خلاصه داستان قسمت ۱۴ سریال ترکی اسم من ملک + عکس

در این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت ۱۴ سریال ترکی اسم من ملک را می خوانید. با ما همراه باشید. سریال ترکی اسم من ملک یکی از سریال های غم انگیز شبکه ت ر ت می باشد که پخش خود را دوباره شروع کرده است‌. این سریال دارای ژانر درام می باشد که چه در ترکیه و چه در دیگر کشورها دارای طرفداران زیادی می باشد. بازیگران این سریال عبارتنداز؛ Nehir Erdogan ،Kutsi Kutsi ،Mustafa Mert Koç ،Rabia Soyturk ،Mehmet Çevik ،Kaan Çakir ،Ece Ozdikici ،Ulvi Kahyaoglu ،Nizam Namidar ،Zeyno Eracar ،Muharrem Türkseven ،Hande Kaptan.

قسمت ۱۴ سریال ترکی اسم من ملک

خلاصه داستان سریال ترکی اسم من ملک

نجات که از طرف همسرش بطور ناگهانی ترک شده بود به تنهایی از دخترش نگهداری میکرد و برای این که اونو ناراحت نکنه گفته بود مادرت در یه ماموریت در افریقاست و از زبان اون برای دخترش نامه مینوشت ولی متوجه شد که دخترش بشدت انتظار داره که مادرش در جشن تولد شش سالگیش شرکت کنه و …

قسمت ۱۴ سریال ترکی اسم من ملک

ملک برای گرفتن نتایج به بیمارستان می رود، اما پرستار میگوید که دستگاه چاپ نتایج خراب شده و هرزمان که درست شود، خبر میدهند. همان لحظه، باشاک ملک را می‌بیند و به او میگوید که خودش نتایج را برای او می آورد. ملک سعی دارد او را منصرف کند اما بهانه ای ندارد.او سپس در پارک نزدیک بیمارستان مینشیند و به مشکلاتش فکر میکند. زمرد، زن جمالی به همراه دخترش او را در پارک میبینند. زمرد از اینکه ملک هنوز نرفته است، حرصش گرفته و مقابل او می رود و به او توهین میکند و از او میخواهد که از آنجا برود و فکر و خیالی برای خلیل نداشته باشد. ملک ناراحت شده و چیزی نمی‌گوید. محمود با آلپای قرار میگذارد و در پارک، به او بلیتهای هواپیما و پول میدهد. سپس از او میخواهد که همه را با خودش ببرد، و در آنجا دیگر به ملک کاری نداشته باشد. جمالی که فهمیده است ملک هنوز هم نرفته، دوباره در بازار شروع به دادو بیداد کرده و سیدعلی را بخاطر بی غیرتی بودنش تحقیر میکند. سیدعلی که دیگر تحمل ندارد، با او دعوا میکند و به سمت او حمله می کند. دیگران آنها را از یکدیگر جدا می‌کنند. قدریه به مطب دکتر رفته و منتظر محمود است اما محمود گوشی اش را جواب نمی‌دهد و او مجبور است به تنهایی ویزیت شود.

او بعد از دکتر و گرفتن عکس های سونوگرافی، به مغازه می رود تا تخت و سرویس‌ چوبی اتاق بچه را بخرد.او به عمد جواب تماسهای محمود را نمی‌دهد تا او را تنبیه کند. در بازار، عمر به مغازه جمالی رفته و به همراه خلیل، مشغول پختن باقلوا می شوند و از این تجربه خوشش می آید. بچه های ملک در خانه هستند. آلپای که به رستوران رفته است با کرم تماس میگیرد و میخواهد او را ببیند‌. کرم قبول میکند و به بهانه گشت و گذار از خانه بیرون می رود. ملک به خانه می آید و به نفیسه میگوید که هنوز نتایج آزمایش را نگرفته است. کرم پیش آلپای می رود. آلپای میگوید که باید همراه او برگردند، زیرا مربی او منتظر است. کرم میگوید که میداند او بخاطر چیز دیگری میخواهد او را ببرد و به فکر آینده بچه هایش نیست. سپس با آلپای بحث کرده و میگوید که آنها همراه او نمی آیند و از آنجا می رود. زمرد با باشاک تماس میگیرد و از او میخواهد به خانه شان بیاید. وقتی باشاک به آنجا می رود، او در مورد مریم سوال میکند. باشاک میگوید که خلیل از ازدواج منصرف شده و مریم نیز از این کار خلیل ناراحت شده است. زمرد با شنیدن این حرف عصبی و ناراحت می شود و از باشاک شماره مریم را میخواهد تا خودش مسأله را طور دیگری پیش ببرد‌. قدریه به خانه می آید و خودش را دلخور نشان میدهد.

سپس به اتاقش می رود و با مغازه ای که قرار است برای بچه سرویس چوب درست کنند، تماس میگیرد تا قیمت نهایی را بداند. سپس سر کیسه طلاهایش می رود. او وقتی میبیند پولها نیستند، همه جا را با دقت میگردد. باشاک به سمت خانه سیدعلی می رود تا ملک را ببیند. او با ملک به اتاق می رود و به او میگوید که نتایج آزمایش نرمال نبوده و او چیزی را که میداند از آنها پنهان میکند. همان لحظه، قدریه با داد و بیداد به حیاط آمده و میگوید که دزد به اتاقشان آمده است. او با طعنه، نشان میدهد که منظورش به ملک و بچه های اوست. سید علی از حرفهای قدریه عصبانی میشود و از او میخواهد که حد خودش را بداند. همان لحظه، در می زنند و آلپای وارد خانه می شود. ملک با دیدن او مضطرب می شود. آلپای برگه طلاق را نشان داده و مقابل همه می‌گوید که ملک از او جدا شده و بچه ها را نیز نخواسته است.‌همه از شنیدن این حرف شوکه می شوند.‌

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest
0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا