خلاصه داستان قسمت ۱۵۳ سریال ترکی استانبول ظالم

در این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت ۱۵۳ سریال ترکی استانبول ظالم را می خوانید. نام اصلی این سریال ترکیه ای zalim istanbul است. این سریال دو فصل دارد. فصل دوم استانبول ظالم نیز در سال ۲۰۲۰ پخش می شود. بازیگران اصلی این سریال عبارتنداز؛ سیمای بارلاس، مینه توگای، بهار شاهین، فکرت کوشکان، دنیز اوئور، اوزان دولونای، سرا کوتلوبی، برکر گوون، مهمت اوزان دولونای، ادریس نبی تاشکان و… .

قسمت ۱۵۳ سریال ترکی استانبول ظالم
قسمت ۱۵۳ سریال ترکی استانبول ظالم

خلاصه داستان قسمت ۱۵۳ سریال ترکی استانبول ظالم

همه افراد خانواده سحر، سر خاک جرن هستند. سحر بخاطر مرگ جرن آشفته است و بی تابی میکند. آنها به خانه برمی‌گردند و سحر که دنبال مقصر مرگ دخترش میگردد، نریمان را مورد شماتت قرار داده و میگوید که او با پر کردن جرن و یاد دادن کارهای اشتباه به او، باعث مرگ جرن شده است. او و نریمان با یکدیگر دعوا می‌کنند و نریمان مقابل جمره، میگوید که سحر باید حقیقت را به جمره بگوید. سحر هول می شود و جمره دوباره با کنجکاوی پیگیر حرفهای نریمان می شود. نریمان میگوید که او باید از مادرش بپرسد که پدر واقعی اش کیست. جمره و جیوان با شنیدن این حرف شوکه می شوند. سحر که به هم ریخته است، توضیحی برای جمره ندارد. جمره با عصبانیت از خانه بیرون می آید و سحر نمی‌تواند جلوی او را بگیرد. ندیم که به حیاط آمده، جمره را میبیند و دنبال او می رود. جمره که حال مساعدی ندارد، به ندیم نیز اهمیت نمی‌دهد و از خانه خارج می شود.دیم و جنک، داملا را به خانه می آورند. داملا حال خوشی ندارد و نمی‌تواند روی پای خود بایستد. او مدام گریه میکند و بخاطر از دست دادن پدر و مادرش، حالش بد است. جنک او را به اتاق برده و سعی دارد آرامش کند.

نورتن با دیدن جنک،کمی او را نصیحت میکند و میگوید که باید از این به بعد مراقب پسرش باشد و به او اهمیت بدهد، زیرا او یادگار جرن است و جز جنک، کسی را ندارد. جنک متاثر شده و به اتاق امید می رود تا او را ببیند. جمره کمی در خیابان راه می رود و سپس به خانه برمی‌گردد. سحر در اتاق، بالشت جرن را بغل کرده و گریه میکند. جمره پیش سحر می رود و بی مقدمه از او میخواهد که همه چیز را برایش تعریف کند و واقعیت را بگوید. سحر تعریف میکند که در جوانی، عاشق پسری بوده و آنها بخاطر مخالفت خانواده ها با یکدیگر فرار میکنند، اما قبل از ازدواج، او باردار می شود. پدر جمره وقتی می فهمد که سحر باردار شده، او را وادار میکند که بچه را سقط کند و میگوید که بچه را نمیخواهد. سپس رفتارش عوض شده و او را ترک میکند. سحر بی پناه و به همراه یک بچه تنها بوده، تا با پدر جرن و جیوان آشنا می شود و او برای جمره بیشتر از پدری واقعی اش پدری میکند. جمره از پنهانکاری سحر عصبانی می شود و سپس اسم پدرش را از او میپرسد.

ندیم با جنک در پارک قرار میگذارد وسپس به روی او می آورد که از بیماری اش خبر دارد. جنک شوکه شده و از اینکه ندیم بخاطر بیماری او از جمره فاصله گرفته بود عصبانی می شود. ندیم چنین چیزی را انکار میکند و میگوید که به خوشحالی و زندگی جنک فکر میکند ‌و میخواهد که از این به بعد مثل دو برادر باشند و دشمنی ها را کنار بگذارند. او از جنک میخواهد که به فکر درمان باشد و سریع نا امید نشود. جنک میگوید‌ که او فقط یک شانس دارد و آن اینکه باید در همین مدت کوتاه با پسرش وقت بگذارند و با او باشد. سپس می رود.

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest
0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا