خلاصه داستان قسمت ۲۱۳ سریال ترکی تردید (هرجایی)

در این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت ۲۱۳ سریال ترکی تردید (هرجایی) را مطالعه می فرمایید. با ما همراه باشید. سریال ترکی هرجایی در روزهای جمعه ساعت ۸ شب به وقت ترکیه پخش می شود و دارای طرفداران بی شماری در ترکیه و دیگر کشورها می باشد. هرجایی (عهدشکن، بی‌وفا) یک مجموعه تلویزیونی درام عاشقانه ترکیه است که حاصل پیدایش یک عشق با طعم انتقام و با بازی آکین اوزو، گولچین سانتیرجی اوغلو، ابرو شاهین، اویا اونوستاشی ، احمد تانسو تانشانلر، سرهت توتوملر می‌باشد.

قسمت ۲۱۳ سریال ترکی تردید (هرجایی)

خلاصه داستان قسمت ۲۱۳ سریال ترکی تردید (هرجایی)

میران با کامیون تصادف کرده و بیهوش است و خواهر خوانده اش آزرا که پزشک هم هست او را از اتومبیل بیرون می کشد و به او کمک های اولیه پزشکی می دهد. عزیزه از راه می رسد و از دور شاهد گریه های ریحان و بی قراری هازار می شود و از خدا می خواهد که او را با مرگ نوه اش عذاب ندهد. فسون هم خودش را به آنجا می رساند و به عزیزه می گوید: «اگه اون بمیره دختر منم می میره. میران باید زنده بمونه.» او به آمبولانس زنگ می زند. میران رویایی در بیهوش می بیند که در آن پسر و دختر کوچکی او را صدا می زنند و ریحان کنار پسرکوچکشان ایستاده و لبخند می زند و دختر کوچک از میران می خواهد که همراه او برود و تنهایش نگذارد. میران دلش می خواهد کنار دخترش بماند اما ریحان التماسش می کند که او و پسرشان امید را تنها نگذارد. میران با صدای ریحان که گریه می کند و از میران می خواهد که او را تنها نگذارد به هوش می آید و هازار داد می زند: «معجزه شد! پسرم زنده شد!» ریحان میران را درآغوش می گیرد و عزیزه به فسون می گوید: «اگه نوه م می مرد یه گلوله حرومت می کردم. ولی برای دیدن دخترت باید صبر کنی تا حال میران بهتر بشه.» فسون که چاره ای نمی بیند قبول می کند.

در همین حال آمبولانس از راه می رسد و میران به بیمارستان منتقل می شود. نصوح خبر تصادف میران را می شنود و روی زمین می افتد. آزاد و جهان می فهمند که میران تصادف کرده و همگی به بیمارستان می روند. جهان کنار هازار می نشیند و هازار می گوید: «پسرم داشت جلوی چشمم می مرد و من نتونستم کاری کنم.» جهان می گوید: «نگران نباش! حالش خوبه. خدا اونو به تو بخشید.» محفوظ هم می آید و به هازار دلداری می دهد و از او می خواهد که مراقب ریحان باشد.

فسون به خودش قول می دهد که اگر عزیزه سر قولش نماند و دخترش را به او ندهد هرگز بخشیده نشود. در همین حال محافظش به او خبر می دهد شخصی که دنبالش بودند و از جای دختر او خبردار شده پیدا شده است. فسون فورا سوار اتومبیل می شود و می رود تا شاید دختری را که عزیزه از او حرف می زند و فسون برای سال ها فکر می کرد مرده است پیدا کند. اما بین راه با جهان رو به رو می شود. جهان به او می گوید: «من به برادرم حساسم. تو امشب ناراحتش کردی. میران کم مونده بود بمیره. به تو هشدار میدم مراقب رفتارت باشی. من نمی خوام رابطه فامیلی ما خراب بشه.» فسون می گوید: «من با برادرت کاری ندارم اما پسر من مرده و عزیزه باید تاوانش رو بده. اگه عزیزه صد بارم جونش رو بده تلافی جون هارون نمیشه.» جهان بعد از آن به دیدن یارن می رود و حال دخترش بدتر شده است. او مدام هارون را در خیالش می بیند که از یارن می پرسد چرا او را کشته است. گونول حرف های جهان و یارن را از پشت در می شنود و به یارن مشکوک می شود و تصمیم می گیرد از ماجرا سر در بیاورد.

حال میران رو به بهبود است و به ریحان اصرار می کند به خانه بروند چون به مادرش قول داده که آزرا را به او برساند.  فیرات و هازار از او می خواهند که یک شب آنجا باشد تا حالش بهتر شود اما میران قبول نمی کند. وقتی میران با فیرات تنها می شود به او می گوید این تصادف عمدی بوده و یکی به قصد کشتن نقشه کشیده و باید پیدایش کنند تا ببینند پشت این ماجرا چه کسی بوده است. در ضمن می گوید: «دیروز تو قبرستون به من و مادرم شلیک شد.» فیرات به میران قول می دهد که واقعیت را بفهمد و ریحان هم از چهره نگران پدرش  می فهمد که موضوع یک تصادف ساده نبوده و وقتی به خاطر می آورد که چند ساعت پیش عزیزه داشت سراغ میران را می گرفت نگران تر می شود. همه به خانه برمی گردند و آزرا و دلشاه با دیدن هم شوکه می شوند و دلشاه از میران به خاطر آوردن آزرا تشکر می کند.

بیشتر بخوانید: 

خلاصه داستان قسمت آخر سریال ترکی تردید (هرجایی) + جزئیات داستان

 

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest
0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا