خلاصه داستان قسمت ۱۴ سریال همه گیری از شبکه سه سیما

در این مطلب از سایت جدولیاب برای طرفداران سریال ایرانی خلاصه داستان قسمت ۱۴ سریال همه گیری را قرار داده ایم. با ما همراه باشید. سریال همه گیری محصول سال ۱۴۰۲ به کارگردانی «محمد صادق بکتاشیان» و تهیه کنندگی «سعید کمانی» می باشد که فصل اول خود را با نام «موج اول» بر روی آنتن برده است. این سریال که جایگزین سریال نیکان می باشد، داستان شیوع کرونا در کشور است و روزهای ابتدایی شیوع این بیماری را نشان می دهد که عده ای درگیر این هستند آیا این بیماری کرونا است یا آنفولانزا؟ آنها در ادامه به این نتیجه می رسند که این بیماری همان کرونا است.

قسمت ۱۴ سریال همه گیری
قسمت ۱۴ سریال همه گیری

قسمت ۱۴ سریال همه گیری

توفیقی پیش شاهمیری میره و میگه مجوز ساخت بیمارستان را گرفتم میمونه یکسری از کارهای کاغذبازی. توفیقی پیشنهاد میده تا ساخت و سازو بسپاره به شرکت پیمانکاری فنایی. شاهمیری میگه تو از پول سیر نشدی هنوز؟ آنها باهم کل کل و بحث میکنن و شاهمیری میگه تو چجوری جرأت میکنی اینجوری با من حرف بزنی؟ توفیقی بهش میگه که از کدوم کارهای غیر قانونیش باخبره و با دونستن اونا نباید از چیزی یا کسی بترسه! سپس شاهمیری میگه با این کارهات داری تلافی اون شبیو درمیاری که سرت داد زدم؟ توفیقی میگه خوب یادت اومد! شاهمیری میگه پس یر به یر شدیم، توفیقی میگه دکتر اردلان برگشته شوهر متین سوپروایزر بیمارستان چادری میخواد خونه شو بفروشه گفتم بهت بگم شاید به کارت بیاد او لبخند میزنه و میگه به کار میاد خوبه. دکتر عیسایی پیش حاج ابراهیم میره و میگه چیکار میکنی؟ او لبخند میزنه و میگه ایستاده خوابم برده بود دکتر میگه استراحت کن بی خوابی از پا درمیارتت حاج ابراهیم میگه غم و غصه از پا درمیاره آدمو!

او بهش میگه که کرونا گرفته و تستش مثبت شده حاج ابراهیم میگه کی فهمیدی؟ او میگه ۱ ساعتی میشه داشتم وصیت نامه مینوشتم که بیام بهت بدم اگه بلایی سرم اومد بازش کنی ابراهیم میگه ترسیدی؟ او میگه بگم نه که باور نمیکنی ترسیدم آره چون یه ریه دارم میدونی که اگه درگیر بشه باید بشینم منتظر معجزه باشم ابراهیم میگه خوب الان میخوای چیکار کنی؟ عیسایی میگه میرم اسکن ریه بدم ببینم اوضاع چجوریه. فرهاد میره پیش شاهمیری و میگه انگاری شما میخواین خونه منو بخرین! شاهمیری میگه البته نصفشو نصفش واسه خانمتونه فرهاد میگه آره ولی اونم موافقه مشکلی نداره سپس به خاطر پیشرفتش تو این دو ماه تبریک و برای از دست دادن دخترش تسلیت میگه که شاهمیری تشکر میکنه. بعد از رفتنش، شاهمیری پیش تاجری میره که باهاش همکاری میکنه و میگه نقشه ای داره که فنایی را بندازه جلو تاجر میگه اگه پلیسا اونو بگیرن سریعا مارو لو میده و اسممونو میگه بهشون . شاهمیری میگه واسه همین نباید گیر بیوفته باید گم و گور بشه!

تاجر بهش میگه اهل ورزش هست؟ او تایید میکنه که تاجر میگه خوبه ورزشکاران واسه اینکه موز زیاد میخورن زیاد سکته توشون رواج داره و بهش دارویی میده که بده به خورد فنایی تا سکته کنه بمیره شاهمیری میگه این احتیاج داره که بهش نزدیک باشیم من اونقدر نزدیک نیستم بهش! سپس نقشه ای میکشن باهم. دکتر مومنی به کانکس ابراهیم میره، الیاس و دکتر احمدی هم اونجان و میپرسن چیشد؟ او میگه متاسفانه ۷۵٪ ریه اش درگیر شده و کارش خیلی سخته ابراهیم میگه الان کجاست؟ او میگه تو بخش مراقبت های ویژه بستری شده. ابراهیم با دکتر مومنی و احمدی از دور نگاهش میکنن و میگن اگه تا ۴۸ ساعت دوام بیاره زنده میمونه نباید زود بیهوش بشه ابراهیم بهم ریخته و میره یه ساعتی با خودش خلوت کنه….

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال همه گیری از شبکه ۱ سیما + عکس

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest

0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا