خلاصه داستان قسمت ۲۱۱ سریال ترکی تردید (هرجایی)

در این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت ۲۱۱ سریال ترکی تردید (هرجایی) را مطالعه می فرمایید. با ما همراه باشید. سریال ترکی هرجایی در روزهای جمعه ساعت ۸ شب به وقت ترکیه پخش می شود و دارای طرفداران بی شماری در ترکیه و دیگر کشورها می باشد. هرجایی (عهدشکن، بی‌وفا) یک مجموعه تلویزیونی درام عاشقانه ترکیه است که حاصل پیدایش یک عشق با طعم انتقام و با بازی آکین اوزو، گولچین سانتیرجی اوغلو، ابرو شاهین، اویا اونوستاشی ، احمد تانسو تانشانلر، سرهت توتوملر می‌باشد.

قسمت ۲۱۱ سریال ترکی تردید (هرجایی)

خلاصه داستان قسمت ۲۱۱ سریال ترکی تردید (هرجایی)

میران وقتی ناراحتی ریحان را می بیند می گوید: «ببخش که بدون اجازه تو قراره با مادرم و خواهرخونده م تو یه خونه زندگی کنیم.» ریحان می گوید هر چیزی که باعث خوشحالی میران شود باعث خوشحالی او هم هست و خبر مرگ هارون را به میران می دهد و میران هم نگران می شود. هاندان به جهان می گوید: «من می ترسم که فسون از قتل هارون به دست یارن با خبر بشه و انتقام بگیره. تو باید نجاتمون بدی.» جهان به فکر می افتد که قتل را کار عزیزه جلوه بدهد و برای همین دست به کار می شود. فیرات به اسما می گوید: «اگه فسون قتل هارون رو از چشم عزیزه ببینه به میران که نوه عزیزه ست آسیب می زنه. من باید به میران بگم که مراقب باشه. چون عزیزه مادربزرگ واقعیشه.» عزیزه جلوی او را می گیرد و می گوید: «میران از اینکه بدونه من مادربزرگشم خوشحال نمیشه. همونطور که تو از وجود پدرت خوشحال نشدی. بذار هازار و میران از من متنفر باشن. من بلدم از اونا محافظت کنم.» فیرات از رفتن پیش میران منصرف می شود. عزیزه به عمارت اصلان بی می رود و به اتاقی که جنازه هارون در آن است و فسون کنارش است می رود و به فسون می گوید: «گفته بودم تا به پسرم آسیب نزنی با پسرت کاری ندارم. من پسرت رو نکشتم.» او از عمارت خارج می شود و به نصوح می گوید: «فسون مرگ پسرش رو از من می بینه. ما باید مراقب هازار و میران باشیم.» سپس به اسما می گوید: «می دونم چجوری می تونم جلوی انتقام فسون رو بگیرم. اون بچه دیگه ای برای از دست دادن داره و خودش خبر نداره. »

از آن طرف فسون از شاداغلوها و مهمان هایی که برای تسلیت آمده اند تشکر می کند و از آنها می خواهد که او را با پسرش تنها بگذارند. مهمان ها می روند و میران به فیرات و ریحان می گوید: «عزیزه و فسون بویی از مادر بودن نبردن. هر دو زن ها ترسناکی هستن. خدا رو شکر که نوه عزیزه نیستم.»
آسیه به محفوظ زنگ می زند و برای مرگ هارون گریه می کند و آرزو می کند که هر چه زودتر از آن خانه شوم برود. یارن عذاب وجدان دارد و مدام هارون را می بیند که به او می گوید: «و قاتل منی. با عذاب وجدانت چی کار می تونی بکنی؟» یارن مدام دست هایش را می شوید تا خون هارون را پاک کند.
جهان یگی از دوستانش را می فرستد تا گوشی عزیزه را بدزدد و با آن به محفوظ زنگ می زند و می گوید: «عزیزه تصادف کرده.» و آدرس محل جنازه هارون را می دهد. محمود به آدرس می رود و با جنازه هارون رو به رو می شود. در همان لحظه جهان از او فیلم می گیرد و فیلم را به دست فسون می رساند و می گوید: «هارون به دست محافظ عزیزه و به دستور اون کشته شده.» فسون به محافظش می گوید: «سه تا قبر آماده کن.

یکی مال هارون و دو تا مال قاتل های هارون.» سپس به مزار پسرش می رود و محفوظ را آنجا در حال گریه کردن می بیند و می گوید: «برای مراقبت از دخترت هارون و اصلان رو به کشتن دادی. من چیزی برای از دست دادن ندادم. به زودی قاتل های هارون همین جا دفن میشن. » محفوظ نگران می شود. در عمارت شاداغلو زهرا از دلشاه عذرخواهی می کند که ناراحتش کرده و هازار از رفتار زهرا خوشحال می شود و او را در آغوش می گیرد.
میران که قبلا از همسایگی خانه شاداغلو خانه ای خریده بود همراه ریحان در حال آماده کردن آنجاست تا به همراه مادر و مادربزرگش و ریحان و آزرا آنجا زندگی کند. آنها با خوشحالی خانه شان را تزئین می کنند و یک منزل زیبا و راحت به اسم خانه امید درست می کنند.

بیشتر بخوانید: 

خلاصه داستان قسمت آخر سریال ترکی تردید (هرجایی) + جزئیات داستان

 

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest
0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا