خلاصه داستان قسمت ۲۲۹ سریال ترکی تردید (هرجایی)

در این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت ۲۲۹ سریال ترکی تردید (هرجایی) را مطالعه می فرمایید. با ما همراه باشید. سریال ترکی هرجایی در روزهای جمعه ساعت ۸ شب به وقت ترکیه پخش می شود و دارای طرفداران بی شماری در ترکیه و دیگر کشورها می باشد. هرجایی (عهدشکن، بی‌وفا) یک مجموعه تلویزیونی درام عاشقانه ترکیه است که حاصل پیدایش یک عشق با طعم انتقام و با بازی آکین اوزو، گولچین سانتیرجی اوغلو، ابرو شاهین، اویا اونوستاشی ، احمد تانسو تانشانلر، سرهت توتوملر می‌باشد.

قسمت ۲۲۹ سریال ترکی تردید 
قسمت ۲۲۹ سریال ترکی تردید

خلاصه داستان قسمت ۲۲۹ سریال ترکی تردید 

هازار که از دست نصوح و میران و ریحان به خاطر حمایت هایشان از عزیزه ناراحت است داد می زند: «چرا به زنی که انقدر در حق ما ظلم کرده توجه نشون میدین؟ کجاست عزیزه ای که گذشته ما رو جبران کنه؟ من نمی تونم به خاطر این که منو دنیا آورده از گناهاش صرف نظر کنم.» میران از اینکه باعث ناراحتی پدرش شده بغض می کند و غمگین می شود ولی نصوح به او اطمینان می دهد که به خاطر خانواده کار درست را انجام داده است که مانع رفتن عزیزه شده. میران به ریحان می گوید: «برای اولین بار بابام منو توبیخ کرد.» هر دو لبخند می زنند و ریحان می گوید: «تو کار درست رو کردی. چه پدر خوشش بیاد و چه نیاد.» سپس در تنهایی برای پسرش نامه می نویسد و از اینکه به دنیا آمدن او مصادف با مرگ خودش است اشک می ریزد. میران می آید و در کنار او می نشنید و می گوید: «من زندگی بدون تو رو هرگز نمی خوام.»

آزرا بالاخره جرات می کند و با فسون تماس می گیرد و با او قرار می گذارد و هنگام رو به رو شدن با مادرش می گوید: «شنیدم توی بچگی ترکم کردی.» فسون که نمی تواند مستقیم در چشم های دخترش نگاه کند جواب می دهد: «چیزایی هست که ازشون خبر نداری. الان حس خوبی به من نداری. دوست داشتم منو بیشتر بشناسی بعد آشنا بشیم. همه چی رو برات روشن می کنم.» او با اشتیاق دخترش را در آغوش می گیرد و ازرا هم در میان تردید و حیرت خودش را به آغوش مادرش می سپارد. نصوح از دست عزیزه ناراحت است که بی خبر از او می خواسته ترکش کند اما عزیزه توضیح می دهد کخ نتوانسته به هازار نه بگوید. نصوح به او دلداری می دهد و می گوید: «میران به تو یه فرصت داد. به زودی شرایط عوض میشه و هازار هم تو رو می پذیره.»میران و ریحان تصمیم دارند در خیریه مهمانی ای ترتیب بدهند و همه را به جشن دعوت کنند. ریحان از این بابت خیلی خوشحال است.

از آن طرف فیرات میران را به جلسه کاری دعوت می کند. میران گرچه از رفتارهای خودسرانه فیرات ناراحت است اما به جلسه می رود. آزاد و گونول و جهان هم حضور دارند. فیرات می گوید: «شما رو جمع کردم تا برای کارخونه جدیدالتاسیسمون سرمایه گذاری کنیم.» میران مخالفت می کند و می گوید :«الان وقت مناسبی برای سرمایه گذاری نیست.» آزاد و گونول هم با میران هم عقیده هستند و جلسه به پایان می رسد. فیرات که از میران دلخور شده می گوید: «بدون اینکه پیشنهادم رو بشنوی مخالفت می کنی. در مورد تصمیم های من همیشه نظر تو مهم بوده ولی بدون از این به بعد همه چی عوض میشه.» میران با ناراحتی از او جدا می شود و فسون که شاهد بگومگوی آنها بوده از اینکه موفق شده بذر جدایی بین دو برادر را بکارد خوشحال می شود.ریحان و میران مشغول انجام کارهای خیریه و مهمانی هستند و همه مشکلاتشان را فراموش کرده اند. فیرات و زینب برای کمک به آنها می آیند ولی میران به سردی با آنها رفتار می کند. فیرات با ناراحتی می گوید: «فقط به خاطر اینکه حرف حرف تو باشه با نظر من مخالفت می کنی.» بعد دست زینب را می گیرد و از آنجا می رود. ریحان از میران می خواهد که رابطه اش را با فیرات که مثل برادرش است خراب نکند و میران با بی تفاوتی می گوید: «بعدا با فیرات صحبت می کنم.»

بیشتر بخوانید: 

خلاصه داستان قسمت آخر سریال ترکی تردید (هرجایی) + جزئیات داستان

 

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest
0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا