خلاصه داستان قسمت ۱۵۱ سریال ترکی استانبول ظالم

در این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت ۱۵۱ سریال ترکی استانبول ظالم را می خوانید. نام اصلی این سریال ترکیه ای zalim istanbul است. این سریال دو فصل دارد. فصل دوم استانبول ظالم نیز در سال ۲۰۲۰ پخش می شود. بازیگران اصلی این سریال عبارتنداز؛ سیمای بارلاس، مینه توگای، بهار شاهین، فکرت کوشکان، دنیز اوئور، اوزان دولونای، سرا کوتلوبی، برکر گوون، مهمت اوزان دولونای، ادریس نبی تاشکان و… .

قسمت ۱۵۱ سریال ترکی استانبول ظالم

خلاصه داستان قسمت ۱۵۱ سریال ترکی استانبول ظالم

همه به اتاق جرن می آیند. جرن با وحشت زدگی تعریف میکند که شنیز به اتاق او آمده و قصد کشتنش را داشت. آنها به اتاق شنیز می روند و او را در حالی که خواب است می بینند. سپس از جرن بخاطر فیلم جدیدش عصبانی می شوند و به او اهمیت نمی‌دهند. جرن حسابی کفرش در آمده و سعی دارد هر طور شده این قضیه را به همه ثابت کند. صبح، داملا و جنک در اتاق آگاه هستند. داملا گریه میکند و جنک او را آرام می‌کند. داملا از جنک میخواهد که همچنان مثل سابق برادر او باشد و مشکلات آگاه و شنیز برایشان اهمیتی نداشته باشد. دکتر جنک با ندیم تماس میگیرد و حقیقت را در مورد جنک به او میگوید. ندیم شوکه می شود، اما چیزی به جنک نمی‌گوید. جرن به اتاق شنیز می رود و میخواهد حساب کار دیشب او را پس بگیرد. او در حالی که همچنان با حرفهایش شنیز را حرص می دهد، با سوهان تیز ناخن محکم بدن شنیز را فشار میدهد تا صدای او را در بیاورد. همان لحظه، باشاک وارد اتاق می شود و جرن را از اتاق بیرون میکند. جرن متوجه می شود که اتاقش دوربین دارد. او فیلم دوربین را از نورتن میگیرد و فیلم شب گذشته و کارهای شنیز را میبیند. سپس با خوشحالی منتظر است تا شنیز را لو بدهد. همان لحظه، جنک به خانه آمده و جرن فوری فیلم را به او نشان میدهد. جنک به شدت عصبانی شده و به سمت اتاق شنیز می رود، او ابتدا در را باز میکند تا با شنیز دعوا کند ، اما سپس منصرف شده و پیش جرن می آید و او را تهدید میکند ک این قضیه را به کسی نگوید وگرنه او را بیرون خواهد کرد. جرن از اینکه تنها مدرکش را از دست داده، عصبی می شود. ندیم در حیاط، جنک را می‌بیند و از او میخواهد که با جمره باشد، زیرا خودش دیگر جمره را نمیخواهد.

جنک نیز میگوید که او از ابتدا جمره را دوست نداشته و صرفا بخاطر حرص دادن ندیم سمت او رفته بود. او نیز متقابلاً از ندیم میخواهد که با جمره باشد. جمره که تازه وارد حیاط شده، فقط حرفهای جنک را شنیده و خوشحال می شود. ندیم با ناراحتی از خانه می رود. جمره با ذوق، به پیشنهاد جنک ، فوری دنبال ندیم می رود تا به او ابراز علاقه کند. او به ساحل پیش ندیم می رود و بی مقدمه از احساش به او میگوید و از ندیم میخواهد که با یکدیگر باشند. ندیم یاد حرفهای دکتر در مورد جنک افتاده ،و یادش می آید که جنک به زودی میمیرد، و او برای همین مقابل جنک تظاهر به نخواستن جمره کرده بود. ندیم به جمره میگوید که نمی‌تواند با او باشد و آنها به درد هم نمی‌خورند. سپس در مقابل نگاه متعجب جمره، از آنجا می رود. جمره به شدت ناراحت می شود. شب،جنک از همه خواسته تا در خانه جمع شوند زیرا حرف مهمی دارد.

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest
0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا