خلاصه داستان قسمت ۲۰۸ سریال ترکی آپارتمان بی گناهان + عکس

در این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت ۲۰۸ سریال ترکی آپارتمان بی گناهان را می توانید مطالعه کنید. با ما همراه باشید. این سریال ترکیه ای که یکی از پربیننده ترین و پربحث ترین سریال های شبکه تی آر تی محسوب می شود، بر اساس داستانی واقعی درباره بیماران یه روانپزشکی به نام گولسرن بوداییجی اغلو می باشد. پخش سریال ترکی آپارتمان بی گناهان در ژانر هیجان انگیز و درام در شبکه های ترکی از ۱۵ سپتامبر ۲۰۲۰ بود و از شبکه های جم تی وی از شهریور ۱۴۰۰ روی آنتن رفت.

قسمت ۲۰۸ سریال ترکی آپارتمان بی گناهان
قسمت ۲۰۸ سریال ترکی آپارتمان بی گناهان

خلاصه داستان قسمت ۲۰۸ سریال ترکی آپارتمان بی گناهان

دکتر وقتی با تعجب از صفیه میپرسه که چه اتفاقی افتاده؟ کیو تو کشتی؟ صفیه میگه برادرمو دکتر بهش میگه همه خواهر برادرانت زنده هستن! صفیه میگه اما نه همشون و برای دکتر تعریف میکنه که نریمان در اصل دوقلو بوده و یه قول دیگر یه پسر به نام امید بوده وقتی آنها را خوابونده بود خودش روی صندلی خوابش میبره و وقتی از خواب بیدار میشه و میفهمه که امید بدنش خیلی سرده و تکون نمیخوره. او با گریه امید را بغلش میگیره و گریه میکنه و صدایش میزند. مادرش از خواب بیدار میشه و وقتی پیششون میره ازش میپرسه که چه اتفاقی افتاده و با فهمیدن مرگ امید صفیه را سرزنش میکنه و میگه تو بچمو کشتی. نباید میخوابیدی تو خوابیدی او مرده تو بد شگونی! دکتر با ناراحتی به چشمان صفیه چشم دوخته و ازش میپرسه که وقتی به دکتر بردین دلیل مرگو چی گفت؟ صفیه میگه دکتر ها هم دلیل خاصی نگفتن تنها چیزی که گفتن این بود که این یه مرگ ناگهانی در بین نوزادان است اما وقتی مادرم فهمید دلیل مرگ امید من نبودم باز هم مدام به من میگفت که تو مقصری و مرا سرزنش می کرد که تو نباید میخوابیدی چون خوابیدی امید مرد و تو بدشگونی.

دکتر صفیه را آرام می کنه و بهش میگه مقصر مرگ امید تو نبودی این یک اتفاق شایع هست که بین نوزادان میافته هیچکس هم هنوز دلیلشو نفهمیده اما صفیه گوشش به این حرف‌ها بدهکار نیست و مدام زیر لب خودش را بد شگون خطاب میکنه و میگه نباید نزدیک من بشن هر کی نزدیکم بشه میمیره خانم دکتر شما هم نباید می اومدین اینجا! حالا الان جون شما هم در خطره. نریمان که اومده بود تا پاپوش را از صفیه بگیره تمام حرف های آنها را میشنود و با ناراحتی خودشو به دم در خانه گلبن میرسونه و میپرسه که این موضوع حقیقت داره که من دوقلو بودم؟ گلبن حسابی جا میخوره و نمیدونه باید چی بگه. اما نریمان از سکوتش متوجه میشه که حقیقت داشته و از آنجا میره. وقتی هان به موتور خونه میره روی شرورش را اونجا می بیند که مدام تو گوشش میخونه که مرد جدید زندگی جیلان را اینجا حبس کن. اما هان به حرف های آن اعتنایی نمیکنه و میگه اگه این کارو بکنم دیگه جیلان را واسه همیشه از دست میدم ناجی که آنرا تعقیب کرده، حرف‌های او را میشنود و سریعا از موتورخانه بیرون میاد و در را به رویش قفل میکنه و به فریاد های هان هم هیچ اعتنایی نمی کنه.

اگه وقتی میفهمه که نریمان از ساختمان بیرون رفته همه جا را دنبالش می گردد از طرفی گلبن و اسد هم به دنبال نریمان هستن اما هیچکدامشان اثری از او پیدا نمی کنند اسد به اگه پیشنهاد میده که همان رستورانی که چند شب پیش خانوادگی رفتن اونجا غذا خوردن هم بره یه سر بزنه اگه قبول میکنه. اگه وقتی به آن رستوران میره نریمان را میبیند که سر یه میزی بزرگی نشسته و از تمام غذاها سفارش داده و داره با عصبانیت غذا ها رو میخوره. او پیشش میره و ازش میپرسه که چه اتفاقی افتاده؟ نریمان ماجرا را برایش تعریف می کند و در آخر بهش میگه من همیشه فکر میکردم که منو نادیده می گیرند اما اینطوری نبوده منو نمی خواستند چونکه یاد اون یکی قلم مینداختمشون. اگه بهش میگه من خانواده تورو نمیدونم اما اینو میدونم که واسه من با ارزش ترینی. بعد از مرگ خواهرم اگه از زندگی متنفر نشدم و تونستگ روی پای خودم هنوز بایستم و به زندگیم ادامه بدم فقط به خاطر تو بوده. در خانه گلبن درباره ناراحتی نریمان با اسد حرف میزنه و ماجرا را برایش تعریف می کند سپس بهش میگه از آن موقع به بعد دیگه مادرم نذاشت که صفیه نزدیک نریمان بشه یک روز هم نریمان را توی سطل آشغال می گذارد ولی وقتی صفیه ماجرارو میفهمه سریع میره نریمان را بر میداره.

اسد با شنیدن این حرف ها حسابی ناراحت میشه و نمیدونه باید به گلبن چی بگه. گلبن میترسه و میگه من خیلی میترسم که بچه ما هم اینا رو تجربه کنه اسد بهش میگه نمیخواد نگرانِ چیزی باشی من پیشتونم و مواظب جفتتون هستم و ما بچمون را زیر نظر پزشک بزرگ میکنیم خیالت راحت باشه اتفاقی نمی افته. اگه به گلبن زنگ میزنه و بهش خبر میده که نریمان پیش منه نگران نباشین ولی نمیخواد بیاد خونه سپس او را به خانه اسرا میبره تا پیش او بماند. هان در موتورخانه یاد گذشته می‌افتد روزی که مادرش گلبن را با خط کش کتک میزد هان هم در یک فرصت پیش آمده خط کش را بر میداره و توی حمام تو سطل میندازه و آتیش میزنه و پیش گلبن میاد و میگه از بین بردنش خیالت راحت باشه آبجی دیگه نمیتونه با اون تو رو بزنه اما اون آتیش هی بزرگ و بزرگ تر میشه تا اینکه کل خونه را دود برمیدارد و مادرش از حال می رود. هان با دیدن این وضعیت خودش را به موتورخانه می رساند و همانجا خودشو حبس میکنه بعد از چند دقیقه صفیه پیشه هان میره و به دروغ بهش میگه که من با مادرش صحبت کردم بهش گفتم که خیلی پشیمونی و دیگه این کارو انجام نمیدی و این کار هم از قصد نبود و اتفاق بوده اما هان با کمال خونسردی بهش میگه نخیرم اصلا هم اتفاقی نبوده از قصد این کارو کردم دیگه نمیتونه گلبن رو باهاش کتک بزنه….

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی آپارتمان بی گناهان + عکس

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest
0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا