خلاصه داستان قسمت ۱۹ سریال ترکی معجزه صد ساله + عکس

در این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت ۱۹ سریال ترکی معجزه صد ساله را مطالعه می فرمایید. با ما همراه باشید. سریال ترکی معجزه صد ساله ( Yuz Yillik Mucize ) که صد سال معجزه نیز نامیده می‌شود، به کارگردانی هیلال سارال و نویسندگی نوران اورن شیت، اکین آکچای، لیلا اوسلو اوتر، پلدا الحسینی در ژانری درام‌ و رمانتیک ساخته شده است. بیرکان سوکولو و ابرو شاهین نقش های اول این سریال را برعهده دارن. این سریال روزهای فرد ساعت ۲۰:۰۰ از شبکه جم تیوی و یه ساعت بعد از شبکه جم تیوی پلاس پخش می شود.

قسمت ۱۹ سریال ترکی معجزه صد ساله
قسمت ۱۹ سریال ترکی معجزه صد ساله

قسمت ۱۹ سریال ترکی معجزه صد ساله

ثریا فکرش حسابی درگیر شده به خاطر حرف های جم واسه همین وقتی میبین هاریکا تو اتاقش نیست میره اتاقش و کمی از داستانشو میخونه او یاد خودش و اشرف میوفته و حسابی بهم میریزه. هاریکا وقتی به خونه میره جلوی در آیسل را با تورگوت میبینه هاریکا میگه این دیدارهای تصادفی دیگه زیادی داره مسخره میشه! سپس پیش کمال میریه و میگه اینجا چخبره؟ داری چیکار میکنی؟ حالا دوستتو نزدیک آیسل آوردی! چی تو سرته؟ و ازش میخواد سریعا از اونجا بره کمال میخواد جلوشو بگیره که زخمش سرباز میکنه و رو مبل میوفته هاریکا پیشش میره و میگه الان میرم به زرین میگم بیاد. زرین با دیدن زخم میگه بخیه باز شده و بخیه دوباره میزنه که  ثریا از راه میرسه و میگه اینجا چخبره؟ آنها میخوان توضیح بدن و زرین سریع میگه من میخواستم بهتون بگم هاریکا نزاشت. ثریا میخواد بره به پلیس بگه که کمال میگه چیزی نیست یه خراش ساده ست اما ثریا کار خودشو میخواد بکنه کن هاریکا جلوشو میگیره و میگه من کردم عمه. ثریا و زرین شوکه میشن و ثریا میگه تو نمیتونی یه گوجه پوست بکنی چجوری چاقو زدی؟ هاریکا میگه فکر کردم دزدی چیزیه بعد دیدم به کمال چاقو زدم ثریا با شنیدن این حرف منصرف میشه.

زرین باور نکرده و بهش میگه چجوری این حرفشو باور کردی؟ ثریا میگه چیکار کنم؟ اومده میگه من زدم من چی بگم! سپس میخواد به اتاقش بره که زرین به بهونه شیفت از خونه میزنه بیرون. هاریکا ازش پرستاری میکنه و بهش دمنوش میده تا بخوره. زرین بعضی شبا به کلوب میره و اونجا شروع میکنه به خوانندگی جم او را اونجا میبینه و دست تکون میده زرین جا میخوره و میره پیشش و ازش میپرسه تو از کجا فهمیدی من اینجام؟ او میگه خودت جلوم یکبار تو بیمارستان داشتی حرف میزدی ولی نمیدونستم اینجایی شانسی شد که دیدمت. سپس بهش میگه چرا از خانواده پنهون میکنی؟ زرین میگه چون میترسن فکر میکنن پزشکیو گذاشتم کنار بعدشم میخوام بگم ولی پیش نیومده موقعیتش هرشب یه ماجرای جدید داریم جم تایید میکنه. فردای آن روز یه نامه کمال میرسونه دست ثریا و میگه که پدرش اینو نوشته بوده قبلا. ثریا میخونه و اشک میریزه چون توش فقط خداحافظی کرده و گفته که اصلا خیانتی نکرده بوده اما نزاشته توضیح بده ثریا گریه اش میگیره او با دیدن گل های لوندر تو تراس از ساجده میپرسه اینا چیه؟ او میگه هیچی اینارو کمال گذاشته بود بیرون از خونه منم گفتم حیف نشه بیارم تو خونه ثریا یاد اشرف میوفته که اونم به لوندر حساسیت داشت.

کمال با تورگوت قرار گذاشته و بهش میگه که فهمیده او میدونسته جانان چیکار کرده و ازش مخفی کرده بود به خاطر همین اعتمادمو نسبت بهت از دست دادم و از این به بعد باهمدیگه روی این موضوع کار نمیکنیم و از اونجا میره. هاریکا به دفتر وکالت برگشته و روی پرونده اشرف کار میکنه و میفهمه که او اصلا بی گناه بوده و بعد از مرگش تبرعه شده کلا. شب ساجده میز شامی مفصل چیده و گل های لوندر را هم نزدیک صندلی کمال میزاره. وقتی کمال به اونجا میاد ثریا میخواد بشینه شام بخوره همونجا او به خاطر لوندر حالش بد میشه و میره. ثریا به اتاقش میره که هاریکا پشت سرش میره و میگه عمه تو از کمال خواستی اینجا باشه تا تلافی کنی آره؟ ثریا عکس اشرف را بهش نشون میده و میگه اینو ببین این کیه؟ اشرف یا کمال؟ من گیج شدم بهم حق بده بریزم بهم هاریکا از اون شباهت شوکه شده و یاد حرف کمال میوفته که تو داستانش تعریف میکرد مهمت پیر نمیشه. ثریا میگه اگه میشد میرفتم زخم رو سینه شو میدیدم که داره یا نه هاریکا به سرعت پیش کمال میره و پیرهنشو باز میکنه و بهش میگه این زخم چیه کمال؟ کمال شوکه شده….

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی معجزه صدساله

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest

0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا