خلاصه داستان قسمت ۱۵۵ سریال ترکی تردید (هرجایی)

در این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت ۱۵۵ سریال ترکی تردید (هرجایی) را مطالعه می فرمایید. با ما همراه باشید. سریال ترکی هرجایی در روزهای جمعه ساعت ۸ شب به وقت ترکیه پخش می شود و دارای طرفداران بی شماری در ترکیه و دیگر کشورها می باشد. هرجایی (عهدشکن، بی‌وفا) یک مجموعه تلویزیونی درام عاشقانه ترکیه است که حاصل پیدایش یک عشق با طعم انتقام و با بازی آکین آکین اوزو، گولچین سانتیرجی اوغلو، ابرو شاهین، اویا اونوستاشی، احمد تانسو تانشانلر، سرهت توتوملر می‌باشد.

قسمت ۱۵۵ سریال ترکی تردید (هرجایی)

خلاصه داستان قسمت ۱۵۵ سریال ترکی تردید (هرجایی)

وقتی در عمارت اصلان بی نوه ی عزیزه اصلان، جلوی شاداغلوها اعتراف می کند که آزاد را از پشت هدف قرار داده جهان با خشم او را تهدید به انتقام می کند.آزاد زخمی و رنگ پریده به کمک محفوظ وارد عمارت شده می گوید:« راست می گوید. او در حال شکار بود و اتفاقی مرا زد و سپس مرا برد و مداوایم کرد. میران را سرزنش نکنید او بی تقصیر است.» میران که از این ماجرا گیج شده با تعجب به آزاد نگاه می کند. شاداغلوها از حرف ازاد مجاب شده به همراه اصلان به عمارت شاداغلو برمی گردند. جهان اصلان را سوال پیچ کرده و از او می پرسد که از کجا آمده است؟ هاندان هم از اینکه پسرش را با تیر زده فریاد می کشد. آزاد رو به پدر و مادرش داد می زند:« این آدم مرا نجات داد و شما با او اینگونه رفتار می کنید. همه بدانید به شما خبر اشتباه داده اند. میران بی تقصیر است.» اصلان که طبق نقشه اش پیش رفته است، بعد از خارج شدن از خانه ی شاداغلوها به همدستش محفوظ می گوید:« اولین قدم را برای اجرای عدالت برداشتیم. بعد از این من دوست نزدیک شاداغلوها خواهم بود و این چیزی است که عزیزه از آن می ترسد.» از آن طرف در عمارت اصلان بی میران که گیج شده است عزیزه را تحت فشار قرار می دهد که این اصلان از کجا پیدا شده؟ و هدفش از این بازی ها چه است؟ عزیزه که دوباره نقشه ی انتقامش خراب شده است و از طرف دیگر نگران نوه اش اصلان است که چرا خودش را درگیر ماجرا کرده، جواب می دهد:« مطمئنم که همه چیز زیر سر شاداغلوها است.» میران داد می زند به زودی از همه چیز سر در خواهد آورد ولی مطمئن است که همه چیز زیر سر عزیزه است. سپس برای اینکه ریان را قانع کند برای توضیح ماجرا به دیدن او می رود.

اصلان برای گمراه کردن عزیزه به خودش نامه ای می نویسد که وقتی عزیزه علت آمدنش را پرسید آن را نشان بدهد و بگوید که شخص ناشناسی به او گزارش داده که عزیزه برای گرفتن انتقام از شاداغلوها برای حفظ جان اصلان او را از مهلکه دور نگه داشته است. از ان طرف آزاد دیگر مطمئن شده که میران یک نمک نشناس حیله گر است و علاقه ای به ریان ندارد و فقط به فکر انتقام است. وقتی ریان به اتاق او می آید و می گوید لازم نیست چیزی را از من پنهان کنی من خودم آنجا بودم وقتی میران تو را با گلوله زد در ماشین عزیزه زندانی بودم و شما را دیدم، آزاد به او هشدار می دهد که از میران فاصله بگیرد و دیگر به او اعتماد نکند. ریان جواب می دهد:« میران چنین آدمی نیست و عزیزه باز هم نقشه ای کشیده.» با آمدن یارن به اتاق آزاد، ریان خارج می شود. از طرف دیگر اصلان با سلطان که مادرش است قرار می گذارد و همدیگر را در بیرون از شهر ملاقات می کنند و در اغوش می گیرند. معلوم می شود وقتی عزیزه سلطان را به تیمارستان فرستاده بود کسی که باعث نجات سلطان از آنجا شده اصلان بوده و همانجا هم خودش را به مادرش معرفی کرده و سلطان با دیدن نشانه هایی مطمئن شده که اصلان همان پسری است که سالها فکر می کرد او را از دست داده. اصلان که در آغوش مادرش دوباره احساس ارامش می کند از او می خواهد که خودش را به خطر نیندازد و به خانه برگردد و در ضمن به مادرش می گوید که از وقتی آزاد را نجات داده به شاداغلوها نزدیک شده و همه چیز به نفع آنهاست و قرار می گذارند که فعلا از برگشتن اصلان چیزی به گونول نگویند.

بیشتر بخوانید: 

خلاصه داستان قسمت آخر سریال ترکی تردید (هرجایی) + جزئیات داستان

 

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest
0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا