خلاصه داستان قسمت ۱۴ سریال ترکی محکوم mahkum به همراه پخش آنلاین

در این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت ۱۴ سریال ترکی محکوم را برای علاقمندان به این سریال قرار داده ایم. برای خواندن این قسمت از سریال ما را همراهی کنید. سریال ترکی محکوم سریالی در ژانر اکشن و درام است که به خوبی توانسته خود را در دل بینندگان و منتقدین جا کند. کارگردان این سریال ولکان کوجاتورک (Volkan Kocatürk) است و بازیگرانی چون اونور تونا، اسماعیل حاجی‌اوغلو و سرای کایا در آن بازی می‌کنند. پخش سریال ترکیه ای محکوم از ۱۴ دسامبر ۲۰۲۱ (۲۳ آذر ۱۴۰۰) از شبکه FOX آغاز شده است. سریال محکوم به صورت دوبله فارسی از شنبه تا چهارشنبه ساعت ۲۱ از شبکه mbc persia و تکرارش روز بعد ساعات ۰۹:۰۰ و ۱۶:۴۵ پخش می شود.

قسمت ۱۴ سریال ترکی محکوم
قسمت ۱۴ سریال ترکی محکوم

خلاصه داستان قسمت ۱۴ سریال ترکی محکوم

مادر زینب و بکیر به خاطر شوک عصبی که بهش دست داده بود در بیمارستان بستری شده. فیرات در زندان به مشخصات علی که در پرونده اش نوشته است نگاه می کند و به یاد می‌آورد که علی متولد سال ۲۰۰۳ هستش و یک خواهر به نام الیف داره که دچار نارسایی کلیه هستش و در بیمارستان بستریه. بکیر بدون مقدمه یک دفعه به سلول انفرادی فیرات میره و سیلی به او میزنند و یقه او را می چسبد و با عصبانیت بهش میگه که بخاطر تو مادر من در بیمارستان بستری شده! فیرات می خندد و بهش میگه که نازلی زنده است بکیر به خاطر این حرف های بی سر و ته و بی حساب و کتاب فیرات کلافه میشه. دکتر روانشناس طبق معمول به زندان میرود تا با تمام زندانیان صحبت کند و به آنها مشاوره بده زندانی ها یکی یکی وارد اتاقش می شود و شروع به حرف زدن میکنند. جمره به دادگستری میره و برگه انصراف از وکالتش را امضا میکنه و تحویل می دهد، سپس از آنجا بیرون می آید. فردا از آنجایی که به ساواش شک کرده و حس می‌کند که چیزی این وسط هستش با یک مامور سابق پلیس قرار میگذارد او باهاش درباره پرونده ساواش صحبت می‌کند سپس ازش میخواد تا پرونده را برایش بیاورد چون به او شک داره پلیس پرونده را بهش میده و میگه هیچ مشکلی تو پرونده ساواش نیست من چک کردم اما فردا خیالش راحت نمیشه و بهش پول میده و از اونجا میره. بعد از رفتن فردا آن مامور سابق پلیس به سمت ماشین ساشا میره و بهش میگه که همان چیزی که گفتین را به فردا گفتم ساشا ازش تشکر میکنه و به خاطر این که کاری که خواسته بود را انجام داده بهش پول می دهد بعد از رفتن آن مامور سابق پلیس ساشا به باریش زنگ میزنه و میگه مثل اینکه حدسم درست نبوده فردا هنوز که هنوزه بهت شک داره.

روانشناس با چک کردن لیست زندانی ها به نگهبان میگه که همه اومدن به غیر از فردی به نام فیرات با او هم باید صحبت کنم! نگهبان قبول می کند و به سلول انفرادی فیرات میبرتش. وقتی دکتر وارده سلولش میشه بعد از چند دقیقه فیرات جلوی دهانش را می‌گیرد و تهدیدش میکند و ازش تلفن همراهش را میخواهد تا به کسی زنگ بزنه فیرات سریعاً به جمره زنگ میزنه و ازش میخواد تا بهش کمک کند جمره که در حال تحویل دادن برگه عزل وکالتش بود منصرف میشه و برگه را پس میگیرد و میگه منصرف شدم و می خوام به وکالتم ادامه بدم! فیرات بهش میگه من به یاد آوردم که دخترم نازلی زنده است یادمه در اتاق بازجویی با دخترم صحبت کردم سپس ازش میخواد تا دنبال فردی به نام علی کاراداش بیفته بهش میگه خواهرش تو بیمارستان بستریه و نارسایی کلیه داره میتونه از بیمارستانهای محله علی شروع کنه به گشتن. بوگه و باریش به بیمارستان برای ملاقات تومریس میرن آنجا دوباره تومریس باریش را باریش خطاب میکند و به بوگه میگه که چقدر به همدیگه میان و باید با همدیگه ازدواج کنن سپس ادامه میده که باریش کسیو جز تو نداره باریش نگاه معناداری به بوگه میکنه. جمره به بیمارستان برای عیادت ظفر میره وقتی به اتاق ظفر میرسه مامور پلیس جلوی درش ایستاده و میگه ظفر هنوز تو کماست و طبق گفته های دکتر ها معلوم نیست که کی بهوش بیاد و آخرین جایی که رفته بود پزشکی قانونی بوده. تومریس روی تخت دراز می کشد و می خوابد بوگه و باریش که در اتاقش نشستن با هم دیگه بحث میکنن. او بهش میگه تو قاتل برادرت هستی و اونو کشتی تا به جایگاهش برسی و او را سرزنش می کنه! باریش بهش میگه من این کارو فقط برای رسیدن به تو انجام دادم و ازش میخواد تا پیشش بمونه اما بوگه با عصبانیت از اونجا میره، تومریس که بیدار بوده همه حرف های آنها را میشنود.

علی متوجه می شود که خواهرش مرده و سر خاکش میره و گریه میکند. جمره به همان بیمارستان میرود و سراغ الیف را می گیرد آنجا متوجه میشه که خواهر علی فوت کرده موقع بیرون رفتن از بیمارستان باریش را می بیند و با او برخورد میکنه باریش به او کمک می کند تا وسایلش را از روی زمین جمع کند و بین وسایلش عکس علی را می بیند و متوجه می شود که دنبال علی می گردد. تو حیاط زندان حاجی به فیرات میگه که قرار بوده کاری کنی که او را به بند فیرات ببرند فیرات بهش میگه فعلاً رئیس زندان دشمن منه و نمیشه همچین کاری کرد! سپس حاجی از فیرات میپرسه چرا کنجکاو نیستی با اینکه منو بی دلیل انداختی تو زندان ازت ناراحت نیستم! فیرات جوابی ندارد بدهد که حاجی میگه چون وقتی منو دستگیر کردند آخر همون شب تو را به جرم کشتن زن و بچه ات آوردن اینجا من اعتراض میکردم که بی گناهم و تو بهم گفتی که میدونم که بی گناهی چون به غیر از ماشین تو یه ماشین دیگه بود که قصد جون اونو داشتن چون اون فرد دکتر پزشک قانونی بوده سپس بهم گفته بودی که دنبال یه مرد هستی و با پیدا کردنش بی گناهی منم اثبات می شد! فیرات تو فکر فرو میره و یادش نمیاد که دنبال چه کسی بوده. جمره به ملاقات فیرات میاد و فیرات آدرسی که حاجی بهش گفته بود را بهش میگه تا درباره اش تحقیق کنه جمره بهش اطلاع میده که ظفر روز قبل از دادگاه تصادف کرده و الان هم تو کماست فیرات این امکان را می دهد که تصادف عمدی باشه…..

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی محکوم Mahkum + عکس

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest
0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا