش را می گیره و بهش میگه من وقتی بیمارستان بودم تمام فکر و خیالم پیش تو بوده همش ترسم از این بود که بدون دیدن تو بمیرم بعد تو اومدی با چند تا کیسه زباله نظر منو تغییر بدی؟

صفیه دلش میخواد که دوباره به حرفهای او دل خوش کند اما به خودش مسلط میشه بعد به خانه میره که پایش پیچ میخوره تو راهرو و ناجی او را در آغوشش بلندش می کند و به طرف خانه می برد. ناجی قبل از رفتنش به صفیه میگه وقتی همه چیز را درست کردم بدون اینکه کسی ناراحت بشه همدیگر را توی یه جای سرسبز و زیبا ملاقات می کنیم و به صفیه میگه این گلدون را هم یه جایی بذار تا آسمان را ببیند این جوری حالش خوب میشه و میره. گلبن را به خانه‌ای که برایشان درست کردن می‌برن و تمام خانه را به گلبن نشان می‌دهد گلبن اون خونه براش غریبه است و حس خوبی تو اونجا نداره وقتی به تخت دو نفره اش با اسد نگاه میکنه حالش بد میشه و به طرف دستشویی میرود. اما وقتی اونجا میره از کثیف بودن اونجا حالش بدتر میشه و میگه نمیتونم نفس بکشم همان موقع چشمش به یک سوسک می افته و با ترس و جیغ اسد را صدا میزنه. وقتی می خواد از دستشویی بیرون بیاد میبینه که در قفل شده و با ترسمپ از اسد میخواد تا او را بیرون بیاورد.

شنور با درماندگی از اونجا میره گلبن به اسد میگه اینجا خونه من نیست منو ببر پیش آبجیم من اینجا راحت نیستم اسد ناراحت میشه و با جدیت بهش میگه که در را به سمت خودش بکش گلبن از دستشویی بیرون میاد و اسد او را به طرف خانه اش می برد. هان ایمیل هایش را چک میکنه که چشمش به یک ایمیل از جیلان میافته او نمیدونه که بخونه یا پاکش کند در آخر اراده اش را جمع میکنه و بدون خوندن اون پیام پاکش میکند. اسد تو مسیر برگشت به خانه به گلبن هیچ حرفی نمی زنه و سکوت سنگین تو ماشین را فرا میگیره گلبن سعی می‌کند تا با اسد حرف بزنه اما اعتنایی نمیکنه سپس گلبن به اسد میگه یه زنگ بزن به همون دکتری که درباره اش با من حرف زدی وقت بگیر بگو یه مورد اورژانسی دارم. اسد .بهش میگه نمیخواد خودتو اذیت کنی اما گلبن بهش میشه تصمیممو گرفتم زنگ بزن و بریم اونجا. گلبن وارد مطب میشه اما قبل از اینکه وارد اتاق بشه و با دکتر صحبت کنه حالش بد میشه و از مطب بیرون میاد و به اسد میگه منو ببخش اما نتونستم.

اسد دلداریش میده و میگه همین که خواستی بری دکتر خودش قدم بزرگی گلبن وقتی به خانه میرسه صفیه ازش می پرسه که امروز چطور بود؟ او تمام ماجرای روز را از خانه اش، گیر کردن تو دستشویی، ناامید کردن اسد، کلافه کردن شنور و حتی نرفتن به مطب دکتر را برای صفیه تعریف میکنه و در آخر بهش میگه من نمیتونم من دوست دارم اینجا باشم با قانون های تو زندگی کنم و سرش را روی پای صفیه می گذارد و گریه میکند صفیه سرش را نوازش میکند و دلداریش میدهد. رویا در حال رفتن به خانه اسرا است که پدرخوانده اش به اونجا میاد ازش می خواد تا به خاطر مادرش به خانه برگردد اما رویا می خواد تا ازش دور بمونه و بهش نزدیک نشه پدرخوانده اش بهش میگه حیف تو هم زیبایی هم اندامت خوبه ولی حیف که اخلاق نداری و بهش میگه دختر که قطعی نیست میرم سراغ یکی دیگه از اونجا میره.

هان تمام حرف های آنها را اطراف میشنوه وقتی پدر خوانده رویا به خانه برمیگرده میبینه که استخر خانه پر از خونه و یادداشت داره که نوشته از رویا دور بمون وگرنه سری بعدی با خونه خودت استخر را پر می کنم.  رویا منتظر هان است وقتی برمیگرده بهش میگه که متوجه شدم که کار تو بوده و بهش میگه من و تو خیلی شبیه همیم و سعی میکنه بهش نزدیک بشه و او رو ببوسه که هان جلویش را می گیره و بهش میگه گفته بودم که این چیزی که میخوای شدنی نیست و رویا میره. هان پیامی دریافت میکنه که جیلان براش نوشته امروز روز آخر ساعت هفت پروازمه دوست دارم قبلش تورو ببینم هان به خودش میگه به سلامت اما وسط راه پشیمان میشه و از ساختمان خارج میشه.

هان به طرف خانه جیلان میره و در را باز میکنه و با دیدن وسایل آن خانه یاد خاطرات گذشته با او می‌افتد شب وقتی گلبن میخوابه خواب میبینه که در اتاقش به جای اینکه کنارش اسد باشه کیسه زباله است و با ترس از خواب بیدار میشه و پیش صفیه که بقچه داماد را آماده میکنه میره. گلبن خواب را برایش تعریف میکنه و بهش میگه که من دوست ندارم از اینجا دور بشم صفیه باهاش دعوا می کنه و ازش می خواد تا کمی بزرگ بشه. هان اسد را به آپارتمان می‌آورد و کلید یکی از واحدها را بهش میده و میگه مبارکتون باشه این هدیه عروسی من به شماست. اسد مخالفت میکنه و میگه ولی ما یک خونه داریم واسه خودمون، تصمیم گرفتیم آنجا زندگی کنیم اما بعد از چند دقیقه صفیه و گلبن وارد میشن و گلبن به اسد میگه به خونمون خوش اومدی….

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی آپارتمان بی گناهان + عکس

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest
0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا