خلاصه داستان قسمت ۱۹۶ سریال ترکی خواهران و برادران + تصویر
در این مطلب از سایت جدولیاب برای طرفداران خلاصه داستان قسمت ۱۹۶ سریال ترکی خواهران و برادران را گذاشته ایم، برای خواندن این مطلب ما را همراهی کنید. سریال ترکیه ای Kardeslerim خواهران و برادران به کارگردانی سرکان بیرینجی داستان یک خانواده را روایت میکند. خانوادهای که علیرغم تمامی مشکلات و سختی ها سعی دارند هر طور شده کنارهم باشند و با تکیه بهم از پس سختیهای زندگی بربیایند. این سریال خانواده بودن،کنارهم بودن،بدی و خوبی را نشان میدهد. نویسندگی این اثر گول ابوس سرمچی می باشد. بازیگران این سریال جذاب عبارتنداز؛ Celil Nalçakan – Halit Özgür Sarı – Ahu Yağtu – Cüneyt Mete – Fadik Sevin Atasoy – Su Burcu Yazgı Coşkun و …
خلاصه داستان قسمت ۱۹۶ سریال ترکی خواهران و برادران
اورهان میره پیش شنگول و تو برداشتن وسایل کمکش میکنه و میگه اینو از کجا خریدی؟ شنگول میگه به کمک تو اوه آن جا میخوره و میگه من؟ چطور؟ شنگول کارت را نشون میده و میگه با این اورهان میگه من اینو واسه خرج و مخارج بچه ها دادم بهت! شنگول میگه اینو خریدم واسه خرج و مخارج بچه ها دیگه با یه حقوق خدمتکاری که نمیشه خرج بچه هارو داد! اورهان جواب میده خوب راست میگی سپس میخنده و میگه شدی بلای جونم شنگول هم میخنده و میگه آره راست میگی یجورایی شدم! تو مدرسه برک پیش سوزی نشسته و ازش میپرسه هنوز با عمر مشکل داره یا نه سوزی تایید میکنه برک آنتیریکش میکنه که به زودی نبخشتش و بزاره یخورده سختی بکشه شاید اینجوری جواب داد همان موقع عمر و آسیه به مدرسه میان و عمر میخواد بره پیش سوزی باهاش حرف بزنه که سوزی روشو برمیگردونه و آنها از اونجا میرن برک به سوزی میگه وای نمیدونستم رو حرفت میمونی! دوروک با دیدن آسیه حال امل را میپرسه و میگه چجوری تصادف کرده؟ عمر با دیدن صرب که به اتاق میره به آسیه میگه تو تعریف کن من میرم کیفارو بزارم تو کلاس. او پیش صرب میره و میگه فکر نکن کارت یادم رفته اول دنبال یه بیشرف تر از تو دارم میگردم اونو گیر انداختم میام سراغت! آسیه داخل میاد و به عمر میگه که بهم قول داده بودی زیر قولت که نزدی؟ عمر میگه نه خوشگلم. آکیف پیش یکی از افرادی که برای کلوب خرید کرده میره و با دیدن فاکتور بهش میگه یه صفر بزار جلوش نصف نصف بین خودمون تقسیم کنیم او اول قبول نمیکنه اما بعدش راضی میشه آکیف با خودش میگه همه چیزهایی که ازم گرفتین ذره ذره ازت پس میگیرم نباهت!
زنگ تفریح یاسمین میره تو اتاق اساتید و میخواد از برگه سوال های امتحانی شیمی عکس بگیره که دوروک به داخل میره و با دیدن اون صحنه بهش میگه داری چیکار میکنی؟ یاسمین میگه هیچی دوروک فهمیده واسه چی اونجاست که استاد وارد اتاق میشه و میگه اینجا چیکار میکنین؟ دوروک که بسته آورده بود میگه اومده بودیم اینارو اینجا بزاریم دیگه داشتین میرفتیم. وقتی از اتاق بیرون میان دوروک ازش میپرسه اگه نمیومدم که گیر افتاده بودی! شانس آوردی! یاسمین میگه شیمیم افتضاحه حتی اگه سوالارو هم برداشته بودم بازم نمیتونستم نمره خوبی بگیرم دوروک میگه یه فکری دارم اینم اینکه شیمی آسیه و عمر از منم بهتره بریم اونجا و باهمدیگه درس بخونیم یاسمین قبول میکنه. دوروک با آسیه درمیون میزاره و میگه به این بهونه عمر با خواهرش یاسمین رابطه اش بهتر میشه آسیه قبول میکنه و به یاسمین میگه بیا شب خونه ما تا درس بخونیم او قبول میکنه. تو کلوب آیلا و شوال نشستن که آیلا با دیدن نباهت و سوزان به شوال ماجرای آنهارو میگه. سپس میگه که اسم نباهتو اصلا تو لیست اولیا مربیان ننوشتم ولی سوزانو نوشتم چون دلم واسش میسوزه بین نباهت و آکیف گیر کرده! شوال میگه چرا اون؟ آیلا میگه مادر عمر هستش دیگه! شوال جا میخوره و متوجه میشه که زنی که احمد باهاش در ارتباط بوده قبلا سوزان بوده. موقع رفتنش احمد و سوزان را میبینه که باهمدیگه در حال حرف زدنن که بهشون تیکه میندازه سوزان ازش میخواد مراقب حرف زدنش باشه و ازش میخواد تا کسی نفهمه احمد پدر عمره چون خود عمر نمیدونه و از اونجا میره.
احمد شوال را سرزنش میکنه که خودشو الکی کوچیک کرده شوال میگه مقصر خودتی که نگفته بودی اینجا کار میکرده. بعد از مدرسه افرا میره با اوگولجان کتلت درست کنه به این بهونه که مادراشونو باهم دوست کنن اما تو یه فرصت کلی نمک میریزه تو گوشت تا شور بشه اوگولجان که از تو آینه دیده این صحنه رو مچشو میگیره و بهش میگه که فهمیده نقشه اش چی بوده افرا با کلافگی از اونجا میره. شب اوگلوجان به خانه تولگا میره تولگا ازش میپرسه باز چرا اومدی؟ اگه میخواین تو خونه دوربین کار بزارین تا فیلمی ازم بگیرین پخش کنین بگین! اوگولجان ازش میخواد تا برگرده مدرسه تولگا میگه چرا؟ او میگه میدونم که وضعیت خوبی نداری ولی بدترین راهو انتخاب کردی باید بیای تا فارغ التحصیل بشی و خونه و زندگیتو ازش جدا کنی تازه لیلا بدون تو خیلی ناراحته تولگا لبخند میزنه. یاسمین خونه عمر اینجاست که از حرف های اونا متوجه میشه از دوربین های مدار بسته چیزی متوجه نشدن چون از اون محدوده فیلمی نگرفته یاسمین خوشحال میشه و به صرب سریعا خبر میده. آکیف که قبل از اومدن یاسمین به اونجا پشت در فالگوش وایساده بوده از حرف های سوگی و آسیه متوجه شده که پدر عمر همون احمد هستش و احمد هم معشوقه سوزان بوده و به خاطر اینکه سوزان ازش مخفی کرده بوده ناراحت شده. او کیک تولد سوزان را گرفته و با ناراحتی به خانه میره و ازش گلگی میکنه که چرا ازش مخفی کرده بوده سپس کیکو بهش میده و میگه بیا اینم کیک تولدت، تولدت مبارک و از خانه بیرون میزنه. اورهان که حسابی هوس کتلت های شنگولو کرده اونجا میره و به آیبیکه میگه که هرجا کتلت خوردم جای کتلت مادرتو نگرفت واسم سپس واسش شنگول ساندویچ درست میکنه که اورهان با دیدن اون ساندویچ با ولع شروع به خوردن میکنه….
بیشتر بخوانید:
خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی خواهران و برادران kardeslerim + عکس