خلاصه داستان قسمت ۲۲۵ سریال ترکی تردید (هرجایی)

در این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت ۲۲۵ سریال ترکی تردید (هرجایی) را مطالعه می فرمایید. با ما همراه باشید. سریال ترکی هرجایی در روزهای جمعه ساعت ۸ شب به وقت ترکیه پخش می شود و دارای طرفداران بی شماری در ترکیه و دیگر کشورها می باشد. هرجایی (عهدشکن، بی‌وفا) یک مجموعه تلویزیونی درام عاشقانه ترکیه است که حاصل پیدایش یک عشق با طعم انتقام و با بازی آکین اوزو، گولچین سانتیرجی اوغلو، ابرو شاهین، اویا اونوستاشی ، احمد تانسو تانشانلر، سرهت توتوملر می‌باشد.

قسمت ۲۲۵ سریال ترکی تردید

خلاصه داستان قسمت ۲۲۵ سریال ترکی تردید 

هازار و نصوح با شنیدن صدای گلوله به ساختمانی که عزیزه در آن است می روند و هر دو نگران هستند که نکند عزیزه بلایی سر خودش آورده باشد. اما عزیزه گریه کنان به آنها می گوید که نتوانسته خودش را بکشد. هازار که ئحشت کرده داد می زند: «تو داری وجدان منو به امتحان می کشی. هرگز بهت مادر نمیگم و نمی تونم ببخشمت. تو هنوز داری با من بازی می کنی.» و از ساختمان خارج می شود. از آن طرف میران وقتی می بیند ریحان خیلی اصرار دارد به عزیزه نزدیک شود می گوید: «عزیزه تغییرپذیر نیست. اون لایق مهربونی نیست. این مساله برای من تموم شده ست. ولی نمی خوام تو رو ناراحت کنم. برای همین یه فرصت به عزیزه میدم تا حسن نیتش را ثابت کنه.» ریحان از این حرف میران خوشحال می شود و او را در آغوش می گیرد. بعد به خاطر روز عشق به میران هدیه می دهد و می گوید: «نباید حتی یه لحظه رو برای بودن کنار هم از دست بدیم.» میران ریحان را می بوسد و چون ریحان هوس توت فرنگی با شکلات کرده با هم به آشپزخانه می روند و تا صبح توت فرنگی می خورند و حرف می زنند و از بودن در کنار هم لذت می برند.

فسون وقتی اعتراف یارن را می شنود که چطور هارون را کشته اسلحه را به سمت یارن می گیرد تا شلیک کند اما جهان به موقع می رسد و دو تا از محافظ های فسون را بیهوش می کند و رو در روی او قرار می گیرد. فسون می گوید: «دخترت باید تاوان بده.» جهان داد می زند: «یارن کسی رو نکشته. در حین مجادله گلوله شلیک شده. اون قصد کشتن هارون رو نداشته.» اما فسون حرف او را نمی پذیرد. یارن که می بیند اگر کاری نکند ممکن است پدرش تبدیل به قاتل شود جلو می رود و می گوید: «من حامله م.» فسون و جهان با تعجب به هم خیره می شوند و فسون وقتی احتمال می دهد که واقعا پای بچه هارون در میان باشد جهان و یارن را به حال خود رها می کنند.

جهان و یارن به عمارت شاداغلو برمی گردند و هاندان با خوشحالی دخترش را در آغوش می گیرد. در همین حال هازار هم با حال خراب وارد عمارت می شود و در مقابل کنجکاوی زهرا می گوید عزیزه خواسته که او را بکشد ولی هازار نتوانسته. او هنوز نمی تواند این را که زن شیطان صفتی مثل عزیزه مادر اوست هضم کند. آزاد که برای خداحافظی با گونول با او دیدار کرده در آخر لب های گونول را می بوسد و گونول با بغض می گوید: «اگه قصد رفتن داری چرا کاری می کنی که تحملش رو نداشته باشم؟» آزاد با ناراحتی به خانه برمی گردد و وقتی می شنود یارن حامله بوده به او تبریک می گوید. سپس سراغ پدرش می رود و جهان گریه کنان به او می گوید: «همین یه ساعت پیش فسون داشت دخترم رو جلوی چشمم می کشت. اون دست بردار نیست. من اجازه نمیدم کسی به بچه های من آسیب بزنه.»

عزیزه سراغ فسون می رود  با خوشحالی به او می گوید: «امشب فهمیدم عزیزه به من احساس داره چون وقتی فکرکرد من به خودم آسیب زدم با نگرانی و عجله اومد و جویای حال من شد. آرزو داشتم منو مادر صدا کنه ولی تو مانع شدی. من همه چیز رو به دخترت می گم. میگم که وقتی دو سالش بود رهاش کردی و رفتی. وقتی بشنوه از تو متنفر میشه و ترکت می کنه.» فسون با خشم به عزیزه خیره می شود. فیرات و زینب شام را با اسما صرف می کنند و وقتی تنها می شوند از کنار هم بودن احساس خوشبختی می کنند و در میدان شهر شروع به رقصیدن می کنند و به هم قول می دهند که همیشه عاشق هم باشند.

بیشتر بخوانید: 

خلاصه داستان قسمت آخر سریال ترکی تردید (هرجایی) + جزئیات داستان

 

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest
0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا