خلاصه داستان قسمت ۲۱۸ سریال ترکی خواهران و برادران + تصویر

در این مطلب از سایت جدولیاب برای طرفداران خلاصه داستان قسمت ۲۱۸ سریال ترکی خواهران و برادران را گذاشته ایم، برای خواندن این مطلب ما را همراهی کنید. سریال ترکیه ای Kardeslerim خواهران و برادران به کارگردانی سرکان بیرینجی داستان یک خانواده را روایت می‌کند. خانواده‌ای که علی‌رغم تمامی مشکلات و سختی ها سعی دارند هر طور شده کنارهم باشند و با تکیه بهم از پس سختی‌های زندگی بربیایند. این سریال خانواده بودن،کنارهم بودن،بدی‌ و خوبی را نشان می‌دهد. نویسندگی این اثر گول ابوس سرمچی می باشد. بازیگران این سریال جذاب عبارتنداز؛ Celil Nalçakan – Halit Özgür Sarı – Ahu Yağtu – Cüneyt Mete – Fadik Sevin Atasoy – Su Burcu Yazgı Coşkun  و …

قسمت ۲۱۸ سریال ترکی خواهران و برادران
قسمت ۲۱۸ سریال ترکی خواهران و برادران

خلاصه داستان قسمت ۲۱۸ سریال ترکی خواهران و برادران

برک و اوگولجان و تولگا درباره موضوع انشاء که خودشونو تو ۵ سال آینده کجا تصور میکنن حرف میزنن. اوگولجان میگه من چون عشقی ندارم این کار واسم سخته! شنگول به حلمیه میگه که تو کلاس های آمادگی زایمان ثبت نام کرده اما گفتن با شوهرتون بیاین ولی من باید تنها برم همان موقع اورهان رد میشه که حلمیه بهش میگه خوب با داداش اورهان برو! شنگول میگه هنوز منو نبخشیده به خاطر امضاء عمر بخشیده ولی این نه! دیدی که حتی سلامم نکرد! حلمیه خودشو به سرعت پیش اورهان میرسونه و ازش میخواد با شنگول بره اورهان اول از این کلاس تعجب میکنه اما بعدش میگه بزار ببینم چی میشه و با خنده از اونجا میره. تو مدرسه برک چند تا برنامه با مکان های مختلف تو کاغذ نوشته و از آیبیکه میخواد تا شانسی کیو انتخاب کنه که شام رمانتیک تو پارکینگ سرپوشیده در میاد. آسیه با اومدن سوزی یه دوروک میگه تا از اونجا برن اما سوزی ازشون میخواد بمونن و ازشون معذرت خواهی میکنه و میخواد تا ببخشتشون اونا تایید میکنن و سوزی خوشحال میشه و رابطشون دوباره خوب میشه. شنگول به کلاس رفته که اورهان وسط کلاس پیش شنگول میره و او با دیدن اورهان خوشحال میشه.

عمر و سوزی بعد از تمام شدن کلاس کنار دریا میرن و درباره خودشون به همدیگه میگن که بهتر بشناسن همدیگرو. شنگول و اورهان باهمدیگه تو کلاس سپری میکنن و تمرین رسیدگی به نوزاد را انجام میدن. شب احمد تو حیاط خانه اش نشسته و برای مادرش ناراحته و گریه میکنه که یاسمین میره پیشش و میگه چی داری گوش میدی؟ احمد میگه آهنگین که قدیمو بهم یادآوری میکنه خاطرات خوبمو با مامانم، بابام. یاسمین عکسایی که عمر بهش داده بود را به احمد میده و میگه بهم گفت تو وسایل مامان بزرگ بوده! احمد میخنده و میگه باورم نمیشه اینارو هنوز نگه داشته بوده. شوال به اونجا میاد و میگه چیکار دارین میکنین؟ احمد عکسارو نشونش میده که شوال میگه چقدر قشنگه آخی! احمد میگه برم بزارم تو آلبوم تا پاره نشدن. بعد از رفتنش شوال از یاسمین میخواد تا به خودش بیاد و از این حس عذاب وجدان خلاص بشه! یاسمین میگه فکر کردی به همین راحتیه؟ و سر این موضوع باهم بحث میکنن. نباهت به دوروک زنگ میزنه و میگه کجایی؟ چرا نیومدی خونه؟ دوروک میگه منتظرم آسیه کارش تموم بشه برسونمش خونه نباهت عصبی میشه و بعد از کمی بحث و دعوا به اتاقش میره تا از لپ تاپش یه ایمیل بزنه که برگه ی انشاء دوروک را میبینه و شروع میکنه به خوندن نباهت عصبی و کلافه میشه که تو هر سطر از آسیه گفته و آرزوی ازدواجش باهاش. زنگ در خانه شان زده میشه که نباهت میره دم در که با یه پاکت روبرو میشه تو پاکت نوشته سمت چپتو ببین!

او نشونه هارو میگیره تا اینکه میرسه به حیاط پشتی که آکیف با یه دسته گل و شیرینی مورد علاقه نباهت اونجا اومده تا او ببخشتش و کاری کنه بره تو کلوب کار کنه دوباره و موفق هم میشه. برک و آیبیکه تو پارکینگ خونه در حال رقصیدنن که یکدفعه در پارکینگ بالا میره و آیلا آنهارو میبینه و عصبی میشه. آنها بعد از کمی کل کل کردن با آیلا با خنده از اونجا فرار میکنن آیلا حرص میخوره. یاسمین کیف مادربزرگشو تو کابینت پیدا میکنه که با دیدن شوال میگه از کی مامان بزرگو تو انباری نگه داشته بودی؟ این کیفش بود اون روز دسته تو بود! شوال میگه سه روز نگهش داشتم فقط و بعد از بحث کردن باهاش یاسمین از اونجا میره….

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی خواهران و برادران kardeslerim + عکس

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest
0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا