خلاصه داستان قسمت ۲۲ سریال ترکی بوی توت فرنگی + عکس

در این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت ۲۲ سریال ترکی بوی توت فرنگی را مطاله می فرمایید. با ما همراه باشید. سریال ترکی بوی توت فرنگی (Çilek Kokusu) محصول سال ۲۰۱۵ شرکت گلد فیلم ترکیه است. این سریال در ژانر کمدی و عاشقانه ساخته شده است که بازیگران اصلی آن عبارتند از؛ Demet Özdemir , Yusuf Çim , Mahir Günşiray, Murat Başoğlu , Laçin Ceylan , Ekin Daymaz , Mine Tugay .

قسمت ۲۲ سریال ترکی بوی توت فرنگی

خلاصه داستان قسمت ۲۲ سریال ترکی بوی توت فرنگی

بوراک در پمپ بنزین نگه داشته تا خرید کند. چایلا با بوراک تماس گرفته و بوراک که نمیخواهد جواب او را بدهد، گوشی اش را خاموش میکند. آسلی با غنچه تماس میگیرد و خبر میدهد که به همراه بوراک بیرون شهر آمده و سرکار نمی آید. در خانه سینان، وقتی که ادا از سر میز صبحانه بلند می شود، سینان و ولکان در مورد رابطه سینان و الچین حرف می زنند و سینان برای ادا بخاطر فهمیدن این مسأله ابراز نگرانی میکند. باشاک، مادر ادا و ولکان،که برای تولد ادا به صورت ناشناس عروسک و گل فرستاده بود، داخل عروسک یک دوربین کار گذاشته است. عروسک مقابل میز است و او حرفهای سینان و ولکان را می شنود و قصد دارد دردسر درست کند. در خانه نهاد، امل متوجه شل شدن دکمه کت خلیل شده و کت او را میگیرد تا دکمه را برای او بدوزد. شکران که متوجه توجه خلیل به امل شده، سعی دارد غیر مستقیم به امل بفهماند که باید به فکر آینده خودش باشد و خلیل گزینه مناسبی است، اما امل متوجه نیت حرفهای او نمی شود. در خانه الچین،چایلا به او در مورد هشدار دنیز بابت رابطه آسلی و بوراک میگوید‌.
او میگوید که تا صوتی اصل ماجرا را متوجه نشود این موضوع را پیگیری می‌کند. سلدا با الچین تماس گرفته و میگوید که با نهاد در مورد ازدواج بچه ها صحبت کرده و بهتر است هرچه سریع تر آنها نامزد شوند. او کارها و زمان نامزدی را به الچین می سپارد و از او میخواهد که سر فرصت برای صحبت کردن به آنجا بروند. بوراک در مسیر سعی دارد با آسلی حرفها و علایق مشترکی پیدا کند تا به او بفهماند که آنها می‌توانند مناسب هم باشند. آسلی مدام در مقابل بوراک جبهه میگیرد اما گاهی غیر ارادی با او صمیمی می شود و سپس جلوی خودش را میگیرد. بوراک، آسلی را به یک منطقه تفریحی، در اطراف شهر لب دریاچه می برد تا صبحانه بخورند. چایلا تصمیم می‌گیرد به کلوپ برود تا بوراک را ببیند. سینان به سمت خانه الچین می رود و دم در او را بغل کرده و می بوسد. باشاک که سینان را تعقیب کرده است، از آنها عکس میگیرد. جانسو پیش ادا آمده و ادا ماجرای باریش را با ناراحتی تعریف میکند. چایلا به کلوپ رفته و از اینکه بوراک آنجا نیست حرصش میگیرد. او پیش ولکان می رود تا خبر بگیرد‌ اما او نیز میگوید که بوراک را ندیده است. چایلا به عمد حرف آسلی را وسط کشیده و سعی دارد ولکان را ترغیب کند که دوباره با آسلی دوست شود.

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest
0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا