خلاصه داستان قسمت ۲۱۵ سریال ترکی خواهران و برادران + تصویر

در این مطلب از سایت جدولیاب برای طرفداران خلاصه داستان قسمت ۲۱۵ سریال ترکی خواهران و برادران را گذاشته ایم، برای خواندن این مطلب ما را همراهی کنید. سریال ترکیه ای Kardeslerim خواهران و برادران به کارگردانی سرکان بیرینجی داستان یک خانواده را روایت می‌کند. خانواده‌ای که علی‌رغم تمامی مشکلات و سختی ها سعی دارند هر طور شده کنارهم باشند و با تکیه بهم از پس سختی‌های زندگی بربیایند. این سریال خانواده بودن،کنارهم بودن،بدی‌ و خوبی را نشان می‌دهد. نویسندگی این اثر گول ابوس سرمچی می باشد. بازیگران این سریال جذاب عبارتنداز؛ Celil Nalçakan – Halit Özgür Sarı – Ahu Yağtu – Cüneyt Mete – Fadik Sevin Atasoy – Su Burcu Yazgı Coşkun  و …

قسمت ۲۱۵ سریال ترکی خواهران و برادران
قسمت ۲۱۵ سریال ترکی خواهران و برادران

خلاصه داستان قسمت ۲۱۵ سریال ترکی خواهران و برادران

آیبیکه تنهایی به مدرسه میره که تولگا با دیدنش پیشش میره و میگه چرا تنهایی پس؟ چیشده؟ بقیه تون کو؟ آیبیکه میگه من یه کاری داشتم بقیه زودتر اومدن انگاری سپس بعد از کمی حرف زدن به داخل میرن. تولگا به سرویس بهداشتی میره و به خاطراتش با آیبیکه فکر میکنه و لبخند میزنه و نمیدونه باید چیکار کنه. آکیف پیش شنگول میاد و میگه چیزی که خواستیو آماده کردم میرم پیش احمد تا ببینم چی میشه نمیفهمه که الکیه؟ آکیف میگه نه مگر اینکه خود اورهان بگه من امضاء نکردم! شنگول پیش احمد میره. احمد میگه چیشده شنگول خانم؟ شنگول میگه اومدم این برگه رو بهتون نشون بدم احمد میگه چی هست؟ و با دیدن برگه میگه عمر میخواد ازم شکایت کنه؟ شنگول تایید میکنه و میگه آره ولی اگه باهمدیگه کنار بیایم من میتونم جلوشو بگیرم احمد میگه چی میخوای؟ شنگول میگه نترس اونقدر زیاد نمیخوام! تولگا تو حیاط پشتی مدرسه نشسته تنهایی که آیبیکه پیشش میره و میگه به چی فکر میکنی؟ تولگا به دروغ میگه یکی از دوستام از یه دختر خوشش میاد ازم پرسید چیکار کنم چون میترسه جواب رد بشنوه آیبیکه میگه خوب بگو بهش بگه تهش جواب رد میشنوه دیگه ولی راحت میشه دیگه تازه دخترا از این پسرهای جسور خوششون میاد تولگا میخواد بگه که اون پسر خودشه و میخواد حرف دلشو بهش بزنه که آیبیکه میگه من باید برم تو کلاس بعدا حرف میزنیم و میره.

یاسمین با سوزی تو سرویس بهداشتی مدرسه هستن و یاسمین بهش میگه که دوروک منو به قهوه دعوت کرد تازه میخواستیم بریم که اون دوست دخترش تو حیاط تنها بود رفت پیشش سوزی با حرص میگه آره بره بچسبه بهش اصلا از هم جدا نشن، آسیه که تو سرویس بود بیرون میاد و بهشون میگه شما مشکلی دارین؟ آنها جا میخورن که سوزی میخواد قضیه را جمع کنه اما موفق نمیشه و آسیه با عصبانیت به کلاس میره عمر میپرسه چرا انقدر بهم ریخته ای که آسیه بهش دلیلشو میگه. استاد سر کلاس میاد که یکدفعه صرب با لباس دلقک وارد کلاس میشه همگی میخندن و تعجب میکنن که صرب با حرفاش به افرا میخواد دل اونو به دست بیاره و بهش ثابت کنه که اون شب نمیخواسته اونو مسخره کنه و شرط بندی در کار نبوده. نگاه های برک و لیلا به همدیگه از چشمان آیبیکه دور نمیمونه. بعد کلاس صرب با افرا حرف میزنه و سعی میکنه دلشو به دست بیاره که موفق هم میشه اوگولجان با دیدن اونا تو حیاط پیششون میره و به صرب میگه که از افرا دور بمونه اونا میخواد دعواشون بشه که افرا از اوگولجان میخواد دخالت نکنه و بره او وقتی میبینه گول خورده دوباره با ناراحتی از اونجا میره.

برک تو کلاس پیش لیلا رفته و بهش میگه انگاری افرا گول خورده لیلا میگه خوب حالا باید چیکار کنیم؟ برک میگه یه فکر دارم و دستشو دراز میکنه و میگه تیر خلاصیو میزنیم. اوگولجان پیش بچه ها میره که با دیدنش میفهمن حالش اصلا خوب نیست همان موقع برک و لیلا را دست تو دست میبینن که شوکه میشن و آیبیکه بهم میریزه و به بهونه دفترش که تو کلاس جا مونده میره و شروع میکنه به گریه کردن. برک و لیلا پیش صرب و افرا میرن و صرب با دیدن اونا شوکه میشه برم بهش پیام میده گیم اوور فردا پول منو بیار. لیلا به برک میگه که آیبیکه حالش خیلی بد شد برک خوشحال میشه که او هنوز بهش حس داره. آیبیکه تنهایی کنار دریا رفته و داد میزنه و گریه میکنه که برک میره پیشش و با همدیگه حرف میزنن سپس باهمدیگه آشتی میکنن. احمد میره پیش عمر و میگه ماجرای شکایت چیه که عمر میگه من اصلا خبر ندارم و چیزیم نمیخوام احمد میگه پس به زن عموت بگو پاشو از گلیمش درازتر نکنه و میره. آسیه به خونه اینجی رفته و میخواد شروع کنه به تمیز کاری بعد از چند دقیقه نباهت اونجا میره. وکیل احمد بهش زنگ میزنه ومیگه که همه چیز روبراهه و کارها تموم شد او خوشحال میشه و به شوال خبر میده که برن یه مسافرت شوال قبول میکنه و بعد از قطع تماس به خودش میگه دارم میام در بیارمت مادر شوهر جون و به طرف خانه راهی میشه…..

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی خواهران و برادران kardeslerim + عکس

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest
0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا