خلاصه داستان قسمت ۱۹ سریال ترکی محکوم mahkum به همراه پخش آنلاین

در این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت ۱۹ سریال ترکی محکوم را برای علاقمندان به این سریال قرار داده ایم. برای خواندن این قسمت از سریال ما را همراهی کنید. سریال ترکی محکوم سریالی در ژانر اکشن و درام است که به خوبی توانسته خود را در دل بینندگان و منتقدین جا کند. کارگردان این سریال ولکان کوجاتورک (Volkan Kocatürk) است و بازیگرانی چون اونور تونا، اسماعیل حاجی‌اوغلو و سرای کایا در آن بازی می‌کنند. پخش سریال ترکیه ای محکوم از ۱۴ دسامبر ۲۰۲۱ (۲۳ آذر ۱۴۰۰) از شبکه FOX آغاز شده است. سریال محکوم به صورت دوبله فارسی از شنبه تا چهارشنبه ساعت ۲۱ از شبکه mbc persia و تکرارش روز بعد ساعات ۰۹:۰۰ و ۱۶:۴۵ پخش می شود.

قسمت ۱۹ سریال ترکی محکوم
قسمت ۱۹ سریال ترکی محکوم

خلاصه داستان قسمت ۱۹ سریال ترکی محکوم

شب حادثه زینب در سرویس بهداشتی است که علی پنهانی وارد خانه می‌شود و نازلی را که در خواب است با خودش می برد. زینب وقتی به سالن میره ساشا از پشت اسلحه رو سرش میزاره و تهدیدش می کند، سپس باریش روبه رویش قرار می‌گیرد و از اذیت کردن های فیرات بهش میگه زینب که حسابی ترسیده خودش را کنترل می‌کند و ازش میخواد تا با فیرات و دخترش نازلی کاری نداشته باشه. باریش به آشپزخانه میره و چاقویی را در دستش می گیرد سپس ضربه ای به پهلوی زینب می زند زینب روی زمین می‌افتد و دوربینی که کنارش هست را روشن میکند و پاهای باریش در درون فیلم می افتد. سپس شروع می‌کنند به بهم ریختن خانه و صحنه سازی میکنند. فیرات وقتی از خواب بیدار میشه به سالن میره که زینب را غرق در خون روی زمین می بیند او حسابی شوکه می شود و بالای سر زینب می نشیند و گریه میکند ساشا و باریش مقابل فیرات می رسند فیرات با دیدن باریش و فهمیدن این موضوع که همه اینها زیر سر باریش است خیلی عصبانی میشه او را تهدید می‌کند که به سزای اعمالش می رساند باریش به فیرات میگه اگه میخوای دخترت زنده بمونه و دوباره ببینیش باید قتل زنتو به گردن بگیری. فیرات حسابی عصبانی میشود و بهش میگه که او را خواهد کشت. در زمان حال؛ هم سلولی های فیرات با هم دیگه در حال بازی کردن هستم آنها خودکاری در دست می گیرند و آرزویی میکند سپس اگه با پرتاب خودکار درون جامدادی بیفتد اون آرزو برآورده می شود فیرات آرزو می‌کند تا به زودی همه چیز را به خاطر بیاورد سپس با پرتاب کردن خودکار و افتادنش در جامدادی لبخند به لبانش می آورد. تومریس سر خاک پسرش رفته و گریه میکند بعد از چند دقیقه زاهد پیشش میره که تومریس با دیدن او ازش گلگی می کند.

تومریس زاهد را سرزنش میکنه که چرا مرگ پسرش را ازش پنهان کرده بود زاهد معذرت خواهی میکنه سپس بهش میگه که کسی که مرده باریش است نه ساواش اما تومریس حرف خودش را میزند و به زاهد میگه همش تقصیر توئه تو همیشه با باریش بدرفتاری میکردی و باعث شدی که به همچین جایی برسه زاهد کلافه و عصبانی میشه و بهش میگه اون پسری که سنگشو داری به سینه میزنی برادر خودش ساواش را کشته و خودش را ساواش جا زده سپس بهش میگه اگه میخوای اون یکی پسرت زنده بمونه باید به کسی چیزی نگی! تومریس گریه میکند که زاهد او را از آنجا می برد. در زندان فیرات در حال عوض کردن لباس هایش است باریش با دیدن شماره ای که روی سینه اش هک کرده ازش میپرسه که ماجراش چیه فیرات بهش میگه خودم نمیدونم ولی انگار هک کردم تا یادم نره حتی یک بار هم به این شماره زنگ زدم اما کسی جواب نداد باریش متوجه میشه که او را میگه و اصلا به روی خودش نمی آورد. جمره و ساشا برای ملاقات به انها میروند فیرات آنجا با دیدن ساشا یادش به حادثه می‌افتد و به هم می ریزد سپس از باریش می‌پرسد که اون زن کیه؟ باریش بهش میگه اون اسمش ساشاست و دستیار منه به کارهای من رسیدگی میکنه فیرات متوجه میشود. طاهر رد آنجایی که نازلی باهاش تماس گرفته بود را می‌زند و با چک کردن دوربین مدار بسته آنجا خوشحال می شود که نازلی زنده است اما حسابی تو فکر میره و برایش سوال میشه که چرا فیرات به مرگ نازلی و زنش اعتراف کرده بود در صورتی که دخترش زنده است! جمره به ملاقات فیرات می رود فیرات برای او تعریف می‌کند که شب حادثه را به خاطر آوردم و کسی که زنم را کشته باریش بود به کمک دستیارش ساشا و حسابی عصبانی می شود. فیرات میگه تا زمانی که مدرک خوبی نداشته باشیم نمیتونیم چیزیو اثبات کنیم از طرفی دخترم نازلی هم دست باریشه نباید بی گدار به آب بزنیم.

باریش با ساشا در اتاق رئیس زندان باهم صحبت می‌کند باریش میگه فکر نکنم فیرات منو شناخته باشه ساشا بهش بگه فیرات باهوش تر از این حرفاست نباید به این زودی بهش اعتماد کنی. سپس میگه فکر کنم وقت کشتن فیرات رسیده باشه باریش مخالفت میکنه و میگه هنوز یه امانتی دست فیرات دارم. مردی به شرکت به اتاق بوگه می رود و بدون هیچ مقدمه ای از بوگه می پرسد که فردا کجاست بوگه حسابی جا خورده اما خودش را جمع و جور میکند و میگه نمیدونم اون مرد به بوگه میگه که من میدونستم شما از خیانت شوهرتون مطلع بودین و حتماً درباره فردا چیزهایی میدونستین! سپس از اتاق بیرون میره و بهش میگه که باز هم به اونجا خواهد آمد. فردا پیش دکتر روانشناس میره و بهش میگه تو این مدت چند بار فراموشی گرفته و هرچی که به خاطر داشتی را از یاد بردی امکان داره دوباره اون فراموشی سراغت بیاد.‏ فیرات از این حرف دکتر نگران می شود. خاله جمره پیش زاهد میره و بهش میگه که چرا جمره را وکیل پسر خودش کرده زاهد از این حرف او جا میخوره و تعجب میکنه خاله جمره بهش میگه از ما زنها فاصله بگیر. در زندان دکتر از زندانی ها خواسته است که هر چیزی که آنها را ناراحت میکند و تو ذهنشان باهاش کلنجار میرن را نقاشی کنند فیرات طرح پایی را می کشد و یاد تصویر پاهای باریش در فیلم شب حادثه میوفته. باریش دستش را در رنگ می کند و روی بوم نقاشی می کشد فیرات با دیدن این نقاشی باریش یاد روزی می‌افتد که انگشتانش را سوزاند تا فیرات نتواند ازش اثر انگشت بگیرد….

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی محکوم Mahkum + عکس

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest
0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا