خلاصه داستان قسمت ۱ سریال ترکی محکوم mahkum به همراه تصویر

در این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت ۱ سریال ترکی محکوم را برای علاقمندان به این سریال قرار داده ایم. برای خواندن این قسمت از سریال ما را همراهی کنید. سریال ترکی محکوم سریالی در ژانر اکشن و درام است که به خوبی توانسته خود را در دل بینندگان و منتقدین جا کند. کارگردان این سریال ولکان کوجاتورک (Volkan Kocatürk) است و بازیگرانی چون اونور تونا، اسماعیل حاجی‌اوغلو و سرای کایا در آن بازی می‌کنند. پخش سریال ترکیه ای محکوم از ۱۴ دسامبر ۲۰۲۱ (۲۳ آذر ۱۴۰۰) از شبکه FOX آغاز شده است. سریال محکوم به صورت دوبله فارسی از شنبه تا چهارشنبه ساعت ۲۱ از شبکه mbc persia و تکرارش روز بعد ساعات ۰۹:۰۰ و ۱۶:۴۵ پخش می شود.

قسمت ۱ سریال ترکی محکوم
قسمت ۱ سریال ترکی محکوم

خلاصه داستان قسمت ۱ سریال ترکی محکوم

تمام ماشین های پلیس دنبال زندانی میگردن که از زندان فرار کرده. فیرات که همان زندانی هست خودشو از تو جنگل به جاده میرسونه و رو زمین میشینه. در زمان های گذشته؛ فیرات در خانه خود در حال آماده شدن است که به سر کار بره، همسرش به نام زینب در حال درست کردن میز صبحانه هست و دخترشان به نام نازلی تو اتاقش در حال نقاشی کشیدنه که فیرات به اتاقش میره تا برای خوردن صبحانه ببرتش. سر میز صبحانه زینب زودتر از همه بلند میشه و میگه من خیلی دیرم شده باید سریعا برم به محل کارم. فیرات به زینب میگه که برای تولد نازلی شب تو رستوران میز رزرو کرده که به اونجا برن ولی زینب با طعنه و کنایه میگه نه بهتره که اونجا نریم چون یکدفعه قتلی چیزی پیش میاد نمیتونی خودت بیای بعد نازلی ناراحت میشه اونجوری بهتره تو همین خونه خودمون جشن بگیریم سپس به فیرات میگه نازلی را به مدرسه برسونه چون وقت نداره و میره. فیرات نازلی را به مدرسه میرسونه و همکارهایش به دم در مدرسه اومدن تا از همانجا فیرات را سوار کنن و به ماموریتشان برسن سپس فیرات با همکارش ظفر و چند ماشین پلیس دیگه به طرف خانه ی فردی به نام حاجیالا میرن، اونجا یکی از بستگانش به نام ابراهیم فوت شده و مراسم ترحیم اوست. فیرات موقع پیاده شدن یه عروسک از روی آینه ماشین برمیداره و وقتی وارد مجلس میشه خودشو معرفی میکنه و میگه که دادستان کشور هستش. بعد از چند دقیقه سر سفره غذا فیرات از سرجاش بلند میشه و بدون هیچ مقدمه ای رو به حاجیالا میگه که مظنون به قتله و به جرم قتل ابراهیم باید بازداشتش کنن و سپس حکم دستگیریشو بهش نشون میده. حاجیالا حسابی جا خورده و همچین چیزیو انکار میکنه و زیر بار نمیره.

فیرات برای مدرک همان عروسکی که از تو ماشین برداشته بود را از تو جیبش درمیاره و میگه که تو اون عروسک که تو ماشین ابراهیم کار گذاشته بودن ضبط صوت بوده و مکالمه حاجیالا را با ابراهیم ضبط کرده. فیرات صدا را پخش میکنه که یه روز ابراهیم پشت چراغ قرمز مونده بوده که حاجی بهش زنگ میرنه و باهمدیگه بحث میکنن و در آخر حاجیالا او را تهدید به مرگ میکنه سپس بعد از چند لحظه کامیونی با ماشین ابراهیم تصادف میکنه. بقیه اهالی محله که با شنیدن این حرفها متوجه میشن که حاجیالا باعث مرگ ابراهیم شده عصبی میشن و میخوان به طرفش حمله کنن و او را بکشن اما فیرات جلوشونو میگیره و از طرفی حاجیالا را فراری میده و باهمدیگه سوار ماشین پلیس میشن و از اونجا میخوان برن که یه تیر از کنار پای فیرات میگذره و پایش خراش برمیداره آنها حاجی را به اداره میبرن و بازداشتش میکنن. فیرات وقتی به دادگاه میره یه وکیل جوان به نام جمره منتظر اوست. جمره که وکیل یه زن قاتل است که مورد آزار و اذیت همسرش بوده به خاطر حکم فیرات برای اون زن ازش گلگی میکنه که باعث شده بچه هاش آواره بشن. فیرات با خونسردی میگه این اصلا به من ربطی نداره این مشکل توعه که احساسی برخورد میکنی با موکل هات! من پرونده هایی را قبول میکنم که کسی دل و جرأتشو نداره! اما تو احساسی برخورد میکنی و به موکل هایت امید واهی میدی به خاطر همین اکثر مواقع تو پرونده ها برنده نمیشی! جمره حرصش میگیره و بهش میگه تو پرونده بعدی حتما من برنده میشم اینو بهت قول میدم اما فیرات اعتنایی نمیکنه و سوار آسانسور میشه. تو اتاق با ظفر نشسته و در حال دیدن پرونده قتل فردی به نام باریش است که دختری به نام ساشا وارد اتاق میشه و میگه فردی به نام ساواش اومده و میگه برادره باریش هستش و میخواد که با دادستان فیرات تنهایی ملاقات کنه. فیرات با طعنه و کنایه میگه واسه اینکه ثابت کرده باریش قاتله؟

ساسا بهش میگه ساواش گفت بهتون پیشنهاد کار بدم تو شرکت خودشون چون به افرادی مثل شما احتیاج دارن در ضمن با حقوق ۱۰ برابر اینجا فیرات متوجه میشه که داره رشوه میده قبول نمیکنه و ازش میخواد به ساواش بگه. ساشا وقتی از اتاق بیرون میاد زنگ میزنه به ساواش و میگه طبق پس زمینه ای که داشتیم قبول نکرد! بوگه که کنار ساواش هست از کارهای او کلافه میشه و میگه چرا دست از این کارهات برنمی داری؟ بالاخره همه اینا برملا میشه! ساواش به حرف های بوگه اعتنایی نمیکنه و از اونجایی که دستاش پانسمانه به همراه بوگه از ساختمان ببرون میره. خبرنگارها به سمتشون میرن تا درباره موفقیتی که بدست آورده مصاحبه کنن. فیرات شب به خانه میره که میبینه بکیر برادر زینب به اونجا اومده تا کادو تولد نازلی را بده. او واسه نازلی میکروفون اسباب بازی گرفته که نازلی شروع میکنه واسه همه اونا خوندن بکیر که پلیسه بعد از چند دقیقه از اونجا میره. بعد از عکس گرفتن و تمام شدن جشن خودمانیشان، فیرات با خودش نازلی را به اتاقش میبره تا بخوابه اما نازلی بهش میگه که خیلی نگران کاری هستش که باباش میکنه میترسه یه روز اونارو تنها بزاره و دیگه نیاد فیرات میگه بهتون قول میدم که این اتفاق نیوفته! فیرات به اتاقش میره که زینب زخم پاشو پانسمان میکنه. فیرات وقتی از خواب بیدار میشه خودشو تو زندان میبینه و حسابی جا میخوره او میپرسه اینجا چرا؟ چیشده؟ هم بند های فیرات بهش میگن به جرم کشتن زن و بچه اش اونجا زندانیه و ۵ ماه است که اونجاست و با مسخرگی میگن دوباره حلفظه تو از دست دادی؟ فیرات گوشی رئیس زندان را میخواد و به زینب زنپ میزنه که میبینه خاموشه بکیر به اونجا میاد و میگه زینب سینه قبرستونه! سپس فیرات را تو انفردای میندازن….

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی محکوم Mahkum + عکس

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest
0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا