خلاصه داستان قسمت ۱۸ سریال ترکی محکوم mahkum به همراه پخش آنلاین

در این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت ۱۸ سریال ترکی محکوم را برای علاقمندان به این سریال قرار داده ایم. برای خواندن این قسمت از سریال ما را همراهی کنید. سریال ترکی محکوم سریالی در ژانر اکشن و درام است که به خوبی توانسته خود را در دل بینندگان و منتقدین جا کند. کارگردان این سریال ولکان کوجاتورک (Volkan Kocatürk) است و بازیگرانی چون اونور تونا، اسماعیل حاجی‌اوغلو و سرای کایا در آن بازی می‌کنند. پخش سریال ترکیه ای محکوم از ۱۴ دسامبر ۲۰۲۱ (۲۳ آذر ۱۴۰۰) از شبکه FOX آغاز شده است. سریال محکوم به صورت دوبله فارسی از شنبه تا چهارشنبه ساعت ۲۱ از شبکه mbc persia و تکرارش روز بعد ساعات ۰۹:۰۰ و ۱۶:۴۵ پخش می شود.

قسمت ۱۸ سریال ترکی محکوم
قسمت ۱۸ سریال ترکی محکوم

خلاصه داستان قسمت ۱۸ سریال ترکی محکوم

فردای روز بعد وقتی همه از خواب بیدار می شوند مامورها سرشماری را شروع می کنند‌ سپس از طرف باریش و وسایلی برای آنها می آورد زندانی ها خوشحال می شوند و از باریش تشکر می کند. بعد از چند دقیقه به باریش اطلاع می دهند که ملاقاتی دارد وقتی به اتاق ملاقات می رود با بوگه روبرو می شود بوگه باریش را دلداری می‌دهد و میگه ناراحت نباش خیلی زود از اینجا آزاد میشی! باریش وقتی میبینه او نگران حالش شده خوشحال میشه و یاد گذشته می افتد، زمانی که باهم دوست بودن یک شب با یه پسر که مزاحم بوگه شده بود دعوا کرده بود. جمره به طرف یک مسافر خانه می رود و عکس نازلی را بهش نشون میده اما پذیرش مسافر خانه به جمره میگه همچین دختر بچه ای را اونجا ندیده جمره به خاطر اینکه پیج مسافرخانه را تو قسمت دنبال شده های فضای مجازی علی پیدا کرده بود به اونجا مشکوکه و حدس میزنه خبرهایی اونجا باشه! علی با نازلی به رستوران رفتن، آنجا نازلی با دیدن پلیس در میز کناریشون میخواد پیششون بره علی وقتی میپرسه میخوای چیکار کنی؟ نازلی میگه پلیس ها دوست بابام هستند اونا شاید خبر داشته باشن از بابا! علی شروع میکنه با او صحبت کردن و حواسش را پرت میکند همان موقع تلفن علی زنگ میخورد پشت خط صاحب مسافرخانه است که به علی میگه چند دقیقه پیش یک وکیل اومده بود اینجا و سراغ تو و اون دختر بچه را می گرفت. طاهر در دادگستری لوح تقدیر به عنوان دادستان نمونه را در دستش دارد و حسابی خوشحاله. دادستان کل بهش تبریک میگه همان موقع مادرش بهش زنگ میزنه و از پدرش گلگی میکنه و میگه از دستش خسته شدم همش قمار میکنه، طاهر چون پیش دادستان کل دادگستری است تلفن را قطع میکند. دوباره تلفنش زنگ میخورد و با شنیدن صدای نازلی حسابی شوکه میشه. نازلی از دفترچه تلفنی که پدرش تو کیفش گذاشته بود به طاهر زنگ زده تا سراغ پدرش را بگیرد. علی سریع تلفن را ازش میگیره و قطع میکند سپس سرزنشش میکنه.

باریش در حیاط زندان کنار فیرات ایستاده و درباره پرونده باریش باهاش صحبت میکنه و میگه مثل اینکه درباره پرونده برادرم حق داشتی بعد از کمی صحبت کردن فیرات بهش میگه من هیچ چیزی از پرونده یادم نیست فقط میدونم که هر کسی که مجازات شده حقش بوده و کسی این وسط به ناحق مجازات نشده. نگهبان پیش فیرات میاد و بهش خبر میده که ملاقاتی داره. جمره بهش میگه مسافرخانه ای که علی در آن اقامت داره را پیدا کردم سپس براش تعریف میکنه که وقتی از مسافرخانه رفتم بیرون پشت دیوار ایستادم و متوجه شدم که پذیرش مسافرخانه سریعاً به علی زنگ زد و باهاش صحبت کرد و درباره اومدن من بهش گفت. جمره عکسهای آشپزخانه فیرات را بهش نشون میده و میگه استند چاقو شش تایی هست ولی چهار تا چاقو داره این به این معنی است که به غیر از اون چاقویی که به ظاهر تو باهاش زینب را کشتی یه چاقو دیگه هم بوده شاید خودت از قصد این چاقو را پنهان کردی حالا یا نقشه ای داشتی یا مدرکی چیزی بوده! فیرات با کمی فکر کردم بهش میگه من چیزی به یاد نمی آورم بعد از رفتن فیرات جمره با باریش ملاقات میکند تا به کارهای پرونده او برسد. علی با خودش نازلی را به پارک می برد بعد از کمی بازی کردن نازلی سرفه میکند که علی او را با خودش به کافه میبرد و بهش دمنوش میده تا بخوره بعد از چند دقیقه ساشا به تلفن علی زنگ میزند. علی برای اینکه جوابش را بدهد از کافه بیرون میره که یک دفعه میبینه ساشا پشت سرش هستش علی به ساشا میگه من نازلی را به شماها نمیدم نمیخوام نازلی را هم مثل خواهرم بکشین!

ساشا بهش میگه ما خواهرتو طبق اجازه خودت جراحی کردیم اما دوام نیاورد و مرد. علی به ساشا میگه من نازلی را به پدرش یعنی فیرات تحویل میدم فقط. ساشا با تهدید بهش میگه خوب خوبه اونجوری فیرات هم ازت شکایت میکنه و کم‌کم ۲۰ سال زندانی می افتی! سپس از علی میخواد تا نازلی را تحویلش بده علی به ظاهر قبول میکنه و به داخل کافه میره. علی به نازلی میگه الان که رفتیم بیرون دمنوشتو بریز رو صورت اون زنه که نازلی قبول میکند. علی او را با خودش میبرد که نازلی دمنوش را روی صورت ساشا میریزد و علی با نازلی از آنجا فرار می کنند. باریش در زندان پیش رئیس زندان میره و بهش میگه چند نفر را در حیاط جلوی چشم فیرات به سمت من بگو بیان و دعوای الکی راه بیندازند که ببینم فیرات چه عکس‌العملی داره منو شناخته یا نه! چند نفر از زندانی ها جلوی فیرات به باریش حمله می کنند و شروع می‌کنند به کتک زدن. او فیرات برای محافظت کردن از باریش پشت او در میاد و با آنها درگیر می‌شوند و تمام آنها را کتک میزند. باریش به خاطر این کار فیرات حسابی شوکه شده و متاثر می شود باریش فیرات را در آغوش می‌گیرد و ازش تشکر میکنه و خیالش راحت میشه که او باریش را به خاطر نیاورده و نمیدونه اون کیه فیرات که تظاهر می کرده به ناچار او را در آغوش می گیرد. اما از وقتی که باریش پاشو توی زندان گذاشته ‏فیرات او را به خاطر آورده و به یادش اومده کسی که بالا سر جنازه زینب ایستاده بود باریش بوده…..

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی محکوم Mahkum + عکس

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest
0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا